پیشینه
اختلال دو قطبی (Bipolar disorder) یک بیماری عودکننده شایع بوده و به میزان بالایی مزمن است. کارآزماییهای قبلی پیشنهاد کردهاند که توپیراماتِ ضدتشنج (anticonvulsant topiramate) ممکن است در مقابله با اختلال دو قطبی موثر باشد. این مطالعه مروری نسخه بهروز شده از مطالعه مروری کاکرین قبلی درباره نقش توپیرامات بر اختلال دو قطبی است (تاریخ آخرین انتشار: 2006).
اهداف
بررسی اثرات «توپیرامات» بر دورههای حاد خلقی در اختلال دو قطبی در بزرگسالان در مقایسه با «پلاسبو»، «درمان فارماکولوژیکال جایگزین»، و «درمان فارماکولوژیکال ترکیبی» بهواسطه اندازهگیری درمانِ علائم روی مقیاسهای درجهبندی برای دورههای فردی.
روش های جستجو
ما تا 13 اکتبر 2015، در پایگاه ثبت کارآزماییهای کنترل شده افسردگی، اضطراب و اختلال روانی در کاکرین (Cochrane Depression, Anxiety and Neurosis Controlled Trials Register) تا 13 اکتبر 2015 که رکوردهایی از پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials) برای تمامی سالها؛ MEDLINE؛ (-1950)؛ EMBASE؛ (-1974)؛ و PsycINFO؛ (-1967) را در برمیگرفت، به جستوجو پرداختیم.
ما به اجرای جستوجوی دستی برای مطالعه مروری منابع علمی خاکستری و فهرست منابع پرداخته و با نویسندگان و شرکتها دارویی مکاتبه کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای که به مقایسه «توپیرامات» با «پلاسبو» یا با «عوامل فعال در درمان دورههای خلقی حاد» در بزرگسالان بیمار مرد و زنِ مبتلا به اختلال دو قطبی پرداخته بودند، وارد مطالعه مروری شدند.
گردآوری و تحلیل دادهها
2 نویسنده مطالعه مروری به صورت مستقل به استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت روششناسی مطالعات پرداختند. ما برای تجزیه و تحلیل پیامدهای اثر دوتایی (binary efficacy outcomes) از نسبت شانس بروز (OR)، و برای پیامدهای توزیعشده به طور پیوسته (continuously distributed outcomes) از میانگین تفاوت (MD) استفاده کردیم.
نتایج اصلی
این مطالعه مروری شامل 6 مطالعه با مجموعا 1638 شرکتکننده مرد و زن از تمامی قومیتها و از هر دو محیط سرپایی و بستری بود. در 5 مطالعه، شرکتکنندگان یک دوره مانیک (manic) یا مختلط (mixed) را تجربه میکردند و در مطالعه دیگر شرکتکنندگان با معیارهای تجربه یک مرحله افسردگی سازگاری نشان دادند. در این مطالعات «توپیرامات» با «پلاسبو» و «درمانهای فارماکولوژیکال جایگزین» به عنوان، هر دو، روش درمانی منفرد و روش درمانی کمکی مقایسه شده بود.
شواهد با کیفیت متوسط نشان داد که «توپیرامات» نسبت به «پلاسبو» به لحاظ میانگین تغییر روی مقیاس درجهبندی یونگ برای مانیا (Young Mania Rating Scale ؛YMRS) (طیف 60-0) در پایان هفته سوم (MD: 1.17؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.52 - تا 2.86؛ تعداد شرکتکنندگان: 664؛ تعداد مطالعات: 3؛ P: 0.17)، و در پایان هفته دوازدهم (MD: 0.58 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.45 - تا 2.29؛ تعداد شرکتکنندگان: 212؛ تعداد مطالعات: 1؛ P: 0.69؛ شواهد با کیفیت پائین) از اثربخشی کمتر یا بیشتر برخوردار نیست. همچنین برای همین پیامد، شواهد با کیفیت پائین نشان داد که «توپیرامات» نسبت به «پلاسبو» به عنوان یک روش درمان مکمل (در پایان هفته دوازدهم) در درمان دورههای مانیک و مختلط از اثربخشی کمتر یا بیشتر برخوردار نیست (MD: 0.14 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.10 - تا 1.82؛ تعداد شرکتکنندگان: 287؛ تعداد مطالعات: 1؛ P: 0.89). ما شواهد با کیفیت بالا به دست آوردیم مبنی بر اینکه «لیتیوم» (lithium) نسبت به «توپیرامات» به عنوان یک روش درمانی فردی در درمان دورههای مانیک و مختلط به لحاظ میانگین تغییر روی مقیاس درجهبندی یونگ برای مانیا (طیف60-0) (در پایان هفته دوازدهم) اثربخشتر بود (MD: 8.46؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.86 تا 11.06؛ تعداد شرکتکنندگان: 449؛ تعداد مطالعات: 2؛ 0.00001 = P).
در رابطه با عوارض جانبی مسالهساز ایجاد شده با هر نوع ماهیت، ما هیچ اختلافی میان «توپیرامات» و «پلاسبو» به عنوان روش درمانی فردی (در پایان هفته دوازدهم) (OR بروز: 0.68؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.33 تا 1.4؛ تعداد شرکتکنندگان: 212؛ تعداد مطالعات: 1؛ P: 0.30؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا به عنوان روش درمان کمکی (در پایان هفته دوازدهم) (OR بروز: 1.10؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.58 تا 2.10؛ تعداد شرکتکنندگان: 287؛ تعداد مطالعات: 1؛ P: 0.76؛ شواهد با کیفیت پائین) به دست نیاوردیم. در رابطه با شرکتکنندگان با تجربه عوارض جانبی از هر نوع، ما هیچ اختلافی میان «توپیرامات» و یک «داروی جایگزین» به عنوان تنها روش درمان (تا پایان هفته دوازدهم) (OR بروز: 0.87؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.50 تا 1.52؛ تعداد شرکتکنندگان: 230؛ تعداد مطالعات: 1؛ P: 0.63؛ شواهد با کیفیت پائین) یا به عنوان روش درمانی کمکی (تا پایان هفته هشتم) (OR بروز: 1.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.42 تا 5.90؛ تعداد شرکتکنندگان: 36؛ تعداد مطالعات: 1؛ P: 0.50؛ شواهد با کیفیت پائین) به دست نیاوردیم.
ما نرخ خطر سوگیری (Bias) انتخاب را برای تولید توالی تصادفی، عملکرد، تشخیص و سوگیری گزارشدهیِ 5 مطالعه از مجموع مطالعات منتخب، در سطح پائین و خطر پنهانسازی تخصیص و سایر منابع بالقوه سوگیری را در آنها غیرشفاف برآورد کردیم. ما مطالعه McIntyre 2000 را به لحاظ سوگیری عملکرد در سطح بالا، به لحاظ خطر سوگیری برای تولید توالی تصادفی، پنهانسازی تخصص، کورسازی ارزیابی پیامدها، و سایر منابع بالقوه سوگیری در سطح غیرشفاف؛ و به لحاظ خطر سوگیری فرسایشی و سوگیری گزارشدهی در سطح پائین برآورد کردیم.
نتیجهگیریهای نویسندگان
امکان هیچ نوع نتیجهگیری قطعی بر پایه این شواهد درباره استفاده از توپیرامات در اقدامات بالینی وجود ندارد. تنها شواهد با کیفیت بالا که به دست آمد، شواهدی بود مبنی بر اینکه لیتیوم نسبت به توپیرامات در موارد استفاده به عنوان تنها روش درمان در درمان دورههای حاد خلقی در اختلال دو قطبی اثربخشتر است، و ما اشاره میکنیم که این شواهد فقط از 2 مطالعه به دست آمدند. شواهد با کیفیت متوسط نشان داد که توپیرامات نسبت به پلاسبو به عنوان تنها روش درمان در پایان یک دوره 3 هفتهای از اثربخشی کمتر یا بیشتر برخوردار نبود، اما کیفیت شواهد برای این پیامد در پایان یک دوره 12 هفتهای به سطح پائین تنزل پیدا کرد. از آنجایی که ما کیفیت شواهد برای سایر یافتهها را در سطح پائین و بسیار پائین برآورد کردیم، امکان هیچ گونه نتیجهگیری از این نتایج وجود ندارد.
برای پاسخگویی بهتر به سوال این پژوهش، اگر پژوهشگران طریقه دستیابی را به پاسخ در این روش انجام کار میدادند، تعداد بیشتری کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده دوسو کور میتواند به اجرا درآید که به لحاظ مبانی روششناسی شفافتر هستند. به طور خاص، پژوهشگران میتوانند به مقایسه «پلاسبو»، «روشهای درمان جایگزین» و «روشهای درمان ترکیبی» (شامل طیف وسیعی از متعادلکنندههای خلق (mood stabilisers))، «آنتی سایکوتیکهای آتیپیک» (atypical antipsychotics) برای دورههای مانیک و مختلط، و «داروهای ضدافسردگی» در ترکیب با متعادلکنندههای خلق یا آنتی سایکوتیکهای آتیپیک برای دورههای افسردگی بپردازند.
خلاصه به زبان ساده
توپیرامات برای مقابله با دورههای حاد خلقی در اختلال دو قطبی
چه کسانی ممکن است به این مطالعه مروری علاقهمند باشند؟
افراد مبتلا به اختلال دو قطبی (bipolar disorder) و ارائهدهندگان خدمات سلامت به ایشان.
چرا این مطالعه مروری مهم است؟
اختلال دو قطبی یک اختلال خلقی شایع است که یک مشکل سلامت روانی شایع تلقی میشود. بیماران ممکن است علائم عودکننده مبنی بر خلق بالا (elevated) (شیدایی) یا تحریکپذیر (irritable)، افسردگی، یا ترکیبی از هر دو حالت را تجربه کنند. درمان معمولا با داروهای روانی (psychiatric) صورت میپذیرد؛ داروهایی که به طور شایع مورد استفاده قرار میگیرند عبارتاند از: متعادلکنندههای خلق (mood stabilisers)، داروهای ضدافسردگی (antidepressants) و آنتی سایکوتیکها (antipsychotics). توپیرامات (topiramate) دارویی است که در بیماری صرع (epilepsy) استفاده میشود. با وجود این، این دارو ممکن است در درمان اختلال دو قطبی نقش داشته باشد.
این مطالعه مروری قصد دارد به چه سوالاتی پاسخ دهد؟
این مطالعه مروری به بررسی موشکافانه اثربخشی و مقبولیت «توپیرامات» در مقایسه با «پلاسبو» و سایر عوامل در درمان دورههای حاد خلقی در اختلال دو قطبی میپردازد.
چه مطالعاتی در این مطالعه مروری وارد شدند؟
ما برای به دست آوردن گزارشهای مربوط به کارازماییهای بالینی (به طور خاص کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده) منتشر شده تا 13 اکتبر 2015، در پایگاههای اطلاعاتی پزشکی به جستوجو پرداختیم. ما 6 مطالعه را که دربرگیرنده 1638 نفر شرکتکننده بود، شناسایی کردیم. مطالعات به مقایسه «توپیرامات» با «دارونما» یا داروهای معمول از جمله «لیتیوم» (lithium)، هر دو به عنوان تنها روش درمان یا به صورت ترکیبی با سایر روشهای درمانی از جمله «والپروات سدیم» (sodium valproate) یا «آنتیسایکوتیک آتیپیک» (atypical antipsychotics) پرداخته بودند.
5 مورد از مطالعات به لحاظ خطر سوگیری در قسمت عمدهای از حوزهها، در سطح پائین و به لحاظ خطر پنهانسازی تخصیص (به دلیل ناکافی بودن جزئیات مربوط به چگونگی محافظت از افراد پذیرنده شرکتکنندگان در مطالعه، در برابر علم به تکالیف مقرر شده) و سایر منابع بالقوه سوگیری (به دلیل تامین مالی مطالعات توسط صنایع) در سطح غیرشفاف قرار داشتند. مطالعه McIntyre 2000 به لحاظ خطر سوگیری عملکرد در سطح بالا (زیرا شرکتکنندگان و پرسنل نسبت به اینکه چه کسی چه دارویی را میبایست دریافت کند، اذعان داشتند)؛ به لحاظ خطر سوگیری فرسایشی و گزارشدهی در سطح پائین؛ و به لحاظ خطر سوگیری سایر حوزهها در سطح غیرشفافی قرار داشت.
شواهد به دست آمده از مطالعه مروری چه چیزی به ما میگویند؟
ما شواهد با کیفیت متوسط را به دست آوردیم که نشان میداد توپیرامات نسبت به پلاسبو به عنوان تنها روش درمانی از اثربخشی کمتر یا بیشتر برخوردار نیست، و شواهد با کیفیت پائین به دست آوردیم که نشان میداد توپیرامات نسبت به دارونما به عنوان درمان کمکی در کنار سایر داروها در درمان دورههای مانیک (manic) و مختلط (mixed) از اثربخشی کمتر یا بیشتر برخوردار نیست. ما شواهد با کیفیت بالا را به دست آوردیم مبنی بر اینکه لیتیوم نسبت به توپیرامات وقتی به عنوان تنها روش درمان دورههای مانیک و مختلط استفاده میشود، از اثربخشی بیشتری برخوردار است. شواهد با کیفیت پائین و بسیار پائین هیچ اختلافی را میان توپیرامات و پلاسبو یا داروهای جایگزین به لحاظ پروفایل عوارض جانبی، چه به عنوان تنها روش درمانی و چه به صورت ترکیب با سایر روشهای درمانی، نشان نداد.
محدودیتهای این مطالعه مروری پائین بودن کیفیت شواهد به طور کلی بود، بنابراین به پژوهشهای بیشتری نیاز است. پژوهشهای آتی میتواند مطالعات کنترل شده بیشتری را با روشهای تشریح شده با جزئیات شفافتر که به مقایسه توپیرامات با پلاسبو و روشهای درمانی دو قطبی جایگزین یا ترکیبی برای دورههای مانیک، مختلط و افسردگی میپردازند، دربرگیرد.