پیشینه
درمان فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی یا (MESCC) با استفاده از پرتودرمانی، کورتیکواستروئیدها و جراحی انجام میشود. اما در مورد مقایسه اثرات آنها قطعیتی وجود ندارد. این مطالعه یک نسخه بهروزرسانی شده از مطالعه مروری اصلی کاکرین است که در پایگاه اطلاعاتی مطالعات مروری نظاممند کاکرین (Cochrane Database of Systematic Reviews) (شماره 4، سال 2008) منتشر شده است.
اهداف
این مطالعه برای تعیین اثربخشی و ایمنی پرتودرمانی، جراحی و کورتیکواستروئیدها در فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی انجام گرفته است.
روش های جستجو
در مارچ 2015، جستوجوهای قبلی (در جولای 2008 و دسامبر 2013) در پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبت شده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials) و نیز MEDLINE ،EMBASE ،CINAHL ،LILACS ،CANCERLIT، مراکز ثبت کارآزماییهای بالینی، چکیده مقالات کنفرانس، و منابع، بدون محدودیت زبان بهروز شد. علاوه براین، با متخصصین برای یافتن کارآزماییهای مربوطه منتشر شده، منتشر نشده و در حال انجام نیز تماس حاصل شد.
معیارهای انتخاب
در این مطالعه، کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای (RCT) انتخاب شدند که در آنها از پرتودرمانی، جراحی و کورتیکواستروئیدها در بزرگسالان مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی استفاده شده بود.
گردآوری و تحلیل دادهها
3 نویسنده به طور مستقل از هم، کارآزماییها را از نظر خطر سوگیری (risk of bias) در نتیجهگیری، غربالگری و انتخاب و دادهها را استخراج کردند. ما به دنبال توضیحات نویسندگان کارآزماییها بودیم. تا آن جایی که امکان داشت، در صورتی که ناهمگونی بین مطالعات معنیدار بود، خطرات نسبی را با 95% فواصل اطمینان (CI) آنها و با استفاده از مدل اثر تصادفی ادغام کردیم. علاوه بر این، درجه کلی کیفیت شواهد نیز با استفاده از روش GRADE بررسی شد.
نتایج اصلی
این بهروز رسانی شامل هفت کارآزمایی با 876 نفر شرکتکننده بزرگسال (723 قابل ارزیابی) (19 تا 87 ساله) در کشورهای با درآمد بالا انجام گرفته است. اغلب آنها عاری از هرگونه خطر سوگیری بودند.
برنامه و دوزهای مختلف پرتودرمانی
دو کارآزمایی معادل در افراد مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی و با پیشآگهی ضعیف، برنامهها و دوزهای مختلف پرتودرمانی را بررسی کردند. در یکی از کارآزماییها، تأثیر یک دوز واحد ((Gy) 8Gray) از پرتودرمانی در بهبود آمبولاسیون در کوتاهمدت، به اندازه پرتودرمانی کوتاهمدت (16GY در دو بخش (فرکشن) و در طول یک هفته) (65% در مقابل 69%؛ خطر نسبی (RR): 0.93؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.82 تا 1.04؛ 303 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) بود. رژیمها نیز به اندازه یکسانی در کاهش استفاده از ضددردهای آنالژزیک و نارکوتیک (34% در برابر 40%؛ RR: 0.85؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.62 تا 1.16؛ 271 شرکتکننده) و در نگهداشتن ادرار (90% در مقابل 87%؛ RR: 1.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 تا 1.1؛ 303 شرکتکننده) در کوتاهمدت موثر بودند (شواهد با کیفیت متوسط). در کارآزمایی دیگر، پرتودرمانی به روش split-course (با 30Gy در هشت بخش (فرکشن) در طول دو هفته) هیچ تفاوت معنیداری با پرتودرمانی کوتاهمدت در بهبود آمبولاسیون (70% در مقابل 68%؛ RR: 1.02؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.9 تا 1.15؛ 276 شرکتکننده)؛ کاهش استفاده از ضددردهای آنالژزیک و نارکوتیک (49% در مقابل 38%؛ RR: 1.27؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 تا 1.67؛ 262 شرکتکننده)؛ و در نگهداشتن ادرار (87% در مقابل 90%؛ RR: 0.97؛ فاصله اطمینان (CI): 0.93 تا 1.02؛ 275 شرکتکننده) در کوتاهمدت (و با شواهدی با کیفیت متوسط) وجود نداشت. متوسط زمان بقا در سه رژیم پرتودرمانی (چهار ماه) یکسان بود.
عود موضعی تومور ممکن است در پرتودرمانی تکدوزی در مقایسه با پرتودرمانی با دوره کوتاهمدت شایعتر باشد (6% در برابر 3% ؛ RR: 2.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 تا 7.01؛ 303 شرکتکننده). همچنین میزان عود موضعی تومور در پرتودرمانی کوتاهمدت در مقایسه با پرتودرمانی split-course شایعتر است (4% در برابر 0%؛ RR: 0.1؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 1.72؛ 276 شرکتکننده). اما این اختلافها از نظر آماری معنیدار نبود (کیفیت پایین شواهد). عوارض جانبی گوارشی در سه رژیم پرتودرمانی نادر بود (شواهد با کیفیت متوسط) و به عوارض جانبی جدی یا میلوپاتی پس از پرتودرمانی اشاره نشده بود.
در این مطالعه مروری هیچگونه کارآزمایی یافت نشد که در آن برنامههای پرتودرمانی در افراد مبتلا به MESCC و با پیشآگهی خوب مقایسه شده باشد.
جراحی به علاوه پرتودرمانی در مقایسه با پرتودرمانی
در یک کارآزمایی بالینی کوچک با 29 نفر (شواهد با کیفیت بسیار کم)، استفاده از لامینکتومی علاوه بر پرتودرمانی، هیچ مزیتی را نسبت به پرتودرمانی نشان نداد. در کارآزمایی بالینی دیگری که به دلیل داشتن سود آشکار روش، زودتر از موعد متوقف شد، جراحی به روش رفع فشار علاوه بر پرتودرمانی، منجر به میزان آمبولاتوری بهتری شد (84% در مقابل 57%؛ RR: 1.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.16 تا 1.90؛ 101 شرکتکننده، شواهد با کیفیت پایین).
علاوه بر این ممکن است میزان استفاده از ضددردهای نارکوتیک نیز کمتر باشد و کنترل مثانه (مدت زمان توانایی نگهداری ادرار) نیز ممکن است در بیماران انتخابی، طولانیتر از پرتودرمانی به تنهایی باشد (شواهد با کیفیت پایین). میانه زمان بقا بعد از جراحی نیز طولانیتر بود (126 روز در برابر 100 روز). اما نسبت بازماندهها در عرض یک ماه (94% در برابر 86%؛ RR: 1.09؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 تا 1.24؛ 101 شرکتکننده) دارای تفاوت معنیداری نبود (شواهد با کیفیت پایین). به عوارض جانبی جدی اشاره نشده است. مزایای قابلتوجه حاصل از عمل جراحی فقط در افراد جوانتر از 65 سال رخ داده است.
کورتیکواستروئیدها با دوز بالا در مقایسه با دوز متوسط یا بدون کورتیکواستروئیدها
دادههای به دست آمده از 3 کارآزمایی کوچک نشان میدهد که ممکن است استفاده از استروئیدها با دوز بالا در مقایسه با استفاده از دوز متوسط یا بدون کورتیکواستروئیدها، در بالا بردن آمبولاسیون (60% در مقابل 55%؛ RR: 1.08؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.81 تا 1.45؛ تعداد 3 RCT؛ 105 شرکتکننده)؛ بقای بیش از دو سال (11% در مقابل 10%؛ RR: 1.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.24 تا 5.05؛ تعداد 1 RCT؛ 57 شرکتکننده)؛ کاهش درد (78% در مقابل 91%؛RR: 0.86 95% فاصله اطمینان (CI): 0.62 تا 1.20؛ تعداد 1 RCT؛ 25 شرکتکننده)؛ و یا نگهداشت ادرار (63% در مقابل 53%؛ RR: 1.18؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.66 تا 2.13؛ تعداد 1 RCT؛ 34 شرکتکننده؛ شواهدی با کیفیت پایین) تفاوت معنیداری ایجاد نمیکند. عوارض جانبی جدی در افرادی که کورتیکواستروئیدها با دوز بالا دریافت میکنند، شایعتر بود (17% در مقابل 0%؛ RR: 8.02؛ 95% فاصله اطنمینان (CI): 1.03 تا 62.37؛ 2 RCT؛ 77 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) بود.
در هیچ یک از کارآزماییها، رضایتمندی از مراقبت یا کیفیت زندگی در شرکت کنندگان گزارش نشد.
نتیجهگیریهای نویسندگان
بر اساس شواهد موجود، احتمالا در آینده، بزرگسالان دارای آمبولی مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی با برآمدگی پایدار که دارای پیشبینی بقای کمتر از شش ماه هستند، از یک دوز تابش (8Gy) به اندازه دو دوز (16Gy) یا هشت دوز (30Gy) بهرهمند خواهند شد.
مطمئن نیستیم که آیا مصرف یک دوز واحد به جای دو یا چند دوز، در پیشگیری از عود موضعی تومور موثر است یا خیر. انجام لامینکتومی پیش از پرتودرمانی ممکن است نسبت به استفاده از پرتودرمانی به تنهایی مزیتی نداشته باشد.
افراد بزرگسال کمتر از 65 سال با یا بدون آمبولی ممکن است از جراحی به روش رفع فشار به همراه پرتودرمانی پس از آن، به صورت عوامل پیشآگهی ضعیف برای پرتودرمانی، یک ناحیه واحد فشردگی، پاراپلژی به مدت کمتر از 48 ساعت و بقای پیشبینی شده بیش از ششماه بهرهمند شود. این که آیا دوزهای بالای کورتیکواستروئیدها اثر بیشتری نسبت به دوزهای متوسط یا عدم استفاده از کورتیکواستروئیدها داشته باشد، هنوز مشخص نیست. اما استروئیدهای دارای دوز بالا احتمالا به طور قابلتوجهی، خطر عوارض جانبی جدی را افزایش میدهند. تشخیص زودهنگام و درمان براساس وضعیت عصبی، سن و بقای برآورد شده، در تمام روشهای درمانی بسیار مهم است. بسیاری از شواهد دارای کیفیت پایینی بودند. شواهدی با کیفیت بالاتر براساس کارآزماییهای بیشتر مورد نیاز است تا عدم قطعیتهای موجود روشن شود. برخی از مطالعات نیز در این رابطه، در حال انجام است.
خلاصه به زبان ساده
مداخلاتی برای درمان فشردگی نخاع به علت گسترش سرطان
فشردگی متاستاتیک اکسترادورال (MESCC) نخاع، که به علت سرطان در سایر نقاط بدن ایجاد شده، ستون فقرات را تحت تاثیر قرار میدهد و سبب فشرده شدن طناب نخاعی ستون فقرات میشود. این امر اغلب باعث درد و اختلال در عملکرد از جمله کاهش توانایی راه رفتن، بیاختیاری ادرار و بقای کوتاهمدت میشود. پرتوگیری درمان اصلی است، اما از عمل جراحی و کورتیکواستروئیدها نیز برای درمان افراد مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی استفاده میشود. در این بهروزرسانی از مطالعه مروری قبلی که در سال 2008 منتشر شده، کارآزماییهای بالینی انجام شده را تا 3 مارچ 2015 برای تعیین چگونگی تاثیر پرتودرمانی، جراحی و کورتیکواستروئیدها در بهبود عملکرد و بقا و کاهش درد و همچنین میزان تحملپذیری بزرگسالان مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی بررسی شدهاند.
7 مطالعه یافت شد که در کشورهای با درآمد بالا با 876 فرد بزرگسال مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی (19 تا 87 سال) صورت گرفته بود. مدت زمان پیگیری در بازه زمانی یک ماه تا سه سال قرار داشت و تعداد افراد بررسی شده از 29 تا 303 مورد متغیر بود. در دو مطالعه، دوزهای مختلف اشعه مقایسه شده بود. در دو مطالعه عمل جراحی قبل از پرتودرمانی با پرتودرمانی مقایسه شده بود. در سه کارآزمایی کوچک، اثرات دوز بالای کورتیکواستروئیدها در مقابل استروئیدها با دوز متوسط یا دارونما ارزیابی شده بود.
نتایج کلیدی عبارتند از: 1) برای دوزهای مختلف پرتوگیری: یک دوز پرتوگیری به اندازه دو دوز و دو دوز به اندازه هشت دوز پرتوگیری در بزرگسالان مبتلا به فشردگی طناب نخاعی با برآمدگی پایدار که انتظار میرود کمتر از 6 ماه زندگی کنند، موثر است. بزرگسالان دارای پیشآگهی بهتر، ممکن است برای جلوگیری از بازگشت موضعی سرطان، نیاز به دوره پرتوگیری طولانی مدتتر داشته باشند، اما منفعتهای فوری دورههای کوتاهمدت ممکن است برای افراد مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال طناب نخاعی که فقط زمان کوتاهی برای زندگی دارند، مهم باشد. عوارض جانبی جدی گزارش نشده است. بروز اسهال، تهوع و استفراغ کم بود و تفاوت چندانی بین دوزهای مختلف پرتوگیری وجود نداشت. 2) برای عمل جراحی قبل از پرتوگیری: برداشتن بخشی از مهره برای بزرگ کردن کانال نخاعی (لامینکتومی) قبل از پرتوگیری هیچ منفعتی نسبت به استفاده از پرتوگیری صرف ندارد. جراحی مستقیم به روش رفع فشار (به صورت دسترسی مستقیم و برداشتن قسمت آسیبدیده مهرهها و در صورت لزوم، ثابت کردن ستون فقرات با استفاده از پیوند استخوان و ابزار) و سپس استفاده از پرتودرمانی، موثرتر از پرتوگیری صرف در بزرگسالانی است که زیر 65 سال بودند و با دقت انتخاب شده بودند. جراحی به اضافه پرتودرمانی، اثرات زیانآورتری نسبت به پرتوگیری صرف ایجاد نمیکند. 3) برای استروئید با دوز بالا: اثرات مفید دوز بالا در مقابل دوز متوسط استروئیدها یا دارونما تفاوت معنیداری نداشت، اما اثرات جانبی جدی در استروئیدهای دارای دوز بالا شایعتر بود. در هیچیک از مطالعات انجام شده، رضایتمندی از مراقبت و یا کیفیت زندگی گزارش نشده است. همچنین هیچ کارآزمایی که در آن دوزهای مختلف پرتوگیری در بزرگسالان مبتلا به فشردگی متاستاتیک اکسترادورال نخاعی ستون فقرات با پیشآگهی خوب مقایسه شده باشد، یافت نشد. از آن جایی که مطالعات یافت شده، شامل کارآزمایی واحد یا چند کارآزمایی کوچک هستند، بسیاری از نتایج فاقد اطمینان کافی بودند. همچنین، در یکی از مطالعات که درباره عمل جراحی به روش رفع فشار انجام شده بود، برخی از بزرگسالان مبتلا به سرطانهایی بودند که تنها به میزان اندکی به پرتوگیری حساس و یک سوم از بیماران در هر دو بازوی مداخله، دارای ستون فقرات ناپایدار بودند. در عملکرد بالینی معمول، جراحی و نه پرتوگیری، گزینه ارجح در چنین مواردی است. کیفیت GRADE کلی شواهد برای تمامی پیامدها، برای مقایسه دوزهای مختلف پرتوگیری و عوارض جانبی دوزهای بالای کورتیکواستروئیدها متوسط بود. این موضوع نشان میدهد که درجه اطمینان معقولی در نتایج وجود دارد. هر چند انجام تحقیقات آینده میتواند برآوردهای حاصل از این مرور و درجه اطمینان برآوردهای به دست آمده را تغییر دهد. کیفیت GRADE شواهد برای تمام پیامدها در مقایسه لامینکتومی بسیار پایین و برای پیامد عود موضعی تومور با دوزهای مختلف پرتوگیری و برای همه پیامدها در مقایسه عمل جراحی به روش رفع فشار، و برای پیامدهای کارآیی در مقایسه کورتیکواستروئیدها با دوز بالا، بسیار پایین بود. این امرنشان دهنده درجه اطمینان کمتر در این نتایج است و اذعان میدارد که تحقیقات آینده به احتمال زیاد باعث تغییر در برآوردهای به دست آمده در این بررسی خواهد شد. مطالعات بیشتری برای روشن شدن این عدم قطعیتها مورد نیاز است و و تعدادی از آنها در حال پیشرفت هستند.