پیشینه
کشیدن قلیان، روشی سنتی برای مصرف دخانیات، به ویژه در منطقه مدیترانه شرقی (EMR) است، اما استفاده از آن در حال حاضر در سراسر جهان گسترده شده است. مثلا، به تازگی دادههای اپیدمیولوژیک نشان میدهند که کشیدن قلیان به رایجترین روش مصرف دخانیات در میان نوجوانان کشورهای منطقه مدیترانه شرقی و پس از آن، در ایالات متحده تبدیل شده است. قلیان به طور اجتماعی مصرف میشود و استعمال آن اغلب بین دوستان یا اعضای خانواده در خانه یا در کافههای اختصاصی که در آنها به مشتریان قلیان ارائه میشود، به صورت مشترک صورت میگیرد. از آنجا که دود از طریق مخزنی از آب عبور میکند، تصور میشود کشیدن قلیان نسبت به دیگر روشهای مصرف دخانیات کمضررتر است. دستکم در برخی از فرهنگها، زنان و دختران به احتمال زیاد بیشتر از سایر اشکال دخانیات به استعمال قلیان روی میآورند و قلیان در میان افراد سیگاری جوان محبوبیت دارد. شواهد موجود نشان میدهند برخی از مصرفکنندگان قلیان که به کشیدن آن اعتیاد پیدا میکنند، در ترک آن دچار مشکل میشوند و با خطرات بهداشتی مشابه با افراد سیگاری دستوپنجه نرم میکنند.
اهداف
ارزیابی اثربخشی مداخلات برای ترک دادن مصرفکنندگان قلیان.
روش های جستجو
ما در ماه جون 2015، ثبت تخصصی گروه اعتیاد به دخانیات در کاکرین (Cochrane Tobacco Addiction Review Group specialized register) را جستوجو کردیم. همچنین MEDLINE؛ EMBASE؛ Psychinfo و CINAHL را با استفاده از واژگان و املای مختلف (قلیان، نارگیلی، آرگیلی، شیشه، goza، نارکیلا، hookah و hubble bubble) جستوجو کردیم. ما کارآزماییهای منتشرشده یا منتشرنشده را به زبانهای گوناگون و به خصوص در مناطقی که قلیان در آنجا در سطح گستردهای مصرف میشود، بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
ما به جستوجوی کارآزماییهای تصادفیسازی شده، شبهتصادفی و کنترلشده و تصادفی خوشهای درباره مداخلات برای ترک استعمال قلیان در افراد با هر سن یا جنسیتی پرداختیم. پیامد اولیه مورد نظر، پرهیز از مصرف دخانیات بود که در شش ماه یا بیش از شش ماه پس از قطع مصرف دخانیات اندازهگیری شد، صرفنظر از اینکه پرهیز از مصرف دخانیات به لحاظ بیوشیمیایی تأیید شده باشد یا خیر. ما مداخلات دارویی (مثلا، درمان جایگزین نیکوتین (NRT) یا بوپروپیون) یا مداخلات رفتاری، یا هر دو را بررسی کردیم که سمت و سوی آن میتواند به مصرفکنندگان فردی یا گروهی قلیان هدایت شود. ما فقط مداخلات ترک دخانیات را لحاظ کردیم و کارآزماییهای مربوط به پیشگیری از میزان جذب دخانیات را در نظر نگرفتیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری به ارزیابی چکیده مطالعاتی پرداختند که طبق راهبرد تحقیق، بازیابی شده بودند. هدف آنان از این کار ارزیابی احتمال مناسب بودن این مطالعات برای گنجاندن در مطالعه مروری مورد نظر بود. ما متن کامل مقالات مربوط به همه چکیدههایی را بازیابی کردیم که نویسندگان، آنها را برای مطالعه مروری مناسب تشخیص داده بودند. سپس دو نویسنده مطالعه مروری، دادهها را استخراج کردند و به طور مستقل به ارزیابی کیفیت کارآزمایی مطابق با روشهای استاندارد روششناسی مورد نظر بنیاد همکاری کاکرین پرداختند. هدف ما گروههای ادغامشده مربوط به مطالعاتی بود که آنها را به اندازه کافی مشابه به هم فرض کرده بودیم. در نتیجه، هیچ شاهدی مبنی بر وجود ناهمگونی چشمگیر آماری دیده نشد. ما با استفاده از روش Mantel-Haenszel fixed-effect، خطر نسبی (RR) ترکیبی را تخمین زدیم. هرجا که امکان متاآنالیز (meta-analysis) مهیا نبود، به ارائه آمار خلاصه و توصیفی پرداختیم.
نتایج اصلی
در این جستوجو تعداد 1311 استناد منحصر به فرد را بازیابی کردیم که 1289 مورد از این تعداد پس از بررسی عنوان و چکیده آنها از جستوجوی ما کنار گذاشته شدند. از 22 استناد باقیمانده، 19 مورد را حذف کردیم، زیرا آنها مطالعات تجربی بودند که قالب کارآزماییهای تصادفیسازی شده یا شبهتصادفی و کنترلشده یا تصادفی خوشهای را نداشتند (12 = n)، یا مقالات مطالعات مروری بودند (3 = n)، یا صرفاً به توصیف پروتکلها پرداخته بودند (2 = n)، یا فقط در میان افراد سیگاری انجام شده بودند (1 = n) و یا فقط سه ماه پیگیری را لحاظ کرده بودند (1 = n).
ما سه کارآزمایی کنترلشده را شناسایی کردیم که در آنها مداخلات برای ترک مصرف قلیان آزمایش شده بود. این مطالعات در کشورهای مصر (Mohlman 2013)، پاکستان (Dogar 2014) و ایالات متحده (Lipkus 2011) انجام شده بودند. یکی از آنها کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده و دو کارآزمایی دیگر تصادفیسازی خوشهای بودند. دو مطالعه، مداخلات را در سطح فردی، و یک مطالعه، مداخله را در سطح جامعه آزمایش کرده بود. دو مطالعه فقط شامل مداخلات رفتاری و یک مطالعه (Dogar 2014) شامل دو گروه مداخله میشد: یکی رفتاری و دیگری رفتاری همراه با بوپروپیون. در مطالعات Lipkus و Mohlman، به مداخلات برای قلیانهایی با دخانیات خاص، و در مطالعه Dogar، به مداخله برای دخانیات معمولی پرداخته شده بود. با توجه به تنوع مطالعه، ما نتایج را با هم ترکیب نکردیم و تأثیرات مداخله، به صورت توصیفی گزارش شدهاند. میزان ترک مصرف قلیان در گروههای مداخله در هر سه مطالعه در مقایسه با گروههای کنترل، بیشتر بود و از وجود تفاوت معنادار در دو مطالعه نشان داشت. در خصوص مطالعه Dogar، خطر نسبی برای ترک مصرف قلیان طی 25 هفته در میان فقط مصرفکنندگان قلیان برابر 2.2 در گروه رفتاری (95% فاصله اطمینان (CI): 1.3 تا 3.8؛ 180 شرکتکننده)، و معادل 2.5 در گروه رفتاری بهعلاوه بوپروپیون (95% فاصله اطمینان (CI): 1.3 تا 4.7؛ 84 شرکتکننده) بود. ما در تجزیه و تحلیل خود، هر دو گروه را با هم ترکیب کردیم تا RR: 2.28 به دست آید (95% فاصله اطمینان (CI): 1.36 تا 3.83؛ 200 شرکتکننده). RR در مطالعه Mohlman در میان مردان مصرفکننده قلیان طی یک سال و به لطف وجود مداخله، برابر 3.25 به دست آمد (95% فاصله اطمینان (CI): 1.19 تا 8.89).
نتیجهگیریهای نویسندگان
با اینکه منابع مربوط به مداخلات ترک مصرف قلیان از هم گسسته باقی میماند، مطالعات بررسیشده پایهای را برای توسعه مداخلات در این زمینه فراهم میکنند. با توجه به ماهیت کوچک و آزمایشی بودن (pilot) مطالعات، فقدان تأثیرات به لحاظ آماری معنادار در یکی از این سه مطالعه دور از انتظار نیست. این مطالعات اهمیت طراحی و موضوعات محتوایی را که برای کارآزماییهای ترک مصرف قلیان در آینده باید در نظر گرفته شوند، برجسته میسازند. این موضوعات عبارتند از: تکیه بر تجربه وسیع که در مطالعه مربوط به مداخلات ترک مصرف دخانیات در میان افراد سیگاری شکل گرفته و همچنین اجزا و ابزار ارزیابی که جنبههای خاصی از مصرف قلیان مانند ابعاد اجتماعی، تجربه منحصر به فرد و نشانههای آن را بررسی میکنند.
خلاصه به زبان ساده
آیا با اعمال مداخلات برای ترک مصرف دخانیات، میتوان افراد مصرفکننده قلیان را در ترک آن یاری کرد؟
پیشینه
کشیدن قلیان، روشی سنتی برای مصرف دخانیات، به ویژه در منطقه مدیترانه شرقی است، اما استفاده از آن در حال حاضر در سراسر جهان گسترش یافته است. قلیان به صورت اجتماعی کشیده میشود و اغلب بین دوستان یا خانواده در خانه، یا در کافههایی که به ارائه قلیان به مشتریان میپردازند، به طور مشترک استفاده میشود. با توجه به فقدان دادههای مربوط، بسیاری از مصرفکنندگان قلیان بر این باورند که این شکل از مصرف دخانیات نسبت به روشهای دیگر استعمال دخانیات کمتر کشنده و اعتیادآور است، زیرا دود در مسیر خود به سوی مصرفکننده از آب عبور میکند. دستکم در برخی از فرهنگها، زنان و دختران به احتمال زیاد بیشتر از سایر اشکال دخانیات به استعمال قلیان روی میآورند و قلیان در میان افراد سیگاری جوان محبوبیت دارد. شواهد موجود نشان میدهد که کشیدن قلیان ممکن است همانند سایر اشکال مصرف دخانیات اعتیادآور باشد و برخی مصرفکنندگان قلیان در ترک آن به تنهایی دچار مشکل میشوند و ممکن است با همان خطرات تهدیدکننده سلامتی مواجه شوند که افراد سیگاری با آن دست به گریبانند.
ویژگیهای مطالعه
ما در ماه جون 2015، ثبت تخصصی گروه اعتیاد به دخانیات در کاکرین را جستوجو کردیم. همچنین شماری از پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی مانند MEDLINE؛ EMBASE؛ Psychinfo و CINAHL را با استفاده از اسامی و املای مختلف که برای مصرف قلیان به کار میروند (قلیان، نارگیلی، آرگیلی، شیشه، goza، نارکیلا، hookah و hubble bubble) جستوجو کردیم. ما کارآزماییهای منتشرشده یا منتشرنشده را به زبانهای گوناگون و به خصوص در مناطقی که قلیان در آنجا در سطح گستردهای مصرف میشود، بررسی کردیم. ما سه مطالعه را شناسایی کردیم که در آنها روشهای رفتاری برای کمک به افراد مصرفکننده قلیان برای ترک آن آزمایش شده بود. دو مورد از آنها به مداخلات مربوط به قلیانهایی با دخانیات خاص و مورد دیگر به مداخله دخانیات معمولی اختصاص داشت. یک مطالعه کوچک و آزمایشی در ایالات متحده آمریکا تنظیم شد و به شکل پاورپوینت به صورت آنلاین برای 91 دانشجوی کالج که قلیان میکشیدند، ارائه شد. یک مطالعه به تجزیه و تحلیل ثانویه دادههای مربوط به 264 مصرفکننده قلیان اختصاص داشت. این عده بخشی از یک کارآزمایی بودند که افراد ثبتنام شده در آن مشکوک به داشتن سل بودند و از 33 درمانگاه (کلینیک مراقبتهای سلامت) در پاکستان انتخاب شده بودند. درمانگاهها به صورت تصادفی وظیفه داشتند که به ارائه مداخله رفتاری در مقایسه با گروه کنترل (مراقبت معمول) یا مداخله رفتاری همراه با دارو (بوپروپیون) در مقایسه با گروه کنترل (مراقبت معمول) بپردازند. مطالعه سوم که در مصر انجام شد، هر دو گروه افراد سیگاری و مصرفکننده قلیان را هدف قرار داده بود و یک برنامه مبتنی بر جامعه به شمار میآمد.
نتایج اصلی
در هر سه کارآزمایی، درصد شرکتکنندگانی که در گروههای مداخله موفق شدند کشیدن قلیان را کنار بگذارند، نسبت به گروههای کنترل بالاتر بود، هرچند این یافته فقط در دو مطالعه به لحاظ آماری معنادار بود. افرادی که یا درمان رفتاری یا رفتار درمانی به علاوه بوپروپیون دریافت کرده بودند، نسبت به کسانی که مراقبت معمول دریافت کرده بودند، شانس بیشتری برای ترک مصرف قلیان طی شش ماه پیگیری داشتند. در مطالعهای که در مصر انجام شد، مردانی که در روستاهای مداخله قلیان میکشیدند، نسبت به کسانی که در روستاهای کنترل به سر میبردند، شانس بیشتری داشتند که در یک سال پیگیری، قلیان کشیدن را ترک کنند. این مطالعات تأییدکننده دیدگاهی است که بر اساس آن، مداخلات برای ترک ممکن است به افراد مصرفکننده قلیان کمک کند تا آن را ترک کنند. با این حال، مطالعات بیشتر و وسیعتری برای تکیه بر این دیدگاه لازم است.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد همه کارآزماییها در سطح بسیار پائینی قرار داشت، زیرا این مطالعات، نسبتا کوچک بودند و دستکم یک خطر سوگیری (Bias) در آنها دیده میشد.