پیشینه
فینگولیمود (fingolimod) در سال 2010 برای درمان بیماران مبتلا به شکل عودکننده ـ فروکش کننده (RR) بیماری مالتیپل اسکلروز (MS) تصویب شد. این دارو برای کاهش میزان تشدید و به تاخیر انداختن بدتر شدن ناتوانی، طراحی شد. مشکلاتی درباره ایمنی و اثربخشی آن، به طور عمده در مقایسه با داروهای اصلاح کننده بیماریهای دیگر (DMDs) ، مطرح شده است.
اهداف
ارزیابی ایمنی و مزایای استفاده از فینگولیمود در برابر دارونما یا سایر داروهای اصلاح کننده بیماری (DMDs) در کاهش فعالیت بیماری در افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروز عودکننده ـ فروکش کننده (RRMS).
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای گروه مالتیپل اسکروزیس و بیماریهای نادر دستگاه سیستم عصبی مرکزی (CNS) در کاکرین (Cochrane Multiple Sclerosis and Rare Diseases of the Central Nervous System (CNS) Group's Specialised Trials Register) و گزارشهای سازمان غذا و داروی ایالات متحده امریکا (US Food and Drug Administration) را جستوجو کردیم (15 فوریه 2016).
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs؛ Randomised Controlled Trials) که به ارزیابی اثرات مفید و مضر استفاده از فینگولیمود در برابر دارونما یا سایر داروهای DMDs تصویب شده در افراد مبتلا به RRMS پرداخته باشند.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما از روشهای استاندارد روششناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
شش RCT معیارهای انتخاب ما را داشتند. کل جمعیت شامل 5152 شرکتکننده بود؛ 1621 نفر به عنوان کنترل و 3531 با فینگولیمود با دوزهای مختلف درمان شدند، 2061 شرکتکننده با 0.5 میلیگرم، 1376 شرکتکننده با 1.25 میلیگرم و 94 شرکتکننده با 5.0 میلیگرم در روز. در میان گروه کنترل، 923 شرکتکننده با دارونما و 698 شرکتکننده با دیگر داروهای DMD تحت درمان قرار گرفتند. مدت زمان درمان، شش ماه در سه کارآزمایی، 12 ماه در یک کارآزمایی، و 24 ماه در دو کارآزمایی بود. یک مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری (Bias) برای کورسازی، سه مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری برای گزارش ناقص پیامد، و چهار مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری به دلایل دیگر بودند (نویسندگان همکار وابسته به شرکت داروسازی). ما 10 کارآزمایی در حال انجام را بازیابی کردیم که چهار کارآزمایی از بین آنها کامل شده است.
در مقایسه فینگولیمود در دوز تاییدشده 0.5 میلیگرم با گروه دارونما، مشاهده کردیم که این دارو در 24 ماه، احتمال عدم عود را افزایش داد (خطر نسبی (RR): 1.44؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.28 تا 1.63؛ شواهد با کیفیت متوسط)، اما ممکن است منجر به تفاوت کم یا عدم تفاوت در جلوگیری از پیشرفت ناتوانی شود (RR: 1.07؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 1.11؛ نقطه پایانی بالینی اولیه؛ شواهد با کیفیت پائین). مزایایی برای اندازههای دیگر فعالیتهای التهابی بیماری از جمله بالینی (میزان عود سالانه): خطر نسبی (rate ratio): 0.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.40 تا 0.62؛ شواهد با کیفیت متوسط؛ و فعالیت تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) (ضایعات تقویت شده با گادولینیوم (gadolinium)): خطر نسبی عاری بودن از ضایعات تقویت شده با گادولینیوم در MRI: 1.36؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.27 تا 1.45؛ شواهد با کیفیت پائین مشاهده شد. میانگین تغییرات بار ضایعات که در MRI T2-weighted دیده میشوند، در 12 و 24 ماه به نفع فینگولیمود است.
افزایش قابلتوجهی در خطر قطع دارو به علت وجود عوارض جانبی برای فینگولیمود 0.5 میلیگرم در مقایسه با دارونما در 6 و 24 ماه مشاهده نشد. برای دوز 1.25 میلیگرم در 24 ماه، خطر قطع فینگولیمود بهطور قابلتوجهی بالاتر از دارونما بود (RR: 1.93؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.48 تا 2.52).
افزایش قابلتوجهی در خطر قطع دارو به علت وجود عوارض جانبی جدی برای فینگولیمود 0.5 میلیگرم در مقایسه با دارونما در 6 و 24 ماه مشاهده نشد. افزایش قابل توجهی در خطر قطع دارو به علت عوارض جانبی جدی برای فینگولیمود 5.0 میلیگرم (RR: 2.77؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.04 تا 7.38) در مقایسه با گروه دارونما در شش ماه یافت شد.
در مقایسه فینگولیمود 0.5 میلیگرم با اینترفرون beta-1a عضلانی، ما شواهدی با کیفیت متوسط پیدا کردیم که نشان میدهد این دارو در یک سال، تعداد شرکتکنندگان عاری از عود (RR: 1.18؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.09 تا 1.27) یا ضایعات تقویت شده با گادولینیوم (RR: 1.12؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.05 تا 1.19) را کمی افزایش داده است. همچنین میزان عود را کاهش داده است (RR: 0.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.34 تا 0.70). ما هیچ مزیتی در استفاده از این دارو برای جلوگیری از پیشرفت ناتوانی تشخیص ندادیم (RR: 1.02؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.99 تا 1.06؛ شواهد با کیفیت پائین). ما هیچ تفاوت معنیداری در میانگین تغییرات بار ضایعات که در MRI T2-weighted دیده میشوند، تشخیص ندادیم.
با توجه به عوارض جانبی در کوتاهمدت (شش ماه)، احتمال بیشتری برای قطع فینگولیمود در مقایسه با DMDهای دیگر، در بین شرکتکنندگان یافتیم (RR: 3.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.16 تا 8.86)، اما تفاوت معنیداری در مقابل اینترفرون beta-1a در 12 ماه، وجود نداشت (RR: 1.51؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.81 تا 2.80؛ شواهد با کیفیت متوسط). احتمال بالای بروز عوارض جانبی با میزان پائینتر تحمل فینگولیمود در مقایسه با اینترفرون beta-1a اشاره داشت.
کیفیت زندگی در شرکتکنندگان، بعد از تغییر از یک DMD متفاوت به فینگولیمود در شش ماه، بهبود یافت، اما این اثر، در مقایسه با دارونما در 24 ماه، یافت نشد.
همه مطالعات انجام شده، توسط داروسازی نوارتیس (Novartis Pharma) حمایت شدند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
درمان با فینگولیمود در مقایسه با دارونما در بیماران مبتلا به RRMS در کاهش فعالیت بیماری التهابی موثر است، اما ممکن است به تفاوت کم یا عدم تفاوت در جلوگیری از بدتر شدن ناتوانی منجر شود. خطر انصراف از مطالعه به دلیل عوارض جانبی آن، به نظارت دقیق بر بیماران در طول زمان نیاز دارد. شواهد درباره پروفایل خطر / سود فینگولیمود در مقایسه با اینترفرون beta-1a عضلانی، بر اساس تعداد کمی از RCTهای سر به سر با مدت زمان پیگیری کوتاه، نامشخص بود. نتایج کارآزماییهای در حال انجام احتمالا برای این مسائل قانعکننده خواهد بود.
خلاصه به زبان ساده
استفاده از فینگولیمود برای مالتیپل اسکلروزیس عودکننده ـ فروکش کننده
پیشینه
با توجه به بیماریزایی خودایمنی مالتیپل اسکلروز (MS)، بسیاری از درمانها بر پایه سیستم ایمنی و خواص سرکوب کننده سیستم ایمنی داروها از جمله اینترفرونها (interferons)، گلاتیرامر (glatiramer)، آزاتیوپرین (azathioprine)، سیکلوفسفامید (cyclophosphamide) و میتوکسانترون (mitoxantrone) بوده است.
فینگولیمود، اولین عامل دارویی است که به عنوان یک درمان خوراکی در سال 2010 تاییدیه گرفته است. این دارو، به صورت کارآمد جذب میشود، جذب آن تحت تاثیر رژیم غذایی قرار نمیگیرد و به عنوان یک درمان خوراکی با داشتن یک مسیر قابل قبولتر نسبت به تزریق، علاقه بسیاری از بیماران را برانگیخته است.
هدف مطالعه مروری
ارزیابی ایمنی و مزایای فینگولیمود در کاهش فعالیت بیماری در افراد مبتلا به MS عودکننده ـ فروکش کننده (RRMS). در حال حاضر، مواردی از نگرانیها در مورد ایمنی این دارو بهوجود آمده، از جمله عفونتهای جدی و عوارض جانبی قلبی.
ویژگیهای مطالعه
شش مطالعه، که بین سالهای 2006 و 2014 منتشر شدند، در این مطالعه مروری انتخاب شدند و در مجموع شامل 5152 شرکتکننده مبتلا به RRMS بودند. مدت زمان درمان، شش ماه در سه مطالعه، 12 ماه در یک مطالعه، و 24 ماه در دو مطالعه بود.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
نتیجهگیری اصلی این مطالعه مروری این بود که اگر فینگولیمود، به صورت تکدرمانی با دوز تایید شده 0.5 میلیگرم یکبار در روز تجویز شود، در مقایسه با گروه دارونما، احتمال عدم عود بیماری را در 24 ماه افزایش میدهد. مزایای آن با توجه به اندازههای فعالیت بیماری تعریف شده توسط اسکنهای تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI)، تایید شد. با این حال، هیچ تاثیری در جلوگیری از بدتر شدن ناتوانی وجود نداشت. این نوع درمان، با افزایش خطر انصراف بیمار به دلیل عوارض جانبی آن، مرتبط نبود.
در مقایسه با دوز مشابه فینگولیمود با اینترفرون beta-1a عضلانی، این دارو در طول یک سال، تعداد شرکتکنندگان بدون عود یا ضایعات التهابی را کمی افزایش و میزان عود را کاهش داد. باز هم، ما هیچگونه برتری برای جلوگیری از پیشرفت ناتوانی از این دارو، تشخیص ندادیم. همچنین احتمال بیشتری از قطع دارو به علت عوارض جانبی در کوتاه مدت (شش ماه) برای فینگولیمود نسبت به داروهای محرک ایمنی پیدا کردیم و تفاوت معنیداری در مقایسه با اینترفرون بتا در 12 ماه پیدا نکردیم.
طول مدت تمام مطالعات، مساوی یا کمتر از 24 ماه بود، به طوری که کارایی (اما اغلب ایمنی) فینگولیمود در بیش از 24 ماه همچنان نامشخص باقی مانده است. این موضوع، یک نکته کلیدی برای یک بیماری مادامالعمر با احتمال درمان مزمن مانند MS است.
خطر عوارض جانبی، به نظارت دقیق بر بیماران در طول زمان نیاز دارد و به خصوص با توجه به هشدار اخیر درباره پیشرفت لوکوانسفالوپاتی مولتیفوکال پیشرونده (progressive multifocal leukoencephalopathy)، نیاز به انجام مطالعات با پیگیری طولانیتر را نشان میدهد.
شش مطالعهای که در این مطالعه مروری انتخاب شدهاند، توسط داروسازی نوارتیس حمایت شدند، و بسیاری از نویسندگان مقالات منتشر شده، به شرکت داروسازی وابسته بودند. این امر به عنوان یک منبع بالقوه سوگیری شناخته شده است.