پیشینه
اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع (CFRs ؛community first responders) به صحنه حادثه ایست قلبی خارج بیمارستان (OHCA ؛out‐of‐hospital cardiac arrest) بهعنوان راهی برای کوتاه کردن فاصله از وقوع ایست قلبی تا عملکرد احیای قلبی ریوی (CPR ؛cardiopulmonary resuscitation) و دفیبریلاسیون (defibrillation)، و در نتیجه افزایش بقای بیمار پیشنهاد شده است.
اهداف
ارزیابی تاثیر اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع (CFR) به حوادث ایست قلبی خارج بیمارستانی در بزرگسالان و کودکان بزرگتر از چهار هفته، از لحاظ بقا و عملکرد نورولوژیکی.
روش های جستجو
ما در ژانویه 2019 پایگاههای اطلاعاتی زیر را برای یافتن کارآزماییهای مربوطه جستوجو کردیم: CENTRAL؛ MEDLINE (Ovid SP)؛ Embase (Ovid SP) و Web of Science. ما همچنین پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO ICTRP) و ClinicalTrials.gov را جستوجو کردیم و چکیدههای مجموعه مقالات کنفرانس انجمن قلب آمریکا و شورای احیای اروپا را بهطور اجمالی مرور کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و شبهتصادفیسازی شدهای (RCTها و شبه RCTها) را وارد کردیم که خدمات فوریتهای پزشکی (EMS) معمول را در مقابل مراقبتهای EMS به همراه اعزام CFRها در موارد OHCA مقایسه کردند. کارآزماییهای تصادفیسازی شده براساس خوشه (cluster)، شامل مطالعات با طراحی خوشهای با مداخلات متقاطع، برای ورود به مرور مناسب بودند.
در برخی جوامع، خدمات مجاز آمبولانس/ EMS بهطور معمول توسط خدمات آتشنشانی محلی ارائه میشود. برای اهداف این مرور، این گروه، خدمات مجاز آمبولانس/ EMS را جداگانه از CFRها ارائه میکند، و بهعنوان یک مداخله واجد شرایط وارد نشد.
ما مطالعاتی را وارد نکردیم که عمدتا بر رهگذران فرصتطلب (opportunistic bystanders) متمرکز بودند. افرادی که در صحنه یک حادثه OHCA حضور داشتند و افرادی که CPR را طبق دستورالعمل تلفنی ارائهشده توسط تماسگیرندگان EMS انجام دادند، CFR محسوب نشدند.
مطالعاتی که در درجه اول به ارزیابی اثر مداخلات اضافی خاص مانند تجویز نالوکسان (naloxone) در موارد مصرف بیش از حد مواد مخدر/ نارکوتیک (narcotic) یا آدرنالین (adrenaline) در آنافیلاکسی (anaphylaxis) پرداختند نیز خارج شدند.
ما بزرگسالان و کودکان بزرگتر از چهار هفته را که دچار OHCA شدند، وارد کردیم.
معیارهای انتخاب
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم تمام عناوین و چکیدههای دریافتشده را برای ارزیابی قابلیت ورود بالقوه، با استفاده از معیارهای ورود بررسی کردند. ما نسخههای متن کامل تمام مقالات را که بهصورت بالقوه مناسب تلقی شدند، به دست آورده و با جزئیات بررسی کردیم و در صورت لزوم برای کسب اطلاعات بیشتر به نویسندگان کارآزماییها نزدیک شدیم. ما روند انتخاب مطالعه را در فلوچارت PRISMA خلاصهسازی کردیم.
سه نویسنده مرور بهطور مستقل از هم با استفاده از فرم استاندارد استخراج دادهها، دادههای مرتبط را استخراج کرده و اعتبار هر کارآزمایی واردشده را با استفاده از ابزار «خطر سوگیری» (Risk of Bias) کاکرین ارزیابی کردند. ما اختلافات را از طریق بحث و اجماعنظر حل کردیم.
ما به دلیل ناهمگونی مطالعات واردشده، یافتهها را بهصورت نقل قول سنتز کردیم. ما از اصول سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) برای ارزیابی قطعیت بدنه شواهد مرتبط با پیامدهای خاص و ساخت جدول «خلاصهای از یافتهها» استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما دو مطالعه کاملشده را با مجموع 1136 شرکتکننده یافتیم که در نهایت معیارهای ورود ما را داشتند. ما یک مطالعه در حال انجام و یک مطالعه برنامهریزی شده را نیز یافتیم. ما به ناهمگونی معنیداری در ویژگیهای مداخلات و پیامدهای اندازهگیریشده یا گزارششده در سراسر این مطالعات پی بردیم، بنابراین قادر به ترکیب نتایج مطالعه نبودیم.
یک مطالعه کاملشده، اعزام پلیس و خدمات آتشنشانی CFRهای مجهز به دفیبریلاتورهای خودکار اکسترنال (AEDs ؛automatic external defibrillators) را در یک سیستم EMS در آمستردام و مناطق اطراف آن مورد بررسی قرار داد. این مطالعه، یک RCT با تخصیص خوشهای بدون همپوشانی مناطق جغرافیایی بود. این مطالعه بین 5 ژانویه 2000 و 5 ژانویه 2002 انجام شد. تمام شرکتکنندگان 18 ساله و بالاتر بوده و شاهد OHCA بودند. علیرغم مشاهده اینکه همه 72 مورد بروز دفیبریلاسیون قبل از ورود EMS در گروه مداخله رخ داد (OR و 95% فاصله اطمینان (CI): قابل استفاده نیست؛ 1 RCT؛ 469 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط)، این مطالعه هیچ تفاوتی را در بقا در زمان ترخیص از بیمارستان نیافت (نسبت شانس (OR): 1.3؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.8 تا 2.2؛ 1 RCT؛ 469 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پایین). این مطالعه افزایش بقا را تا زمان پذیرش در بیمارستان در گروه مداخله گزارش کرد (OR: 1.5؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.1 تا 2.0؛ 1 RCT؛ 469 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط).
مطالعه کاملشده دوم، اعزام داوطلبان مجاور/ نزدیک غیرمتخصص را در استکهلم، سوئد، که برای انجام احیای قلبی ریوی (CPR) آموزش دیده بودند، در نظر گرفت. این نشاندهنده یک مداخله CFR تکمیلی در سیستم EMS است که در آن پلیس و خدمات آتشنشانی قبلا بهطور معمول بههمراه آمبولانسهای EMS به OHCA اعزام شده بودند. این مطالعه، یک RCT، شامل شاهد و غیرشاهد OHCA بود و بین 1 اپریل 2012 و 1 دسامبر 2013 انجام شد. شرکتکنندگان شامل بزرگسالان و کودکان 8 ساله و بالاتر بودند. محققان علیرغم افزایش قابلتوجه در CPR انجامشده قبل از ورود EMS (OR: 1.34؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.79 تا 2.29؛ 1 RCT؛ 612 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط)، هیچ تفاوتی را در بقای 30 روزه نیافتند (OR: 1.49؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.09 تا 2.03؛ 1 RCT؛ 665 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط).
هیچ یک از مطالعات کامل واردشده، عملکرد نورولوژیکی را که بر اساس طبقهبندی عملکرد مغزی یا با هر وسیله دیگری اندازهگیری شد، در زمان ترخیص از بیمارستان یا در 30 روز در نظر نگرفتند. هیچ یک از مطالعات کامل واردشده، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در نظر نگرفتند. قطعیت کلی شواهد برای پیامدهای مطالعات واردشده پایین تا متوسط بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهدی با قطعیت متوسط نشان میدهند که مداخلات CFR در زمینه خاص منجر به افزایش میزان CPR یا دفیبریلاسیون قبل از ورود EMS میشوند. هنوز مشخص نیست که آیا میتوان این را به معنای میزان افزایش معنیدار بقای کلی بیمار تفسیر کرد یا خیر. در صورت امکان، RCTهای بیشتر با کیفیت بالا که دارای توان آزمون کافی برای اندازهگیری تغییرات در بقا باشند، باید انجام شوند.
مطالعات واردشده، بقا را با عملکرد نورولوژیکی خوب در نظر نگرفتند. این پیامد احتمالا برای بیماران مهم است و باید در جایی که بقا اندازهگیری میشود، بهطور معمول وارد شود.
ما یک مطالعه در حال انجام و یک کارآزمایی برنامهریزیشده را شناسایی کردیم که هنگام در دسترس قرار گرفتن نتایج، ممکن است نتایج این مرور را تغییر دهند. از آنجایی که این مرور محدود به کارآزماییهای تصادفیسازی و شبه تصادفیسازی شده بود، ممکن است ما برخی از دادههای مهم بهدست آمده را از سایر انواع مطالعه از دست داده باشیم.
خلاصه به زبان ساده
نخستین پاسخدهندگان اجتماع به ایست قلبی خارج بیمارستانی در بزرگسالان و کودکان
سوال مطالعه مروری
ارزیابی تاثیر اعزام نخستیم پاسخدهندگان اجتماع به حوادث ایست قلبی خارج بیمارستانی در بزرگسالان و کودکان بزرگتر از چهار هفته، از لحاظ بقا و عملکرد نورولوژیکی
پیشینه
ایست قلبی خارج بیمارستانی علت اصلی مرگومیر است. ایست قلبی زمانی اتفاق میافتد که قلب فرد بهطور ناگهانی پمپاژ خون را در بدن متوقف کند و غالبا به دلیل ضربان غیرطبیعی قلب ایجاد میشود. فردی که دچار ایست قلبی میشود، در عرض چند دقیقه میمیرد، مگر اینکه این ریتم به حالت طبیعی خود بازگردد.
میتوان از یک دستگاه ایمن، قابل حمل، و مقرون به صرفه به نام «دفیبریلاتور» برای خاتمه دادن («دفیبریلاسیون») ریتم غیرطبیعی که باعث ایست قلبی میشود، استفاده کرد تا قلب مجددا شروع به کار کند. تقریبا هر کسی، حتی بدون آموزش، میتواند از دستگاه دفیبریلاتور استفاده کند. برای موثر بودن، باید ظرف چند دقیقه اول ایست قلبی از دفیبریلاتور استفاده شود.
احیای قلبی ریوی (CPR ؛cardiopulmonary resuscitation) روشی است که در آن یک رهگذر میتواند قفسه سینه فردی را که دچار ایست قلبی شده، فشرده و رها کند، بنابراین بهطور مصنوعی خون را به بدن پمپ میکند. CPR میتواند قربانی ایست قلبی را تا زمان رسیدن دفیبریلاتور زنده نگه دارد، اما باز هم فقط در صورتی موثر است که بلافاصله پس از ایست قلبی آغاز شود.
CPR و دفیبریلاسیون مهمترین مداخلات پس از ایست قلبی هستند. حتی پیشرفتهترین سیستمهای فوریتهای پزشکی در جهان تلاش میکنند تا با ارائه CPR و دفیبریلاسیون، به قربانیان ایست قلبی به موقع کمک کنند تا جان آنها را نجات دهند.
برای کوتاه کردن زمان بین ایست قلبی تا CPR و دفیبریلاسیون، سیستمهای مراقبتهای سلامت شروع به اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع برای ارائه این روشهای درمانی کردهاند. نخستین پاسخدهندگان اجتماع، شهروندانی هستند که در جامعه حضور دارند و حداقل آموزشهای پایه را در مورد استفاده از CPR/ دفیبریلاتور دریافت کردهاند. بهطور کلی به آنها درباره خدمات فوریتهای پزشکی برای ایست قلبی هشدار داده میشود.
ویژگیهای مطالعه
این مرور، به جستوجوی مطالعات تحقیقاتی با کیفیت بالا پرداخت که به بررسی این موضوع پرداخت که آیا اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع میتوانند بقا یا پیامد نورولوژیکی، یا هر دو را پس از ایست قلبی خارج بیمارستانی در بزرگسالان و کودکان بهبود ببخشند. ما آخرین جستوجو در پایگاه اطلاعاتی موجود را در ژانویه 2019 انجام دادیم.
نتایج اصلی
ما دو مطالعه تحقیقاتی مناسب را با مجموع 1136 شرکتکننده یافتیم.
یک مطالعه که در استکهلم، سوئد انجام و توسط بنیاد قلب – ریه سوئد (Swedish Heart‐Lung Foundation)، بنیاد لاردال (Laerdal Foundation) و کشور استکهلم حمایت مالی دریافت کرد، نشان داد که اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع، میزان CPR ارائه شده را قبل از رسیدن خدمات فوریتهای پزشکی (دادههای مربوط به 665 شرکتکننده) افزایش داد. مطالعه دیگر در آمستردام و مناطق اطراف آن (هلند) انجام و از بنیاد قلب هلند (Netherlands Heart Foundation) و مدترونیک – فیزیو کنترل (Medtronic Physio‐Control) حمایت مالی دریافت کرد. نویسندگان مطالعه گزارش دادند هنگامی که نخستین پاسخدهندگان اجتماع اعزام شدند، تعداد بیشتری از بیماران قبل از رسیدن خدمات فوریتهای پزشکی، دفیبریلاسیون دریافت کرده و تا زمان بستری/ پذیرش در بیمارستان زنده ماندند (دادههای مربوط به 469 شرکتکننده).
هیچ مطالعهای نشان نداد که اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع به طور معنیداری منجر به افزایش تعداد کلی بازماندگان میشود (دادههای مربوط به 612 شرکتکننده در یک مطالعه و 469 شرکتکننده در مطالعه دیگر). هیچ مطالعهای به گزارش عملکرد نورولوژیکی بازماندگان یا کیفیت زندگی مرتبط با سلامت آنها نپرداخت.
تحقیقات بیشتری مورد نیاز است تا مشخص شود که آیا اعزام نخستین پاسخدهندگان اجتماع میتواند بازماندگان بیشتری از ایست قلبی داشته باشد. تحقیقات آینده باید هم بقا و هم عملکرد نورولوژیکی بازماندگان را در نظر بگیرند.
قطعیت شواهد
قطعیت شواهد موجود از لحاظ بقای کلی بیمار، پایین در نظر گرفته شد. قطعیت شواهد موجود از لحاظ عملکرد CPR و دفیبریلاسیون قبل از رسیدن خدمات فوریتهای پزشکی و از لحاظ بقا در بستری در بیمارستان، متوسط ارزیابی شد. این شواهد تا ژانویه 2019 بهروز هستند.