پیشینه
دیسپنه یک علامت شایع در سرطان پیشرفته است و شیوع آن تا 70 درصد در بین بیماران سپری کننده پایان عمر خود دیده میشود. علت دیسپنه اغلب چند عاملی است، و ممکن است باعث پریشانی و رنج روانی قابلتوجهی شود. دیسپنه اغلب درمان نمیشود و کنترل خوب علامت در افراد مبتلا به دیسپنه نسبت به افراد مبتلا به دیگر علایم سرطان پیشرفته، مانند درد و حالت تهوع، کمتر به دست میآید. مکانیسم دقیق عمل کورتیکواستروئیدها در مدیریت دیسپنه مشخص نیست، بااینحال کورتیکواستروئیدها معمولا در مراقبت تسکینی برای انواعی از اندیکاسیونهای غیر اختصاصی، از جمله درد، تهوع، آنورکسی، خستگی، خلق پائین، با وجود ارتباط با دامنه وسیعی از اثرات مضر، مورد استفاده قرار میگیرند. با توجه به کاربرد گسترده آنها، یافتن شواهدی از اثرات کورتیکواستروئیدها برای مدیریت دیسپنه ناشی از سرطان مهم است.
اهداف
ارزیابی اثرات سیستمیک کورتیکواستروئیدها برای مدیریت تنگی نفس (دیسپنه) مرتبط با سرطان در بزرگسالان.
روش های جستجو
ما CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture؛ Science Citation Index Web of Science؛ منابع علمی سلامت آمریکای لاتین و کارائیب (LILACS) و پایگاههای ثبت کارآزمایی بالینی را از زمان تاسیس تا 25 ژانویه 2018 جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده را وارد کردیم که بزرگسالان 18 سال و بالاتر را وارد کرده بودند. ما شرکتکنندگان مبتلا به دیسپنه ناشی از سرطان را وارد کردیم که برای دریافت کورتیکواستروئیدهای سیستمیک (در هر دوزی) به منظور تسکین دیسپنه ناشی از سرطان یا هر اندیکاسیون دیگری، یا دارونما (placebo)، درمان استاندارد یا جایگزین، تصادفیسازی شدند.
گردآوری و تحلیل دادهها
5 نویسنده مرور بهطور مستقل از هم، کیفیت کارآزمایی را ارزیابی و سه نویسنده دادهها را استخراج کردند. ما از میانگین و انحراف معیار برای هر کدام از پیامدها برای گزارش تفاوت میانگین (MD) با 95% فاصله اطمینان (CI) استفاده کردیم. ما خطر سوگیری (bias) و کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم. ما پیامدهای اولیه تجربه ادراکی حسی از دیسپنه (شدت دیسپنه)، دیسترس احساسی (کیفیت دیسپنه) و تاثیر علایم (بار دیسپنه یا تاثیر بر عملکرد) و پیامدهای ثانویه عوارض جانبی جدی، رضایت شرکتکنندگان از درمان و کنارهگیری شرکتکنندگان را از کارآزمایی استخراج کردیم.
نتایج اصلی
دو مطالعه معیارهای ورود را داشتند، با حضور 157 شرکتکننده (37 شرکتکننده در یک مطالعه و 120 نفر در مطالعه دیگر)، که از این تعداد، 114 بیمار در تجزیهوتحلیلها وارد شدند. این مطالعات دگزامتازون خوراکی را با دارونما مقایسه کردند و پس از آن یک فاز برچسب-باز (open‐label) در یک مطالعه انجام شد. یک مطالعه هفت روز طول کشید و مدت مطالعه دیگر 15 روز.
ما نتوانستیم بسیاری از آنالیزهای از پیش تعیینشده را انجام دهیم، به دلیل عوامل، دوزها، مقایسهکنندهها و مقیاسهای پیامد، روشهای تجویز دارو، مقیاسهای اندازهگیری و نقاط زمانی مختلف.
پیامدهای اولیه
ما دو مطالعه (114 شرکتکننده) را با دادههای آنها در هفته اول در یک متاآنالیز برای بررسی تغییر در شدت دیسپنه/ بهبود دیسپنه نسبت به وضعیت ابتدایی وارد کردیم. کورتیکواستروئید درمانی با دگزامتازون در مقایسه با دارونما در یک هفته، منجر به MD شدت کمتر دیسپنه شد (MD: 0.85- دیسپنه کمتر (مقیاس 0–10، نمره پائینتر = تنگی نفس کمتر)؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.73- تا 0.03؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، هرچند ما مطمئن نبودیم چراکه نتیجههای تاثیر مهم کورتیکواستروئیدها بر دیسپنه، دقت کافی را نداشتند. ما به علت محدودیتهای بسیار جدی مطالعه و عدم دقت، کیفیت شواهد را تا سه سطح از بالا تا بسیار پایین کاهش دادیم.
یک مطالعه دیسترس احساسی (کیفیت دیسپنه) را اندازهگیری کرد و نتایج بین گروهها مشابه بودند (29 شرکتکننده، شواهد با کیفیت بسیار پایین). ما کیفیت شواهد را سه بار به دلیل عدم دقت، ناهماهنگی، و محدودیتهای جدی مطالعه کاهش دادیم.
هر دوی این مطالعات تاثیر علامت (بار دیسپنه یا تاثیر بر عملکرد) را ارزیابی کردند (113 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین). در یک مطالعه، مشخص نیست که آیا دگزامتازون تاثیری بر دیسپنه دارد،زیرا نتایج غیردقیق بودند. مطالعه دوم بهبود بیشتری را برای نمرات فیزیکی بهزیستی در روزهای 8 و 15 در گروه دگزامتازون در مقایسه با گروه کنترل نشان داد، اما هیچ مدرکی دال بر تفاوت در مقیاسهای اجتماعی/خانوادگی FACIT، عاطفی یا کارکردی وجود نداشت. ما کیفیت شواهد را سه بار، به دلیل عدم دقت، ناهماهنگی و محدودیتهای جدی مطالعه، کاهش دادیم.
پیامدهای ثانویه
به دلیل فقدان معیارهای پیامد همگن و ناهماهنگی در گزارشدهی، ما نمیتوانیم تجزیهوتحلیل کمی (quantitative) برای هر کدام از پیامدهای ثانویه انجام دهیم. در هر دو مطالعه، فراوانی عوارض جانبی بین گروهها مشابه بود، و کورتیکواستروئیدها عموما به خوبی تحمل میشدند. نرخ خروج از مطالعه برای این دو مطالعه 15% و 36% بود. دلایل خروج از مطالعه شامل از دست دادن در دوره پیگیری، امتناع شرکتکنندگان یا مراقبین (یا هر دو)، و مرگ ناشی از پیشرفت بیماری بودند. ما کیفیت شواهد را برای این پیامدهای ثانویه تا سه سطح از بالا تا بسیار پایین، به علت محدودیتهای جدی مطالعه، ناهماهنگی و عدم دقت، کاهش دادیم.
هیچ مطالعهای رضایت شرکتکنندگان را از درمان مورد بررسی قرار نداده بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
مطالعات کمی در زمینه ارزیابی اثرات کورتیکواستروئیدهای سیستمیک بر دیسپنه ناشی از سرطان در بزرگسالان مبتلا به سرطان وجود دارد. ما شواهد را با کیفیت بسیار پایین قضاوت کردیم که از استفاده از کورتیکواستروئیدها در این جمعیت از بیماران نه حمایت کردند و نه آن را رد کردند. انجام مطالعات بیشتر با کیفیت بالا برای تعیین اینکه آیا کورتیکواستروئیدها در این شرایط موثر هستند یا خیر، مورد نیاز است
خلاصه به زبان ساده
کورتیکواستروئیدها برای مدیریت تنگینفس ناشی از سرطان در بزرگسالان مبتلا به سرطان
پیشینه
تنگینفس (دیسپنه) یک نشانه شایع در سرطان پیشرفته است. تنگینفس ممکن است به دلیل ترکیبی از عوامل مختلف از جمله سرطان ریه، یک بیماری متاستاتیک در جای دیگری از بدن (برای مثال، سرطان در شکم که دیافراگم را تحت فشار میگذارد) یا شرایط ناشی سرطان که بر اعصاب یا ماهیچههای مربوط به تنفس تاثیر میگذارد. درد و شرایط روانی (مانند ترس و اضطراب) یا بیماری ریوی از قبل موجود ممکن است علائم را بدتر کنند. افراد مبتلا به سرطان گزارش میکنند که تنگینفس با دیسترس روانی بیشتر و کیفیت ضعیفتر زندگی همراه هستند. داروها میتوانند برای درمان تنگینفس در این جمعیت مورد استفاده قرار گیرند و یک داروی رایج مورد استفاده کورتیکواستروئیدها هستند. در این مرور، ما ارزیابی کردیم که کورتیکواستروئیدهای سیستمیک در درمان تنگینفس ناشی از سرطان در بزرگسالان، در مقایسه با هر گونه کنترل دیگر، تا چه اندازه اثربخش هستند.
ویژگیهای مطالعه: ما در ژانویه 2018 در منابع علمی جستوجو کردیم. ما دو مطالعه را یافتیم که در مجموع، 157 نفر از شرکتکنندگان را ثبتنام کرده و اثر کورتیکواستروئیدهای سیستمیک را روی تنگینفس در بزرگسالان مبتلا به سرطان، در مقایسه با داروی کاذب (دارونما) مقایسه کرده بودند. یک مطالعه هفت روز و مطالعه دیگر 15 روز طول کشید. هر دو مطالعه به مقایسه یک کورتیکواستروئید (دگزامتازون خوراکی) با یک داروی کاذب که هیچ خصوصیتی برای کاهش تنگینفس نداشتند، پرداختند که ما آنها را در تجزیهوتحلیلهایمان گنجاندیم.
نتایج اصلی
ما نمیتوانیم بسیاری از تحلیلهای برنامهریزیشده خود را، با توجه به تعداد کم مطالعات، داروها و مقایسههای مختلف و پیامدهایی که این مطالعات گزارش کردهاند، تکمیل کنیم. ما یک آنالیز از 114 شرکتکننده برای ارزیابی تغییر در شدت/ بهبودی تنگینفس نسبت به وضعیت اولیه انجام دادیم. ما دریافتیم که کورتیکواستروئیدها در مقایسه با داروی ساختگی اثر سودمندی بر کاهش شدت تنگینفس در افراد مبتلا به سرطان ندارند.
ما دریافتیم که فراوانی عوارض جانبی بین گروهها مشابه بوده و کورتیکواستروئیدها عموما به خوبی تحمل میشوند. هیچیک از مطالعات رضایت شرکتکنندگان را با درمان اندازهگیری نکردند. خروج شرکتکنندگان از مطالعات 15% و 36% در دو مطالعه بود.
کیفیت شواهد
شواهد موجود براساس فقط دو مطالعه با تعداد کمی از شرکت کنندگان بوده است. ما کیفیت شواهد را از این مطالعات با استفاده از چهار سطح رتبهبندی کردیم: بسیار پایین، پائین، متوسط یا بالا. شواهد بسیار کم کیفیت به این معنی است که ما در مورد نتایج بسیار نامطمئن هستیم. شواهد با کیفیت بالا به این معنی است که ما در مورد نتایج بسیار مطمئن هستیم. ما کیفیت شواهد موجود در این مرور را بسیار پائین ارزیابی کردیم که دلیل آن، مشکلات مرتبط با کیفیت مطالعه و دادههای بسیار اندک بود. ما در مورد نتایج بسیار نامطمئن هستیم. انجام مطالعاتی با کیفیت بالا برای تعیین اینکه آیا کورتیکواستروئیدها برای دیسپنه در افراد مبتلا به سرطان موثر هستند یا خیر، مورد نیاز است.