جلد 2019 -                   جلد 2019 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Luiz CSP Rolim, Edina MK da Silva, Ronald LG Flumignan, Marcio M Abreu, Sérgio A Dib. Acetyl-L-carnitine for the treatment of diabetic peripheral neuropathy. 3 2019; 2019
URL: http://cochrane.ir/article-1-2639-fa.html
پیشینه
نوروپاتی محیطی دیابتیک (DPN) یک عارضه شایع و شدید است که 50% افراد مبتلا به دیابت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. گزارش می‌شود که DPN دردناک در 16% تا 24% افراد مبتلا به دیابت رخ می‌دهد. یک استراتژی مدیریت کامل و جامع برای پیشگیری و درمان DPN، چه دردناک باشد یا نباشد، هنوز تعریف نشده است.
تحقیقات در زمینه درمان DPN توسط یک سری از کارآزمایی‌های بالینی شکست‌خورده، با اندکی پیشرفت‌های قابل‌توجه مشخص شده‌اند. استراتژی‌هایی که از بازسازی عصب محیطی حمایت می‌کنند و عملکرد عصبی را در افراد مبتلا به DPN دردناک و بدون درد به حالت اول برمی‌گرداند، لازم است. آمینو اسید استیل-‌ال-‌کارنیتین (acetyl-L-carnitine) (ALC) در انتقال اسیدهای چرب با زنجیره بلند به داخل میتوکندری‌ها به منظور بتااکسیداسیون نقش دارد. مکمل ALC هم‌چنین باعث القای اثرات نوروتروفیک (neurotrophic) و نوروپروتکتیو (neuroprotective) در سیستم عصبی محیطی می‌شود. بنابراین، مکمل ALC چندین مکانیسم مربوط با ترمیم و بازسازی بالقوه عصب را هدف قرار می‌دهد و می‌تواند پتانسیل بالینی درمان را داشته باشد. نیاز به یک مطالعه مروری نظام‌مند از شواهد حاصل از کارآزمایی‌های بالینی وجود دارد.
اهداف
ارزیابی اثرات ALC برای درمان DPN
روش های جستجو
در 2 جولای 2018، ما پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبی‌عضلانی در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ ClinicalTrials.gov و پلت‌فرم بین‌المللی ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت را جست‌وجو کردیم. ما منابع را بررسی کردیم، استنادات را جست‌وجو کردیم و با نویسندگان مطالعه برای شناسایی مطالعات اضافی تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCTs ؛randomised controlled trails) و شبه - ‌RCTها را انتخاب کردیم که به مقایسه ALC با دارونما (placebo)، درمان دیگر، یا عدم مداخله در درمان DPN پرداخته بودند. شرکت‌کنندگان می‌توانند از هر سن و با هر جنسی بوده و انواع دیابت‌های نوع 1 یا نوع 2 را با هر شدت، همراه با DPN دردناک و بدون درد داشته باشند. ما براساس Toronto Consenus، هر تعریفی را از حداقل معیارها برای DPN قبول کردیم. ما محدودیتی را برای زبان مطالعه اعمال نکردیم.
درد، پیامد اولیه بود که به‌ صورت نسبت شرکت‌کنندگان با حداقل 30% (متوسط) یا 50% (قابل‌توجه) کاهش در درد نسبت به خط پایه، یا به صورت نمره در مقیاس آنالوگ بصری (VAS) یا مقیاس Likert برای درد، اندازه‌گیری شد.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما روش‌های استاندارد کاکرین را دنبال کردیم.
نتایج اصلی
ما چهار مطالعه را با 907 شرکت‌کننده وارد کردیم، که در سه مقاله گزارش شده بودند. سه کارآزمایی، ALC را در مقایسه با دارونما (675 شرکت‌کننده) مطالعه کرد؛ در یک کارآزمایی دوز ALC، عبارت بود از 2000 میلی‌گرم در روز و در دو کارآزمایی دیگر دوز ALC، عبارت بود از 1500 میلی‌گرم در روز یا 3000 میلی‌گرم در روز. چهارمین کارآزمایی، ALC را با دوز 1500 میلی‌گرم در روز در مقایسه با متیل‌کوبالامین (methylcobalamin) 1.5 میلی‌گرم در روز (232 شرکت‌کننده) مورد مطالعه قرار داد. خطر سوگیری (bias) در هر دو کارآزمایی با دوزهای مختلف ALC بالا و در دو کارآزمایی دیگر پایین بود.
هیچ کارآزمایی وارد‌شده‌ای نسبت شرکت‌کنندگان را با حداقل تسکین متوسط (30%) یا قابل‌توجه (50%) درد اندازه‌گیری نکرد. ALC، درد را بیش‌تر از دارونما کاهش داد، که روی یک 0 تا 100-mm VAS اندازه‌گیری شد (MD: 9.16-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 16.76- تا 1.57-؛ سه مطالعه؛ 540 شرکت‌کننده؛ P = 0.02؛ I2 = %56؛ اثرات تصادفی؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین؛ نمره بالاتر نشان‌دهنده درد بیش‌تر است). در دوزهای 1500 میلی‌گرم در روز یا کم‌تر، نمره VAS پس از درمان با ALC اندکی متفاوت از دارونما بود (MD: 0.05-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 10.00- تا 9.89؛ دو مطالعه؛ 159 شرکت‌کننده؛ P = 0.99؛ I2 = %0)، اما در دوزهای بالاتر از 1500 میلی‌گرم در روز، ALC درد را بیش‌تر از دارونما کاهش داد (MD: 14.93-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 19.16- تا 10.70-؛ سه مطالعه؛ 381 شرکت‌کننده؛ P < 0.00001؛ I2 = %0). این تجزیه‌وتحلیل زیرگروه باید با احتیاط بررسی شود زیرا شواهد، حتی از تجزیه‌و‌تحلیل کلی که قبلا از قطعیت بسیار پایینی برخوردار بود، قطعیت کم‌تری داشت.
دو مطالعه کنترل‌شده با دارونما گزارش دادند که درک ارتعاش، پس از 12 ماه بهبود یافت. ما این شواهد را به علت عدم ثبات و خطر بالای سوگیری با قطعیت بسیار پایین درجه‌بندی کردیم، زیرا نویسندگان این کارآزمایی هیچ داده‌ عددی را ارائه نکردند. مطالعات کنترل‌شده با دارونما، اختلالات عملکردی و نمرات ناتوانی را اندازه‌گیری نکردند. هیچ مطالعه‌ای از مقیاس‌های معتبر علامت استفاده نکرد. یک مطالعه، آزمایش حسی را اجرا کرد، اما شواهد بسیار نامشخص بودند.
چهارمین مطالعه انتخاب‌شده، ALC را با متیل‌کوبالامین مقایسه کرد، اما اثرهای آن‌ها را روی درد گزارش نکرد. براساس تغییر در میانگین نمره ناتوانی نوروپاتی (NDS: مقیاس از صفر تا 10)، کاهش از خط پایه تا 24 هفته در اختلال عملکردی و ناتوانی وجود داشت، اما تفاوت مهمی بین گروه ALC (میانگین نمره: 1.66 ± 1.90) و گروه متیل‌کوبالامین (میانگین نمره: 1.35 ± 1.65) گروه‌ها ( P = 0.23؛ اطمینان از شواهد پایین) وجود نداشت.
یک مطالعه کنترل‌شده با دارونما گزارش کرد که شش نفر از 147 شرکت‌کننده در گروه ALC > 1500 میلی‌گرم در روز (4.1%) و دو نفر از 147 شرکت‌کننده در گروه دارونما (1.4%)، درمان را به علت عوارض جانبی (سردرد، پارستزی (paresthesia) صورت و اختلالات دستگاه گوارش) (P = 0.17) قطع کردند. دو مطالعه دیگر کنترل‌شده با دارونما، عدم انصراف را از مطالعه به دلیل عوارض جانبی و درد بیشتر، پارستزی و هیپراستزی (hyperaesthesias) در گروه دارونما در مقایسه با گروه ALC با دوز 3000 میلی‌گرم در روز گزارش کردند اما هیچ داده عددی را ارائه ندادند. اطمینان کلی به شواهد مربوط به عارضه جانبی برای مقایسه ALC و دارونما پایین بود.
مطالعه‌ای که به مقایسه ALC با متیل‌کوبالامین پرداخت، گزارش داد که 34.117 شرکت‌کننده (29.1%)، در گروه ALC در مقایسه با 33.115 شرکت‌کننده (28.7%) در گروه متیل‌کوبالامین (P = 0.95) دچار عوارض جانبی شدند. 9 شرکت‌کننده، درمان را به دلیل عوارض جانبی، که بیش‌تر علائم گوارشی بودند، متوقف کردند (ALC: 4 شرکت‌کننده، متیل‌کوبالامین: 5 شرکت‌کننده). اطمینان به شواهد مربوط به عارضه جانبی برای ALC در مقایسه با متیل‌کوبالامین پایین بود.
دو مطالعه توسط تولیدکننده ALC تأمین مالی شدند و دو مطالعه دیگر حداقل یک نویسنده همکار داشتند که مشاور یک تولیدکننده ALC بود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
ما بسیار نامطمئن هستیم که آیا ALC در مقایسه با دارونما پس از 6 تا 12 ماه درمان در افرادی که مبتلا به DPN هستند، درد را کاهش می‌دهد یا خیر، چرا که شواهد کم و قطعیت پایین است. داده‌های مربوط به اختلالات حسی و عملکردی و علائم، وجود ندارد یا دارای اطمینان بسیار پایینی هستند. شواهد موجود در مورد عوارض جانبی برای قضاوت درمورد ایمنی بسیار نامشخص هستند.
خلاصه به زبان ساده
استیل-‌ال-‌کارنیتین برای درمان نوروپاتی دیابتی
هدف این مطالعه مروری
هدف این مطالعه مروری، بررسی اثرات استیل-‌ال-‌کارنیتین (ALC) روی نوروپاتی محیطی دیابتیک (DPN) در افراد مبتلا به دیابت است. ما به خصوص علاقه‌مند بودیم که آیا ALC می‌تواند درد را تسکین دهد یا خیر و هم‌چنین قصد داشتیم هرگونه اثرات مضر را شناسایی کنیم.

پیام‌های کلیدی
از آن‌جائی که شواهد پراکنده و قطعیت بسیار پایین است، ما مطمئن نیستیم که آیا ALC درد را در DPN کاهش می‌دهد یا خیر. عوارض جانبی ممکن است در مقایسه با دارونما چندان شایع نباشد، اما شواهد در اینجا نیز بسیار نامشخص است.

چه چیزی در این مطالعه مروری مطالعه شد؟
دیابت وضعیتی است که در آن مقدار قند خون به‌طور غیرطبیعی بالا است. آسیب به فیبرهای عصبی، به عنوان نتیجه ناشی از دیابت‌،DPN نامیده می‌شود. DPN یک عارضه شایع و شدید دیابت است که حدود 50% افراد مبتلا به دیابت بلندمدت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در کل، 16% تا 24% افراد مبتلا به دیابت، به علت آسیب عصبی دچار درد مزمن هستند. پایین پاها، کل پاها و دست‌ها عمدتا توسط DPN تحت تاثیر قرار می‌گیرند.
نیاز به درمان برای بازگرداندن عملکرد عصبی و تسکین علائم DPN وجود دارد. نویسندگان مطالعه مروری کاکرین به دنبال شواهدی از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده در مورد اثرات ALC در DPN جست‌وجو کردند. شواهد حاصل از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی معمولا قابل اعتمادتر از سایر طرح‌های مطالعه هستند.

نتایج اصلی مطالعه مروری
نویسندگان مطالعه مروری، چهار کارآزمایی مرتبط را پیدا کردند که شامل 906 بزرگسال مبتلا به دیابت بود. سه مطالعه ALC را با یک دارونما (یک ترکیب غیرفعال و ساختگی) مقایسه کردند و یک مطالعه ALC را با متیل‌کوبالامین (یک فرم از ویتامین B12) مقایسه کرد.
قطعیت شواهد به دست آمده از مطالعات از پایین تا بسیار پایین بود، که بدان معنی است که ما نمی‌توانیم به یافته‌ها اطمینان داشته باشیم. دلایل کلیدی این امر این بود که نتایج همیشه به طورکامل یا به‌روشنی گزارش نشده بودند، مطالعات محدودیت‌های جدی داشتند و نتایج فاقد دقت بودند.
در افراد مبتلا به آسیب عصبی ناشی از دیابت، مشخص نیست که آیا ALC در مقایسه با دارونما پس از 12 ماه درمان، درد را کاهش می‌دهد یا خیر. این کارآزمایی‌ها اطلاعات کم یا هیچ اطلاعاتی را در مورد اثرات ALC روی اختلالات عملکردی، تست حسی (sensory) و علائم فراهم کردند. حتی زمانی‌که کارآزمایی‌ها، داده‌ها را ارائه دادند، کیفیت شواهد بسیار پایین بود تا نتیجه‌گیری‌های قابل اطمینانی به دست آید. مطالعه‌ای که ALC را با متیل‌کوبالامین مقایسه کرد، درد را ارزیابی نکرد. اختلالات عملکردی و علائم ممکن است به یک میزان مشابه با ALC و متیل‌کوبالامین بهبود یابند.
عوارض جانبی مضر ممکن است با ALC نسبت به دارونما بیش‌تر نباشند. شواهد در مورد عوارض جانبی برآمده از یک کارآزمایی که ALC را با متیل‌کوبالامین مقایسه کرد، بسیار نامشخص بود.
دو مورد از چهار مطالعه توسط یک تولیدکننده ALC تأمین مالی شدند و دو مطالعه دیگر حداقل یک نویسنده همکار داشتند که مشاور یک تولیدکننده ALC بود.

(840 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (84 دریافت)    

پذیرش: 1397/4/11 | انتشار: 1398/3/25