جلد 2018 -                   جلد 2018 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Laurentiu Craciunas, Nikolaos Tsampras, Nick Raine‐Fenning, Arri Coomarasamy. Intrauterine administration of human chorionic gonadotropin (hCG) for subfertile women undergoing assisted reproduction. 3 2018; 2018
URL: http://cochrane.ir/article-1-2558-fa.html
پیشینه
بیشتر زنانی که تحت درمان با روش‌های کمک‌های باروری قرار می‌گیرند به مرحله انتقال جنین (ET ؛embryo transfer) می‌رسند، اما نسبت جنین‌هایی که می‌توانند پس از ET با موفقیت کاشته شوند، از اواسط دهه 1990 کم مانده‌است. گنادوتروپین جفتی انسانی (hCG) هورمونی است که توسط سینسیتیوتروفوبلاست (syncytiotrophoblast) سنتز و آزاد می‌شود و نقش اساسی در کاشت جنین و مراحل اولیه بارداری دارد. تزریق داخل رحمی hCG از راه کاتتر ET در طول یک پروسیجر mock در حول‌و‌حوش زمان ET، رویکردی جدید است که برای بهبود پیامدهای کمک باروری پیشنهاد شده‌است.
اهداف
بررسی اینکه آیا روش تجویز داخل رحمی (داخل حفره‌ای) هورمون hCG یا IC‐hCG در حول‌و‌حوش زمان ET، پیامدهای بالینی را در زنان نابارور تحت درمان با روش‌های کمک‌ باروری بهبود می‌بخشد یا خیر.
روش های جستجو
ما جست‌وجوها را در 9 ژانویه 2018 با استفاده از روش‌های کاکرین انجام دادیم.
معیارهای انتخاب
ما به دنبال کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای (RCT ؛randomised controlled trails) بودیم که IC‐hCG را در حول‌وحوش زمان ET، صرف‌نظر از زبان و کشور مبدا، بررسی کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم، مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و داده‌ها را از مطالعات استخراج کردند و زمانی که داده‌ها گم‌ شده بودند، تلاش کردند با نویسندگان تماس بگیرند. ما تجزیه‌و‌تحلیل‌های آماری را با استفاده از Review Manager 5 انجام دادیم. ما کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجه‌بندی کیفیت شواهد و قدرت توصیه‌ها) ارزیابی کردیم. پیامدهای اولیه، تولد زنده و سقط و پیامدهای ثانویه، نرخ بارداری بالینی و عوارض بودند.
نتایج اصلی
هفده RCT اثرات تجویز IC‐hCG را برای 4751 زن نابارور که تحت درمان با کمک‌های باروری بودند، بررسی کردند. IC-hCG در دوزهای متغیر در زمان‌های مختلف قبل از ET تجویز شد. hCG از ادرار زنان باردار یا از کشت‌های سلولی با استفاده از DNA نوترکیب به دست آمد.
بسیاری از مطالعات (12 از 17 مطالعه) در حداقل یکی از هفت حوزه مورد بررسی، در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشتند. مشکلات شایع شامل گزارش‌دهی نامشخص روش‌های مطالعه و فقدان کورسازی بود. محدودیت‌های اصلی برای کیفیت شواهد شامل خطر بالای سوگیری و عدم دقت جدی بود.
برای تجزیه‌و‌تحلیل‌های تولد زنده و بارداری بالینی، ناهمگونی قابل‌توجهی وجود داشت (I² > 75%) و بنابراین ما زیرگروه‌هایی را برای دوزاژ و مرحله ET ارائه کردیم. در جست‌وجو برای منبع ناهمگونی، دو متغیر کلیدی از قبل تعیین شده به عنوان عوامل مهم تاثیرگذار شناسایی شدند: مرحله ET (مرحله تقسیم (cleavage) در مقابل مرحله بلاستوسیست (blastocyst)) و دوز IC-hCG (کم‌تر از 500 واحد بین‌المللی (IU) در مقابل 500 IU یا بیشتر). ما پس از آن متاآنالیزها را درون زیرگروه‌های تعریف شده براساس مرحله جنین و دوز IC-hCG انجام دادیم.
نرخ‌های تولد زنده در میان زنانی که ET مرحله تقسیم با دوز IC-hCG کم‌تر از 500 IU داشتند، در مقایسه با زنانی که ET مرحله تقسیم بدون IC-hCG داشتند، مزیتی را برای این مداخله نشان نداد و سازگار با هیچ تفاوت اساسی یا مضرات با بزرگی نامعلوم بودند (خطر نسبی (RR): 0.76؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.58 تا 1.01؛ 1 RCT؛ 280 شرکت‌کننده؛ I² = %0؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). در یک کلینیک با نرخ 49% تولد زنده در هر چرخه، استفاده از IC‐hCG < 500 IU با نرخ تولد زنده از 28% تا 50% همراه است.
نتایج حاکی از افزایش در نرخ تولد زنده در زیرگروهی از زنانی است که تحت ET مرحله تقسیم با دوز IC‐hCG ≥ 500 IU قرار می‌گیرند، در مقایسه با زنانی که ET مرحله تقسیم بدون IC‐hCG دارند (RR: 1.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.32 تا 1.87؛ 3 RCT؛ 914 شرکت‌کننده؛ I² = %0؛ شواهد با کیفیت متوسط). در یک کلینیک با نرخ 27% تولد زنده در هر چرخه، استفاده از IC‐hCG ≥ 500 IU با نرخ تولد زنده از 36% تا 51% همراه است.
نتایج هیچ تفاوت قابل‌توجهی را در تولد زنده میان زنانی که تحت ET مرحله بلاستوسیت با دوز IC‐hCG ≥ 500 IU قرار گرفتند، در مقایسه با زنانی که ET مرحله بلاستوسیت بدون IC‐hCG داشتند، نشان نداد (RR: 0.92؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.80 تا 1.04؛ 2 RCT؛ 1666 شرکت‌کننده؛ I² = %0؛ شواهد با کیفیت متوسط). در یک کلینیک با نرخ 36% تولد زنده در هر چرخه، استفاده از IC‐hCG ≥ 500 IU با نرخ تولد زنده از 29% تا 38% همراه است.
شواهد برای بارداری بالینی میان زنانی که ET مرحله تقسیم با دوز IC‐hCG < 500 IU دارند، هیچ مزیتی را از مداخله نشان نمی‌دهد و و سازگار با هیچ تفاوت اساسی یا مضرات با بزرگی نامعلوم بودند (RR: 0.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.70 تا 1.10؛ 1 RCT؛ 280 شرکت‌کننده؛ I² = %0؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
شواهد، افزایشی را در نرخ بارداری بالینی در زیرگروهی از زنان نشان داد که ET مرحله تقسیم با دوز IC‐hCG ≥ 500 IU داشتند، در مقایسه با زنانی که ET مرحله تقسیم بدون IC‐hCG داشتند (RR: 1.49؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.32 تا 1.68؛ 12 RCT؛ 2186 شرکت‌کننده؛ I² = %18؛ شواهد با کیفیت متوسط).
شواهد هیچ تفاوت قابل‌توجهی را در بارداری بالینی میان زنانی که ET مرحله بلاستوسیت با دوز IC‐hCG ≥ 500 IU داشتند، در مقایسه با زنانی که ET مرحله بلاستوسیت بدون IC‐hCG داشتند، نشان نداد (RR: 0.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.85 تا 1.15؛ 4 RCT؛ 2091 شرکت‌کننده؛ I² = %42؛ شواهد با کیفیت متوسط).
هیچ RCTs به بررسی ET مرحله بلاستوسیت با دوز IC‐hCG < 500 IU نپرداخته بود.
ما مطمئن نیستیم که آیا سقط تحت تاثیر تجویز داخل رحمی hCG قرار داشت یا خیر (RR: 1.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.81 تا 1.35؛ 11 RCT؛ 3927 شرکت‌کننده؛ I² = %0؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
عوارض گزارش‌شده عبارت بودند از بارداری نابه‌جا (4 RCT؛ 1073 شرکت‌کننده؛ 4 حادثه در مجموع)، بارداری هتروتوپیک (1 RCT؛ 495 شرکت‌کننده؛ 1 حادثه)، مرگ داخل رحمی (3 RCT؛ 1078 شرکت‌کننده؛ 22 حادثه) و سه‌قلوزایی (1 RCT؛ 48 شرکت‌کننده؛ 3 حادثه). حوادث اندک بوده و شواهد با کیفیت بسیار پائین کافی نبودند تا اجازه هرگونه نتیجه‌گیری را بدهد.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهدی با کیفیت متوسط وجود دارند که نشان می‌دهند زنان تحت درمان با انتقال جنین در مرحله تقسیم با استفاده از دوز IC‐hCG ≥ 500 IU، نرخ بالاتری از تولد زنده دارند. شواهد کافی برای درمان IC‐hCG برای انتقال در مرحله بلاستوسیت وجود ندارد. باید کارآزمایی‌های بیش‌تری با در نظر گرفتن تولد زنده به عنوان پیامد اولیه، برای شناسایی گروه‌هایی از زنانی که از این مداخله بهره‌مند خواهند شد، انجام شود. هیچ شواهدی وجود نداشت که سقط‌جنین به دنبال تجویز IC-hCG، صرف‌نظر از مرحله جنینی در انتقال یا دوز IC-hCG، کاهش می‌یابد. حوادث بسیار اندک بودند که بتوان به نتایج مربوط به عوارض دیگر پی برد.
خلاصه به زبان ساده
تاثیر تجویز هورمون بارداری به داخل رحم زنان نابارور که تحت درمان با روش‌های کمک‌های باروری قرار دارند.
سوال مطالعه مروری
آیا تجویز هورمون بارداری به داخل رحم زنان نابارور تحت کمک‌های باروری، سودمند است؟

پیشینه
ناباروری 15 درصد از زوج‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به صورت ناتوانی در باردار شدن به طور طبیعی پس از 12 ماه مقاربت جنسی منظم و محافظت‌نشده تعریف می‌شود. کمک‌های باروری به روش‌هایی گفته می‌شود که شامل استفاده از اسپرم و تخمک‌ها در آزمایشگاه برای ایجاد جنین است که به داخل رحم انتقال می‌یابد (انتقال جنین یا ET). تجویز هورمون بارداری طبیعی یا صناعی به داخل رحم زنان نابارور که تحت درمان کمک باروری قرار دارند، یک رویکرد جدید است که ممکن است شانس داشتن کودک را افزایش دهد.

ویژگی‌های مطالعه
ما 17 مطالعه (4751 زن) را بررسی کردیم که تجویز هورمون بارداری را در مقابل عدم استفاده از هورمون مقایسه کرده بودند. هورمون طبیعی یا صناعی در دوزهای متغیر در زمان‌های مختلف قبل از ET تجویز شد.

نتایج اصلی
نرخ‌های تولد زنده در میان زنانی که ET روز سوم با تجویز داخل رحمی گنادوتروپین جفتی انسانی (IC‐hCG) در دوز کم‌تر از 500 IU داشتند، در مقایسه با زنانی که ET روز سوم بدون تجویز هورمون بارداری داشتند، هیچ مزیتی را به نفع این مداخله نشان نداد و سازگار با هیچ تفاوت اساسی یا مضرات با بزرگی نامعلوم بودند (شواهد با کیفیت بسیار پائین: یک مطالعه، 280 زن). در یک کلینیک با نرخ تولد زنده معادل 49% در هر چرخه به دنبال ET روز سوم، استفاده از هورمون بارداری با دوز کم‌تر از 500 IU با نرخ تولد زنده معادل 28% تا 50% خواهد بود.
نرخ تولد زنده در زیرگروهی از زنان که ET روز سوم با دوز هورمون بارداری 500 IU یا بیشتر داشتند، در مقایسه با زنانی که ET روز سوم بدون تجویز هورمون بارداری داشتند، افزایش نشان می‌داد (شواهد با کیفیت متوسط: 3 مطالعه؛ 914 زن). در یک کلینیک با نرخ تولد زنده معادل 27% در هر چرخه، استفاده از هورمون بارداری با دوز 500 IU یا بیشتر با نرخ تولد زنده معادل 36% تا 51% خواهد بود.
نتایج کارآزمایی تفاوت قابل‌توجهی را در تولد زنده میان ET روز پنجم با دوز هورمون بارداری 500 IU یا بیش‌تر، در مقایسه با زنانی که ET روز پنجم بدون تجویز هورمون بارداری داشتند، نشان نداد (شواهد با کیفیت متوسط: 2 مطالعه؛ 1666 زن). در یک کلینیک با نرخ تولد زنده معادل 36% در هر چرخه، استفاده از هورمون بارداری با دوز 500 IU یا بیش‌تر با نرخ تولد زنده معادل 29% تا 38% خواهد بود.
ما در مورد تاثیر تجویز هورمون بارداری به داخل رحم در هر دوزی یا هر زمانی، مطمئن نیستیم (شواهد با کیفیت بسیار پائین: 11 مطالعه؛ 3927 زن).
شواهد برای بارداری بالینی میان زنانی که ET روز سوم با دوز هورمون بارداری کم‌تر از 500 IU داشتند، هیچ مزیتی را به نفع این مداخله نشان نداد و سازگار با هیچ تفاوت اساسی یا مضرات با بزرگی نامعلوم بودند (شواهد با کیفیت بسیار پائین: یک مطالعه؛ 280 زن).
نرخ بارداری بالینی در زیرگروهی از زنان که ET روز سوم با دوز هورمون بارداری 500 IU یا بیش‌تر داشتند، در مقایسه با زنانی که ET روز سوم بدون تجویز هورمون بارداری داشتند، افزایش نشان می‌داد (شواهد با کیفیت متوسط: 12 مطالعه؛ 2186 زن).
نتایج کارآزمایی‌ها هیچ تفاوت قابل توجهی را در بارداری بالینی میان زنانی که ET روز پنجم با دوز هورمون بارداری 500 IU یا بیشتر داشتند، در مقایسه با زنانی که ET روز پنجم بدون تجویز هورمون بارداری داشتند، افزایش نشان می‌داد (شواهد با کیفیت متوسط: 4 مطالعه؛ 2091 زن).
هیچ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای (RCT) به بررسی ET روز پنجم با دوز هورمون بارداری کم‌تر از 500 IU نپرداخته بود.
دیگر عوارض گزارش‌شده در مطالعات واردشده عبارت بودند از بارداری نابه‌جا (جایی که جنین خارج از رحم رشد کند)، بارداری هتروتوپیک (جایی که جنین‌ها داخل و خارج از رحم رشد کنند)، مرگ جنین، و سه‌قلوزایی. حوادث کم بودند و شواهد ناکافی با کیفیت بسیار پائین به ما اجازه نمی‌دهد که تعیین کنیم آیا تفاوتی میان گروه‌ها وجود دارد یا خیر.
باید کارآزمایی‌های بیش‌تری با در نظر گرفتن تولد زنده به عنوان پیامد اولیه، برای شناسایی گروه‌هایی از زنانی که از این مداخله بهره‌مند خواهند شد، انجام شود.

کیفیت شواهد
کیفیت شواهد از بسیار پائین تا متوسط، بسته به پیامد، متغیر بود. محدودیت‌های اصلی برای کیفیت کلی شواهد، خطر بالای سوگیری و عدم دقت جدی بود.

(652 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (38 دریافت)    

پذیرش: 1396/10/19 | انتشار: 1397/7/28