پیشینه
هپاتوسلولار کارسینوما که هپاتومای بدخیم نیز نامیده میشود، یک بدخیمی اولیه کبد است. با وجود نظارت منظم که در جمعیتهای با خطر بالا انجام میشود، اغلب افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینوما در مراحل پیشرفته تشخیص داده میشوند. در نتیجه، فقط تعداد کمی از افراد مبتلا به این بیماری، در هنگام تشخیص بیماری، برای رزکسیون جراحی مناسب هستند.
اهداف
مقایسه اثرات مفید و مضر کموامبولیزاسیون ترانسکاتتر شریانی (TACE) و به دنبال آن رادیوتراپی سهبعدی کانونی (3‐DCRT) در مقابل TACE بهتنهایی در بزرگسالان مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه که برای رزکسیون جراحی نامناسب محسوب میشوند.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای کنترلشده گروه هپاتوبیلیاری در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ Science Citation Index Expanded و Conference Proceedings Citation Index – Science را تا 31 می 2018 جستوجو کردیم. ما فهرست منابع همه مطالعات واردشده و مرورهای مرتبط را برای مطالعات مرتبط بیشتر بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
ما همه کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده را وارد کردیم که TACE و به دنبال آن 3‐DCRT را در مقابل TACE بهتنهایی در افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه مقایسه کرده بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما از پروسیجرهای روششناختی استاندارد که توسط کاکرین پیشنهاد شدند، استفاده کردیم. ما نتایج مدل اثر ثابت را در غیاب ناهمگونی آماری ارائه کردیم. در غیر این صورت، ما نتایج حاصل از مدل اثرات تصادفی متاآنالیز را گزارش کردیم. ما خطر سوگیری (bias) کارآزماییهای واردشده را با استفاده از دامنههای خطر سوگیری ارزیابی کردیم و نتایج مرور را در ترکیب با کیفیت روششناختی کارآزماییها با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارایه کردیم. نتایج اصلی ما براساس تجزیهوتحلیل تا سه سال پیگیری بوده است.
نتایج اصلی
ما هشت کارآزمایی بالینی تصادفیسازیشده (632 شرکتکننده) را شناسایی کردیم که معیارهای ورود ما را داشتند. همه هشت کارآزمایی در معرض خطر بالای سوگیری بودند و شواهد را پائین تا بسیار پائین رتبهبندی کردیم. میانگین سنی از 16 تا 78 سال بود. نسبت مردان از 60% تا 75% و نسبت افراد با هپاتوسلولار کارسینومای اولیه مرحله III، از 22% تا 85% بود. میانه زمانی دوره پیگیری 12 ماه (2 تا 38 ماه) بود.
TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE بهتنهایی ممکن است مرگومیر به هر علتی را در 3 سال پیگیری کاهش دهد (خطر نسبی (RR): 0.80؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.73 تا 0.88؛ 552 شرکتکننده؛ 7 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین). TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE بهتنهایی ممکن است نسبت شرکتکنندگان را بدون پاسخ توموری (پاسخ کامل همراه با پاسخ نسبی) کاهش دهد (RR: 0.49؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.39 تا 0.61؛ 632 شرکتکننده؛ 8 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین). دادهها از یک کارآزمایی در مورد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، به نفع گروه TACE و به دنبال آن 3‐DCRT بود، اما دادههای فراهمشده بد تعریف شده بودند (شواهد با قطعیت بسیار پائین). هیچ یک از کارآزماییها عوارض جانبی جدی را گزارش نکردند. نتایج در مورد عوارض جانبی غیرجدی به قرار زیر بودند: TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE بهتنهایی تفاوتی را در نتایج برای نسبت شرکتکنندگان دچار لوکوپنی (RR: 1.12؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.92 تا 1.34؛ 438 شرکتکننده؛ 5 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) و افزایش ترانسآمینازهای سرمی (RR: 1.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.66 تا 4.27؛ 280 شرکتکننده؛ 4 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) نشان نداد. با این حال، نسبت شرکتکنندگان با افزایش بیلیروبین توتال در گروه TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE بهتنهایی بیشتر بود (RR: 2.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.34 تا 5.40؛ 172 شرکتکننده؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). نسبت شرکتکنندگان با آلفا-فیتوپروتئین (AFP) سرم بدون بدون کاهش یا عادیسازی، بهطور قابلتوجهی در گروه TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE بهتنهایی بیشتر بود، اما این دادهها از فقط یک کارآزمایی گرفته شدهبودند (Chi² = 7.24؛ P = 0.007؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).
نتیجهگیریهای نویسندگان
TACE و به دنبال آن 3‐DCRT ممکن است همراه با میزان کمتر مرگومیر به هر علتی و افزایش واکنش تومور باشد، با وجود سمیت فزاینده که با افزایش بیشتر بیلیروبین توتال مشخص میشود. یافتههای مرور ما باید با احتیاط در نظر گرفته شوند، زیرا ضعفهای روششناختیای که در کارآزماییهای واردشده وجود داشتند، منجر به شواهدی با قطعیت کم تا بسیار کم شدهاند. فقدان دادههای مربوط به عوارض جانبی جدی و کیفیت زندگی مربوط به سلامت مشهود بودند. ما همچنین در مورد نتایج مربوط به عوارض جانبی غیرجدی گزارششده بسیار مطمئن هستیم. برای ارزیابی بیشتر نقش TACE و به دنبال آن 3‐DCRT برای هپاتوسلولار کارسینومای غیرقابلبرداشت، کارآزماییهایی با کیفیت بالا مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده
کموامبولیزاسیون ترانسکاتتر شریانی و به دنبال آن رادیوتراپی سهبعدی کانونی برای هپاتوسلولار کارسینومای اولیه در بزرگسالان
پیشینه
هپاتوسلولار کارسینوما، که هپاتومای بدخیم نیز نامیده میشود، یک سرطان اولیه کبد است. با وجود نظارت منظم که در جمعیتهای با خطر بالا انجام میشود، اغلب افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینوما در یک مرحله پیشرفته تشخیص داده میشوند. در نتیجه، اقلیتی از افراد مبتلا به این بیماری برای رزکسیون جراحی (حذف) مناسب هستند. از آنجایی که کموامبولیزاسیون ترانسکاتتر شریانی (TACE، روشی برای محدود کردن تامین خون به تومور) به عنوان درمان تسکینی (تسکین علایم و بهبود کیفیت زندگی) در افراد مبتلا به سرطان کبد غیرقابل برداشت معرفی شده، این روش یکی از رایجترین اشکال مداخله است. اخیرا، تکنولوژی رادیاسیون مدرن رادیوتراپی سهبعدی کانونی (3‐DCRT) که پرتوهای رادیاسیون را به شکل تومور شکل میدهد، برای بهبود عوارض جانبی رادیوتراپی مرسوم مورد استفاده قرار گرفتهاست. پیشبینی میشود که ترکیب TACE و به دنبال آن 3‐DCRT میتواند اثر درمان را برای هپاتوسلولار کارسینوما افزایش دهد. تا به امروز، اطلاعات کمی در مورد مزایا و مضرات ترکیب TACE و به دنبال آن 3‐DCRT شناخته شده، و مطالعات فعلی هنوز برای اثربخشی ترکیبی از TACE و به دنبال آن 3‐DCRT در مقایسه با TACE بهتنهایی، بحثبرانگیز هستتند. هدف این مرور سیستماتیک کاکرین، مقایسه مزایا و آسیبهای TACE و به دنبال آن 3‐DCRT در مقایسه با TACE بهتنهایی در افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه است که برای برداشت جراحی تومور مناسب نیستند.
ویژگیهای مطالعه
نویسندگان مرور متون پزشکی را مورد جستوجو قرار دادند تا نقش ترکیب TACE و به دنبال آن 3‐DCRT را برای درمان هپاتوسلولار کارسینومای اولیه توضیح دهند و مزایا و آسیبهای آنها را TACE بهتنهایی مقایسه کنند. ما دادهها را از کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده (مطالعات بالینی که افراد بهطور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار میگیرند) از افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه گردآوری و تحلیل کردیم که میتوانستند TACE یا 3‐DCRT را دریافت کنند. شواهد تا می 2018 بهروز هستند.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
این مرور شامل هشت کارآزمایی با 632 شرکتکننده بود. همه کارآزماییها در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند. به نظر میرسد TACE و به دنبال آن 3‐DCRT نسبت به TACE در بهبود مرگ ناشی از هر علت و پاسخ تومور، با وجود سمیت بالا که به صورت افزایش بیشتر بیلیروبین توتال نشان داده میشود (اندازهگیری شده توسط تست خونی تا مشخص شود که کبد تا چه اندازه خوب کار میکند)، برتری دارد. هیچ کارآزمایی عوارض جانبی جدی را گزارش نکرده است. یک کارآزمایی کیفیت زندگی مربوط به سلامت را گزارش داد (سنجش میزان رضایت فرد از زندگی و سلامت) اما این کارآزمایی بد تعریف شده بود. یافتههای مرور به این دلیل نامشخص بودند که کارآزماییهای واردشده ضعفهای روششناختی داشتند. برای تایید یا تکمیل یافتههای مرور، کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده با کیفیت بالا مورد نیاز است.