پیشینه
دستورالعملهای بینالمللی طبابت بالینی بهطورمعمول توصیه میکنند که بیماران قلبی به منظور پیشگیری جامع ثانویه در برنامههای بازتوانی ثبتنام کنند. با این حال، دادهها نشان میدهند که فقط نسبت اندکی از این بیماران از بازتوانی استفاده میکنند.
اهداف
در ابتدا، هدف ارزیابی مداخلات ارائهشده برای افزایش نامنویسی بیمار در بازتوانی قلبی، پیروی از آن و تکمیل آن است. ثانیا، به منظور ارزیابی هزینههای مداخله و مضرات مرتبط با آن و همچنین مداخلات با هدف ترویج استفاده عادلانه از CR در زیرجمعیتهای بیماران آسیبپذیر است.
روش های جستجو
نویسندگان مرور جستوجویی را در 10 جولای 2018 برای شناسایی مطالعات منتشرشده از زمان انتشار مرور سیستماتیک پیشین انجام دادند. ما در مرکز ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails)؛ مرکز خدمات ملی سلامت (NHS) برای پایگاههای اطلاعاتی مرکز مرور و انتشار (CRD) (ارزیابی فناوری سلامت (HTA) و پایگاه اطلاعاتی خلاصههای مرور اثرات (DARE))، در کتابخانه کاکرین (Wiley)؛ (Ovid)MEDLINE ؛ (Elsevier) Embase؛ Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (CINAHL) (EBSCOhost) و نمایهنامه استنادی مجموعه مقالات کنفرانسها (CPCI-S) در Web of Science (Clarivate Analytics) جستوجو کردیم. ما فهرست منابع مرورهای سیستماتیک مرتبط را برای مطالعات بیشتر بررسی کرده و دو پایگاه ثبت کارآزمایی بالینی را نیز جستوجو کردیم. ما هیچ محدودیت زبانی را اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛randomised controlled trails) را در بزرگسالان مبتلا به انفارکتوس میوکارد، با آنژین، تحت جراحی گرافت بایپس عروق کرونر (coronary artery bypass grafting) یا مداخله کرونری از راه پوست (percutaneous coronary intervention)، یا مبتلا به نارسایی قلبی که واجد شرایط برای بازتوانی قلبی بودند، وارد کردیم. مداخلات باید با هدف افزایش بهرهگیری از بازتوانی قلبی جامع فاز II اجرا شده بودند. ما فقط مطالعاتی را وارد کردیم که یک یا تعداد بیشتری از پیامدهای اولیه ما را سنجیده بودند. پیامدهای ثانویه مضرات و هزینهها بودند و ما بر عدالت تمرکز کردیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم عناوین و چکیدههای همه منابع شناساییشده را از نظر واجد شرایط بودن غربال کردند و ما مقالات کامل کارآزماییهای بالقوه مرتبط را به دست آوردیم. دو نویسنده مروری بهطور مستقل از هم این کارآزماییها را برای ورود به مرور در نظر گرفتند، خطر سوگیری (bias) را در مطالعات واردشده ارزیابی کرده و دادههای کارآزمایی را به صورت مستقل از هم استخراج کردند. ما اختلافنظرها را از طریق مشورت با نویسنده مروری سوم حل کردیم. ما متا-رگرسیون (meta-regression) اثرات تصادفی را برای هر پیامد انجام دادیم و مشخصات از پیش تعیینشده مطالعه را بررسی کردیم.
نتایج اصلی
بهطورکلی ما 26 مطالعه را با 5299 شرکتکننده (29 مقایسه) وارد کردیم. شرکتکنندگان عمدتا مرد بودند (64.2%). ده مطالعه (38.5%) شامل بیماران دچار نارسایی قلبی بودند. ما خطر سوگیری اغلب مطالعات را پایین یا نامشخص ارزیابی کردیم. شانزده مطالعه (3164 شرکتکننده) مداخلات را با هدف بهبود ورود در برنامه بازتوانی قلبی، 11 مطالعه (2319 شرکتکننده) مداخلات را برای بهبود تبعیت از بازتوانی قلبی و هفت مطالعه (1567 شرکتکننده) مداخلات را به منظور افزایش تکمیل برنامه گزارش کرده بودند. محققان انواع مداخلات را برای افزایش استفاده از بازتوانی قلبی آزمایش کرده بودند. در بسیار از مطالعات آنها متشکل از تماسهای گرفتهشده توسط یک ارائهکننده مراقبتهای سلامت در حین یا کمی پس از مراقبت بستری حاد در بیمارستان بودند.
شواهد با کیفیت پایین نشاندهنده تاثیر مداخلات بر افزایش ورود در برنامه (19 مقایسه؛ خطر نسبی (RR): 1.27؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.13 تا 1.42). متا-رگرسیون بیانگر این بود که انجامدهنده مداخله (پرستار یا ارائهکننده مراقبتهای سلامت منسوب؛ P = 0.02) و نوع ارائه آن (چهرهبهچهره؛ P = 0.01) در افزایش ورود موثر هستند. شواهد با کیفیت پایین نشان میدهد که مداخلات به منظور افزایش تبعیت تاثیرگذار هستند (میانگین تفاوت استاندارد (SMD): 0.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.20 تا 0.55)، بهویژه هنگامیکه آنها به صورت از راه دور مانند برنامههای مبتنی بر خانه ارائه شوند (SMD: 0.56؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.37 تا 0.76). شواهد با کیفیت متوسط نشاندهنده این است که مداخلات با هدف افزایش تکمیل برنامه نیز موثر هستند (هشت مقایسه؛RR: 1.13؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 1.25)؛ اما آنهایی که در مطالعات چندمرکزی استفاده شدند نسبت به آنهایی که در مطالعات تکمرکزی به کار رفتند، تاثیر کمتری داشتند که منجر به سؤالاتی در مورد تعمیمپذیری شواهد میشود. سطح متوسطی از ناهمگونی آماری میان مطالعات مداخله بیانگر ناهمگونی در رویکردهای مداخله است. هیچ شواهدی از سوگیری مطالعه کوچک برای ورود وجود نداشت (مطالعات ناکافی به منظور آزمودن این مورد در سایر پیامدها).
با توجه به پیامدهای ثانویه، هیچ مطالعهای در مورد مضرات مربوط به این مداخلات گزارشی ارائه نکرده بود. فقط دو مطالعه هزینهها را ذکر کرده بودند. از لحاظ عدالت، محققان کارآزمایی مداخلات طراحیشده را برای بهبود استفاده در بین زنان و بیماران مسن آزموده بودند. شواهد برای ارزیابی کمی اینکه آیا برنامههای مناسب زنان با افزایش استفاده مرتبط هستند یا خیر، ناکافی هستند و مطالعاتی که اشتیاق زنان را ارزیابی کرده باشند، مورد نیاز هستند. برای شرکتکنندگان مسن، مجددا در شرایطی که ارزیابی کمی قابل انجام نبود، هدایت همتا (peer navigation) ممکن است ورود به برنامه را بهبود بخشد.
نتیجهگیریهای نویسندگان
مداخلات ممکن است ورود به برنامه بازتوانی قلبی، تبعیت از آن و تکمیل آن را افزایش دهد؛ با این حال کیفیت شواهد به دلیل ناهمگونی مداخلات استفادهشده، در میان دیگر عوامل، پایین تا متوسط بود. اثرات بر ورود به برنامه در مطالعاتی که ارائهدهندگان مراقبتهای سلامت، پرستاران آموزشدیده یا ارائهدهندگان مراقبتهای سلامت منسوب را برای مداخله چهرهبهچهره هدف قرار داده بود، بیشتر بود؛ اثرات بر تبعیت در مطالعاتی که مداخلات از راه دور را آزمایش کرده بودند، بیشتر بود. نیاز به تحقیقات بیشتری به خصوص برای کشف بهترین روشهای افزایش تکمیل برنامه وجود دارد.
خلاصه به زبان ساده
افزایش جذب بیمار و پایبندی به توانبخشی قلبی
پیشینه
برنامههای بازتوانی قلبی به بهبود از حوادث قلبی مانند حمله قلبی، گذاشتن استنت (stent) کرونری و جراحی بایپس و کاهش احتمال بیماری بعدی کمک میکند. برنامههای بازتوانی قلبی، این اجزای اصلی را پیشنهاد میدهند: ورزش، آموزش، مدیریت عامل خطر و مشاوره/ حمایت روانشناختی. علیرغم منافع بازتوانی قلبی، هر کسی به آن وارد نمیشود و از بین افرادی که این کار را انجام میدهند، بسیاری از افراد از آن پیروی نکرده و برنامه را تکمیل نمیکنند. این مرور، کارآزماییهای استراتژیها را برای استفاده از بازتوانی قلبی ارزیابی کرده بود (ورود، پیروی و تکمیل).
تاریخ جستوجو
جستوجو تا جولای 2018 بهروز است.
ویژگیهای مطالعه
ما در گستره وسیعی از پایگاههای اطلاعاتی علمی به دنبال کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (مطالعاتی که شرکتکنندگان را به یکی از دو یا تعداد بیشتری از گروههای درمانی به روش تصادفی اختصاص میدهند) در بزرگسالان (18 سال به بالا) مبتلا به حمله قلبی، مبتلا به آنژین (درد قفسه سینه)، تحت جراحی پیوند عروق کرونر (عمل جراحی که به منظور بهبود جریان خون و تأمین اکسیژن برای عضلات قلب، خون را به اطراف بخشهای تنگشده یا بستهشده شریانهای اصلی منحرف میکند) یا مداخله کرونری از راه پوست (عملی که شریانهای کرونری مسدود را باز میکند)، یا مبتلا به نارسایی قلبی که واجد شرایط برای بازتوانی قلبی بودند، جستوجو کردیم.
مرورگران 26 کارآزمایی (5299 شرکتکننده) را یافتند که برای ورود به مطالعه مناسب بودند (16 کارآزمایی از مداخلات با هدف پیشرفت ورود به برنامه، هشت کارآزمایی مربوط به مداخلات برای بهبود تبعیت و هفت کارآزمایی از مداخلات به منظور بهبود تکمیل برنامه). این مطالعات روشهای گوناگونی را برای بهبود استفاده مانند ارائه حمایت همتا، آغاز بازتوانی قلبی بلافاصله پس از بستری شدن در بیمارستان، فراهم کردن آموزش به بیمار، پیشنهاد بازتوانی قلبی خارج از محیط بیمارستانی و پیشنهاد برنامههای کوتاهتر یا برنامههای مختص زنان ارزیابی کرده بودند.
نتایج اصلی
استراتژیهای افزایش ورود به برنامه، به ویژه آنهایی که ارائهدهندگان مراقبت سلامت، پرستاران آموزشدیده یا ارائهکنندگان مراقبت سلامت وابسته را برای مداخله چهرهبهچهره هدف قرار دادند، موثر بودند. مداخلات به منظور افزایش پیروی از برنامهها و افزایش تکمیل آن موثر بودند، اما اینکه کدام استراتژیهای خاص اجرایی شوند، نامشخص باقیمانده است.
ما هیچ مطالعهای را پیدا نکردیم که اطلاعات پیرامون مضرات احتمالی را فراهم کرده باشد و دو مطالعه هزینه این استراتژیها را برای افزایش استفاده از بازتوانی قلبی گزارش کرده بودند. برخی مطالعات، مداخلات را به منظور افزایش استفاده از بازتوانی در زنان و بیماران مسن تدارک دیده بودند. شواهد برای ارزیابی کمی اینکه برنامههای مناسب زنان مرتبط با افزایش استفاده هستند یا خیر، کافی نبودند؛ اما تشویق زنان به نظر کلیدی میرسد. تجزیهوتحلیل کیفی برای شرکتکنندگان مسن نشان داد که حمایت همتا یا ملاقاتهای پس از ترخیص میتواند ورود به برنامه را بهبود دهد و جلسات گروهی که مهارتهای خودتنظیمی (self-regulation) را تقویت میکنند، ممکن است تکمیل برنامه را افزایش دهند.
کیفیت شواهد
اغلب مطالعات واردشده کیفیت خوبی داشتند (خطر کم رسیدن به نتیجهگیریهای غلط به خاطر طرفداری توسط محققان). کیفیت شواهد برای ورود به برنامه و تبعیت، پایین و برای تکمیل برنامه متوسط بود. سوگیری انتشار برای ورود به برنامه واضح نبود.