جلد 2018 -                   جلد 2018 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Janicke Visser, Milla H McLachlan, Nicola Maayan, Paul Garner. Community-based supplementary feeding for food insecure, vulnerable and malnourished populations - an overview of systematic reviews. 3 2018; 2018
URL: http://cochrane.ir/article-1-2419-fa.html
پیشینه
تغذیه تکمیلی ممکن است از طریق بهینه‌سازی ارزش تغذیه‌ای و کفایت رژیم غذایی، به افراد آسیب‌پذیر و ناامن غذایی کمک کرده، کیفیت زندگی و پارامترهای مختلف سلامت خانواده‌های محروم (disadvantaged families) را بهبود دهد. در کشورهای با درآمد پایین و متوسط (LMIC) که مشکلات تغذیه تکمیلی که باید در نظرگرفته شوند، با فقر و محرومیت عجین است، برنامه‌ها پرهزینه بوده و ارائه آن‌ها پیچیده است.
اهداف
• خلاصه کردن شواهد به دست آمده از مرورهای سیستماتیک درباره تغذیه تکمیلی برای جمعیت‌های دچار ناامنی غذایی، آسیب‌پذیری و سوء‌تغذیه، شامل کودکان زیر 5 سال، کودکان سنین مدرسه، زنان باردار و شیرده، افراد مبتلا به ایدز یا توبرکلوز (یا هر دو) و جمعیت‌های سالخورده.
• توصیف و بررسی اثرات تغذیه تکمیلی ارائه شده به افراد در این گروه‌ها و توصیف طیف گستره‌ای از پیامدها بین مرورها و طیف گستره‌ای از اثرات در گروه‌های مختلف.
روش های جستجو
ما، در ژانویه 2017، در پایگاه اطلاعاتی مرورهای سیستماتیک در کاکرین (Cochrane Database of Systematic Reviews)؛ MEDLINE؛ Embase و 9 پایگاه اطلاعاتی دیگر جست‌وجو کردیم. ما مرورهای سیستماتیکی را وارد مرور کردیم که به ارزیابی تغذیه تکمیلی اجتماع‌محور در جمعیت‌های دچار ناامنی غذایی، آسیب‌پذیری و سوء‌تغذیه پرداخته بودند. 2 نویسنده مطالعه مروری به صورت مستقل مرورهای سیستماتیک را انتخاب کرده، داده‌ها را استخراج و خطر سوگیری را ارزیابی کردند. ما کیفیت مرور را با استفاده از ابزار AMSTAR ارزیابی کردیم و از جداول «خلاصه‌ یافته‌ها» GRADEEpro از هر یک از مرورها، برای تعیین قطعیت شواهد برای مقایسه‌های اصلی استفاده کردیم. ما یافته‌های مرور را در متن خلاصه کردیم و داده‌های مربوط به هر یک از پیامدها را در جداول اضافی گزارش کردیم. ما هم‌چنین از نمودارهای انباشت (forest plots) برای نمایش نتایج به صورت گرافیکی استفاده کردیم.
معیارهای انتخاب
گردآوری و تحلیل داده‌ها
نتایج اصلی
این بررسی اجمالی 8 مرور سیستماتیک را دربرمی‌گرفت (آخرین تاریخ‌های جست‌وجو بین می 2006 و فوریه 2016 بود). 7 مرور از نوع مرورهای کاکرین بود که به ارزیابی مداخلات در زنان باردار؛ کودکان (از بدو تولد تا 5 سال) از LMIC؛ نوزادان و خردسالان (3 ماهه تا 5 ساله) محروم؛ کودکان مبتلا به سوء‌تغذیه حاد متوسط (MAM)؛ کودکان مدرسه‌ای محروم؛ بزرگسالان و کودکان HIV مثبت یا مبتلا به توبرکلوز فعال (با یا بدون HIV) پرداخته بودند. 1 مرور از نوع مرور سیستماتیک غیرکاکرین بود که روی سالخوردگان مبتلا به بیماری آلزایمر انجام شده بود. این مرورها شامل 95 کارآزمایی مرتبط با این بررسی اجمالی بودند به طوری که اکثر شرکت‌کنندگان (74%) از LMIC بودند.
تعداد شرکت‌کنندگان وارد شده به مرور بین 91 و 7940 بزرگسال و 271 و بیش از 12595 کودک متغیر بود. کارآزمایی‌ها طیف گسترده‌ای را از مداخلات تغذیه‌ای که از نظر طول دوره مداخله، فراوانی و الگو متنوع بودند، دربرمی‌گرفتند، با ریزمغذی‌ها اغلب به عنوان مداخله‌های همراه گزارش شده بودند. دوره پیگیری از 6 هفته تا 2 سال متغیر بود؛ 3 کارآزمایی به بررسی پیامدها در گروه سنی 4 تا 17 سال پرداخته بودند. تمامی مرورها دارای کیفیت بالا بودند (نمره AMSTAR: بین 8 و 11). نرخ‌های قطعیت GRADE برای مقایسه‌های مجرد از بسیار پایین تا متوسط متغیر بودند. از آنجایی که شواهد اغلب مربوط به مقایسه فقط 1 یا 2 کارآزمایی کوچک بود، بسیاری از تحلیل‌ها ضعیف بودند (از نظر تشخیص اختلافاتِ کوچک اما مهم، بسیار کوچک بودند). طبقات مهم پیامدی گزارش‌شده در میان مرورها عبارت بودند از مرگ، انتروپومتری (بزرگسالان و کودکان) و سایر مارکرهای وضعیت تغذیه‌ای، پیامدهای مرتبط با بیماری، پیامدهای مربوط به تکامل عصبی‌شناختی و روانی-اجتماعی و رویدادهای جانبی.
داده‌های مربوط به مورتالیتی در متاآنالیزها در تمامی جمعیت‌ها (کودکان مبتلا به MAM، در کودکان مبتلا به HIV و در بزرگسالان مبتلا به توبرکلوز)، به استثنای انرژی متعادل‌شده و مکمل‌یاری با پروتئین در دوران بارداری که ممکن بود خطر مرده‌زایی را کاهش داده باشند، محدود و ضعیف بودند (خطر نسبی (RR): 0.60؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.39 تا 0.94؛ 5 کارآزمایی؛ 3408 زن). همچنین مکمل‌یاری در دوران بارداری، وزن نوزاد را در زمان تولد بهبود (اختلاف میانگین (MD): 40.96 گرم (g)؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 4.66 تا 77.26؛ 11 کارآزمایی؛ 5385 شرکت‌کننده) و خطر نوزادان زاده شده را به صورت کوچک نسبت به سن حاملگی کاهش داده بود (RR: 0.79؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 تا 0.90؛ 7 کارآزمایی؛ 4408 شرکت‌کننده). این اثرات در1 تا 2 کارآزمایی که پیامدهای بلندمدت‌تر را گزارش کرده بودند، در قالب مزایای بلندمدت قابل نمایش برای کودکان از نظر رشد و تکامل عصبی‌شناختی ارائه نشده بود. در 1 مطالعه (505 شرکت‌کننده)، مکمل‌یاری با پروتئین بالا با افزایش خطر تولد نوزادان کوچک نسبت به سن حاملگی رابطه داشت.
اثرات مداخله روی رشد در کودکان در هم آمیخته بودند. در کودکان زیر 5 سال از LMIC، یک مرور دریافته بود که تغذیه تکمیلی دارای اثر کوچکی روی رشد کودکان بوده یا اصلا اثری نداشته است؛ با وجود این، یک مرور جدیدتر در جمعیت مشابه دریافته بود که آن‌هایی که مکمل غذایی دریافت کرده بودند نسبت به افرادی که مکمل دریافت نکرده بودند، به طور متوسط به اندازه 0.12 کیلوگرم بیشتر وزن گرفته بودند (MD: 0.12 کیلوگرم؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.05 تا 0.18؛ 9 کارآزمایی؛ 1057 شرکت‌کننده) و به اندازه 0.27 سانتی‌متر بیشتر به قد آن‌ها اضافه شده بود (MD: 0.27 سانتی‌متر؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.07 تا 0.48؛ 9 کارآزمایی؛ 1463 شرکت‌کننده). غذای مکمل به طور کلی برای خردسالان (کم‌تر از 2 سال) و افرادی که فقیرتر بودند یا کم‌تر از تغذیه مکفی بهره‌مند بودند، اثربخش‌تر بود. در کودکان مبتلا به MAM، تدارک غذای فرموله شده به طور خاص وزن، نمره Z وزن به نسبت قد و سایر پیامدهای کلیدی دیگر را از جمله نرخ ریکاوری (تا 29%) و هم‌چنین تعداد شرکت‌کنندگان ترک تحصیل‌کرده را کاهش داده بود (تا 70%). در LMIC، به نظر می‌رسد که وعده‌های غذایی در مدرسه مزایای کوچکی برای کودکان به همراه داشته باشد. این مزایا عبارتند از نمرات Z وزن، به ویژه در کودکان کشورهایی با سطح درآمدی پایین‌تر، نمرات Z قد، تست های هوش عقلی یا شناختی (cognition or intelligence quotient)، و علوم ریاضی و عملکرد تلفظ.
تغذیه تکمیلی در مقایسه با مشاوره تغذیه‌ای به تنهایی در بزرگسالان مبتلا به HIV مثبت، انرژی و دریافت پروتئین روزانه را افزایش می‌دهد. مکمل‌یاری منجر به بهبود اولیه در وزن‌گیری یا نمایه توده بدنی شده اما به نظر نمی‌رسید که با مزیت بلندمدتی همراه باشد.
در بزرگسالان مبتلا به توبرکلوز، یک کارآزمایی کوچک مزیت قابل‌توجهی را به نفع تکمیل درمان و نرخ تبدیل خلط (sputum conversion rate) به دست آورده بود. همچنین مزایای قابل‌توجه اما نسبتا کمی از نظر وزن گیری (تا 2.60 کیلوگرم) در طول توبرکلوز فعال وجود داشت.
یک مطالعه‌ای که در مرور بیماری آلزایمر وارد شده، دریافته بود که 3 ماه مصرف روزانه مکمل‌های تغذیه‌ای خوراکی، پیامدهای تغذیه‌ای را در گروه مداخله بهبود داده بود.
شواهد کمی درباره کیفیت زندگی افراد، پایبندی به درمان، مراجعه به کلینیک یا هزینه برنامه‌های تغذیه تکمیلی وجود داشت یا اصلا شواهدی در این باره وجود نداشت.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
با توجه به مبنای شواهد موجود وارد شده به مرور، اثرات تغذیه تکمیلی در بهترین حالت ممکن نسبتا کم و شواهد مربوط به مرگ‌ومیر ناسازگار و محدود هستند. کارآزمایی‌های وارد شده در مرورها عمدتا پیامدهای کوتاه‌مدت را گزارش کرده بودند و به نظر می‌رسد در بین تمامی منابع مربوط به کارآزمایی‌های مکمل‌یاری، پیامدهای مهم، از جمله کیفیت زندگی و هزینه برنامه‌ها، به طور سیستماتیک گزارش یا خلاصه‌سازی نشده‌اند.
خلاصه به زبان ساده
تغذیه تکمیلی برای گروه‌هایی از افراد که دچار ناامنی غذایی، آسیب‌پذیری و سوء‌تغذیه هستند
هدف از این مرور چه بود؟
خلاصه‌ کردن اثر تغذیه تکمیلی (supplementary feeding) بر جمعیت‌های دچار ناامنی غذایی، آسیب‌پذیری و سوء‌تغذیه. نویسندگان این بررسی اجمالی 8 مرور سیستماتیک را یافتند که به بررسی تغذیه تکمیلی در جمعیت‌های متنوع پرداخته بودند.

پیام‌های کلیدی
بین طیفی از جمعیت‌های آسیب‌پذیر، برنامه‌های تغذیه تکمیلی برخی مواقع مزیت متوسطی را روی پیامدهای تغذیه‌ای نشان می‌دهند. در تعداد کمی از مطالعاتی که به بررسی مورتالیتی (مرگ) پرداخته بودند، اثرات کوچک بودند یا اصلا وجود نداشتند و تحقیقات عمدتا به بررسی اثرات کوتاه‌مدت پرداخته بودند.

چه چیزی در این مرور مطالعه شده بود؟
تغذیه تکمیلی به معنای تدارک غذای اضافی برای افراد یا خانواده‌ها، بیش‌تر و بالاتر از رژیم غذایی خانگی آن‌ها بوده و در جمعیت‌هایی که دچار ناامنی غذایی (دسترسی محدود شده به غذای کافی و مغذی) و آسیب‌پذیر (شامل زنان و خردسالان؛ کودکان سنین مدرسه؛ افراد مبتلا به بیماری‌هایی چون توبرکلوز، ایدز و آلزایمر و سالخوردگان) هستند، برای بهبود سلامت و کیفیت زندگی آن‌ها استفاده شده‌ است.

نتایح اصلی این مرور چه هستند؟
شواهد ارائه شده در اینجا تا ژانویه 2017 به‌روز هستند. ما 8 مرور سیستماتیک را برای ورود به این خلاصه به دست آوردیم. این مرورها 95 مطالعه (شامل حداکثر 7940 بزرگسال و بیش از 12595 کودک در تعداد کمی مطالعه) را دربرمی‌گرفتند. بیشتر مطالعات وارد شده به مرور از 6 هفته تا 2 سال به طول انجامیده بودند. فقط 3 مطالعه افراد را برای دوره‌های زمانی طولانی‌تر (حداکثر تا 17 سال) پیگیری کرده بودند. این مرورها، طیف گسترده‌ای را از انواع مختلفی از تغذیه تکمیلی ارائه شده به گروه‌های آسیب‌پذیر در طول دوره‌های مختلف زمانی و اغلب به صورت ترکیبی با ویتامین‌ها یا مواد معدنی دربرمی گرفتند.
در دوران بارداری، ما دریافتیم که مکمل‌های انرژی و پروتئین که در تعادل بودند (برای مثال تدارک مقادیر کافی از انرژی و ریزمغذی‌ها، در این مورد پروتئین) ممکن بود نرخ مرده‌زایی (مرگ یا از دست دادن نوزاد قبل یا در طول زایمان) را کاهش، وزن نوزاد را در بدو تولد بهبود و خطر کوچک بودن نوزاد را به نسبت سن حاملگی (نوزادانی که کوچکتر از حد انتظار هستند) کاهش داده باشند. ما هیچ‌گونه مزایای بلندمدتی را برای کودکان از نظر رشد و تکامل شناختی (عقلی (intellectual)) مشاهده نکردیم (اگرچه مطالعات بسیار کمی اثرات بلندمدت را گزارش کرده بودند). مکمل‌ها با پروتئین بالا (حاوی پروتئین در مقادیر بالا) با خطر و آسیب (افزایش خطر کوچک بودن نوزادان به نسبت سن حاملگی) رابطه داشتند.
ما دریافتیم که اثرات تغذیه تکمیلی روی رشد کودکان متنوع بودند. در کودکان کمتر از 5 سال از کشورهای با درآمد پایین و متوسط، تغذیه تکمیلی دارای اثر کوچکی روی رشد کودک بود. ما برخی مزایا را از نظر وزن‌گیری و افزایش قد، به ویژه در کودکان کم‌سن‌تر (کودکان کمتر از 2 سال) و در افرادی که فقیرتر بوده یا کم‌تر از تغذیه مکفی بهره‌مند بودند (یا هر دو) مشاهده کردیم. برخی مزایا در کودکان مبتلا به سوء‌تغذیه حاد متوسط از نظر وزن‌گیری، سایر فاکتورهای رشد و نرخ ریکاوری قابل مشاهده بودند. به نظر می‌رسید که وعده‌های غذایی مدرسه منجر به بروز تعداد کمی مزایا در کودکان مدرسه‌ای (شامل بهبود در وزن، قد، تست‌های هوش و علوم ریاضی و عملکرد تلفظ) شده بود.
تغذیه تکمیلی، دریافت انرژی و پروتئین روزانه را در بزرگسال مبتلا به HIV مثبت افزایش داده و منجر به بهبود زودهنگام در وزن‌گیری یا نمایه توده بدنی (معیاری برای نشان دادن اینکه آیا فردی دارای اضافه وزن یا کسر وزن است)، یا هر دو شده، اما به نظر نمی‌رسید که مزایای بلندمدتی به دنبال داشته باشد (اگرچه مطالعات کمی اثرات بلندمدت را گزارش کرده بودند). ما در بزرگسالان مبتلا به توبرکلوز (بیماری عفونی ریوی جدی)، مزایای کوچکی را از نظر وزن‌گیری در طول ابتلا به توبرکلوز فعال مشاهده کردیم.
در بیماری آلزایمر (نوعی زوال عقلی)، فراهم آوردن مکمل تغذیه‌ای خوراکی روزانه برای 3 ماه پیامدهای تغذیه‌ای (از جمله وزن و دریافت انرژی) را بهبود داده بود.
شواهد اندکی درباره کیفیت زندگی افراد، پایبندی به درمان، مراجعه به کلینیک یا هزینه‌های برنامه‌های تغذیه تکمیلی وجود داشت یا اصلا شواهدی وجود نداشت.
(724 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (56 دریافت)    

پذیرش: 1395/10/12 | انتشار: 1397/8/18