پیشینه
بیماریهای مزمن تنفسی علت اصلی مرگومیر و موربیدیتی هستند. کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن سلامت، موربیدیتی زیادی مرتبط با سلامت فیزیکی، عاطفی و عمومی دارند. تشدیدهای حاد تنفسی (AREs) در کودکان مبتلا به بیماری مزمن تنفسی شایع هستند و اغلب نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارند. بنابراین کاهش فرکانس AREها و بستریهای مجدد، یک هدف مهم در مدیریت سلامت فردی و عمومی بیماریهای مزمن تنفسی در کودکان است.
برنامهریزی ترخیص برای تصمیمگیری در مورد اینکه چه کسی نیاز به انتقال از یک سطح مراقبت به سطح دیگری دارد مورد استفاده قرار میگیرد و معمولا هنگام ترخیص از بیمارستان به خانه در نظر گرفته میشود. برنامهریزی ترخیص از بیمارستان برای مدیریت مداوم یک بیماری، دارای سابقه ارجاع به پزشک عمومی یا متخصص بهداشت حرفهای یا خودمدیریتی توسط فرد و خانواده وی با ارتباط محدود بین بیمارستان و بیمار پس از ترخیص است. برنامهریزی موثر میتواند خطر AREهای مکرر را که نیاز به مراقبتهای پزشکی دارند کاهش دهد. برنامه ترخیص فردی ممکن است باعث کاهش تشدید بیماری شود.
اهداف
ارزیابی اثربخشی برنامههای ترخیص فردی اختصاصی مددکار، در مقایسه با برنامههای غیراختصاصی مددکار، در پیشگیری از بستری شدن به دلیل AREها در کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن ریوی مانند آسم و برونشکتازی (bronchiectasis).
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای گروه راههای هوایی در کاکرین (Cochrane Airways Group Specialised Register of Trials)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ MEDLINE؛ Embase، مرکز ثبت کارآزمایی و فهرست منابع مقالات را جستوجو کردیم. آخرین جستوجوها در نوامبر 2017 صورت گرفت.
معیارهای انتخاب
تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده که به مقایسه برنامهریزیهای فردی اختصاصی مددکار در مقابل رویکردهای برنامهریزی ترخیص سنتی (شامل خودمدیریتی) و اثربخشی آنها در کاهش نیاز بعدی به مراقبتهای اضطراری برای AREها (پذیرش در بیمارستان، ویزیت در بخش اورژانس و/یا ویزیت برنامهریزی نشده توسط پزشکان عمومی) در کودکان بستری شده با تشدید حاد بیماری مزمن تنفسی پرداختند. ما مطالعاتی را که شامل کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک بودند، حذف کردیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما از رویکردهای استاندارد روششناسی مرور کاکرین استفاده کردیم. مطالعات مربوطه به صورت مستقل در دو نسخه انتخاب شدند. دو نویسنده مرور بهطور مستقل به بررسی کیفیت کارآزمایی و استخراج دادهها پرداختند. ما برای یافتن اطلاعات بیشتر با نویسندگان یک مطالعه تماس گرفتیم.
نتایج اصلی
ما چهار مطالعه را که در مجموع شامل 773 شرکت کننده تصادفیسازی شده 14 ماهه و 16 ساله بودند انتخاب کنیم. هر چهار مطالعه شامل کودکان مبتلا به آسم، با برنامهریزی موردی انجام شده توسط یک مربی پرستار آموزشدیده بودند. با این حال، برنامهریزی / آموزش ترخیص در میان مطالعات متفاوت بود. ما توانستیم دادههای به دست آمده را از فقط دو مطالعه (361 کودک) در متاآنالیز (meta‐analysis) وارد کنیم. 2 مطالعه اضافی هم کودکان بخشهای بستری و هم کودکان بخشهای سرپایی را به کار گرفتند و یکی از این مطالعات همچنین شامل کودکان مبتلا به بیماری خسخس حاد (بدون تشخیص سابقه آسم) بود.
دادههای خاصی از این مرور به دست نیامد. برای پیامد اولیه تشدیدهای نیازمند به بستری، افراد گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به میزان قابل توجهی کمتر احتمال داشت که مجددا در بیمارستان بستری شوند (نسبت شانس (OR): 0.29؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.16 تا 0.50). این تعداد برابر با 189 (95% فاصله اطمینان (CI): 124 تا 236) پذیرش کمتر در هر 1000 کودک است. در هیچ مطالعهای عوارض جانبی گزارش نشد. از لحاظ ناهمگونی آماری قابلتوجه بین دو مطالعه، هیچ تاثیر آماری قابل توجهی در بخش اورژانس (OR: 0.89؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.04 تا 3.05) یا ویزیت توسط پزشک عمومی (OR: 0.87؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.22 تا 3.44) وجود نداشت. هیچ دادهای در مورد هزینه - اثربخشی، طول مدت بستری بعدی در بیمارستان، یا پایبندی به مصرف درست داروها وجود نداشت. یک مطالعه کیفیت زندگی را، بدون مشاهده تفاوت معنیدار بین گروههای مداخله و کنترل، گزارش کرد.
ما سه مطالعه را در معرض خطر نامشخص سوگیری (bias) در نظر گرفتیم، که عمدتا به دلیل توصیف ناکافی نحوه کورسازی شرکتکنندگان و محققان بود. از آنجایی که یک محقق واحد کورسازی نشده مورد استفاده قرار گرفت، مطالعه چهارم در معرض خطر بالای سوگیری ارزیابی شد. با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها)، ما کیفیت شواهد را برای پیامد بستری شدن، متوسط و برای پیامدهای ویزیت در بخش اورژانس و مشاوره با پزشکان عمومی پایین ارزیابی کردیم.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد موجود نشان میدهند که برنامههای ترخیص فردی اختصاصی مددکار، در مقایسه با برنامههای غیراختصاصی مددکار، ممکن است در پیشگیری از پذیرش مجدد در بیمارستان برای تشدیدهای حاد در کودکان مبتلا به آسم مفید باشد. هیچ نشانه مشخصی وجود نداشت که نشان دهد این مداخله حضور را در بخش اورژانس و پزشک عمومی برای آسم کاهش میدهد، و دادهای در مورد کودکان مبتلا به سایر بیماریهای مزمن تنفسی وجود ندارد. با توجه به منفعت بالقوه و صرفهجویی در هزینه بخش مراقبتهای بهداشتی و خانواده، اگر بستری شدن و حضور سرپایی کاهش یابد، نیاز به کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده بیشتری شامل بیماریهای مزمن تنفسی مختلف، قومیت، شرایط اجتماعی-اقتصادی و هزینه – اثربخشی، همچنین تعریف اجزای ضروری یک مداخله پیچیده وجود دارد.
خلاصه به زبان ساده
آیا برنامههای ترخیص فردی اختصاصی مددکار میتواند پذیرش مجدد را برای تشدیدهای حاد در کودکان مبتلا به بیماریهای تنفسی مزمن کاهش دهند؟
پیشینه
تشدیدهای حاد (شعلهور شدن) بیماریهای تنفسی درازمدت در کودکان منجر به استفاده زیاد از منابع سلامت و کیفیت پایین زندگی برای کودکان و خانوادههای آنها میشود. ارائه حمایت اضافی و آموزش به کودک و خانواده وی در طول بستری شدن برای تشدید بیماری ممکن است کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشیده و ویزیت را در مراکز مراقبتهای بهداشتی بعدی کاهش دهد. اختصاص یک مددکار به هر کودک در هنگام بستری شدن در بیمارستان ممکن است به ارائه آموزش فردی و برنامهریزی ترخیص و حمایت مداوم پس از ترخیص کودک کمک کند. ما بررسی کردیم که آیا خدمات حمایتی مدیریت موارد خاص در حین و پس از بستری شدن برای تشدیدهای حاد در بیماریهای تنفسی درازمدت در کودکان مفید است یا خیر. بهطور خاص، ما میخواستیم بدانیم که آیا مددکاران میتوانند به پیشگیری از پذیرش بیشتر در بیمارستانها کمک کرده و تعداد ویزیت را در سایر مراکز خدمات بهداشتی مانند بخشهای اورژانس و پزشکان عمومی کاهش دهند.
سوال مطالعه مروری
آیا برنامههای مدیریت ترخیص اختصاصی مددکاری و فردی از پذیرش مجدد در بیمارستان به دلیل تشدیدهای حاد در کودکان مبتلا به بیماریهای تنفسی درازمدت پیشگیری میکنند؟
ویژگیهای مطالعه
ما تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را (نوعی مطالعه که در آن شرکتکنندگان با استفاده از روش تصادفی به یک گروه درمانی اختصاص داده میشوند) انتخاب کردیم که به ارزیابی این موضوع پرداختند که آیا افرادی که مدیریت برنامهریزی شده اختصاصی ترخیص مددکار را دریافت کردند (گروه مداخله) در مقایسه با افرادی که مراقبت معمول دریافت کردند (گروه کنترل) پیامدهای بهتری داشتند یا خیر. تعداد پذیرش مجدد را در بیمارستان، ویزیت در بخش اورژانس و/یا ویزیت برنامهریزی نشده توسط پزشک عمومی پس از ترخیص مورد بررسی قرار دادیم.
شواهد تا 15 نوامبر 2017 موجود است.
ما چهار مطالعه را یافتیم که شامل 773 کودک 14 ماهه تا 16 ساله بودند. تمام مطالعات شامل کودکان مبتلا به آسم بودند. برنامه مورد استفاده برای برنامه ترخیص در میان مطالعات متفاوت بود، اما همه آنها توسط یک مربی آموزشدیده آسم (کارمند غیرمتخصص بهداشت یا پرستاری که بهطور ویژه برای آموزش بیماران مبتلا به آسم آموزش دیده است) ارائه شد. این مطالعات کودکان را به مدت 2 تا 14 ماه پس از ترخیص پیگیری کردند. ما فقط توانتستیم دادههای به دست آمده را از دو مطالعه در تجزیهوتحلیل ترکیبی (یعنی متاآنالیز) وارد کنیم، دو مطالعه دیگر نیز کودکانی را به کار گرفتند که در بیمارستان بستری نشده بودند، ما نتوانستیم دادههای خاصی را برای کودکان بستری شده به دست بیاوریم و یکی از مطالعات شامل کودکان مبتلا به بیماری خسخس حاد (بدون تشخیص قبلی آسم) بود؛ دادههای خاصی از این مرور به دست نیامد.
نتایج اصلی
در این مرور که شامل کودکان بستری شده مبتلا به تشدیدهای بیماری آسم بود، برنامههای آموزشی ترخیص توسط مربی غیرمتخصص آسم و ساختار یافته که شامل پیگیری حمایتی بودند (در مقایسه با گروه کنترل)، تعداد پذیرش مجدد را در بیمارستان به دلیل آسم حاد کاهش داد. هیچ منفعت بارزی در ویزیت بعدی در بخش اورژانس یا ویزیت توسط پزشک عمومی به دلیل آسم حاد مشاهده نشد. دادههای مربوط به هزینه - اثربخشی، طول مدت بستری بعدی در بیمارستان و پایبندی به داروهای زمان ترخیص در دسترس نبود. یک مطالعه کیفیت زندگی را گزارش داد و تفاوتی بین گروه مداخله و گروه کنترل نیافت. هیچ مطالعهای در رابطه با سایر بیماریهای تنفسی درازمدت وجود نداشت.
نتیجهگیریها
مدیریت برنامهریزی شده ترخیص اختصاصی فردی مددکاری، در مقایسه با مدیریت غیراختصاصی مددکاری، ممکن است مانع از پذیرش مجدد در بیمارستان به دلیل تشدیدهای آسم در کودکان شود. با این حال، شواهد موجود فقط محدود به دو مطالعه درمورد کودکان مبتلا به آسم است. مطالعات بیشتر درباره طیف وسیعی از بیماریهای تنفسی درازمدت در دوران کودکی مورد نیاز است.
کیفیت شواهد
ما کیفیت شواهد مربوط به پیامد پذیرش مجدد را در بیمارستان متوسط و پیامدهای مربوط به ویزیت بعدی را در بخش اورژانس و مشاوره با پزشکان عمومی برای تشدیدهای آسم پایین در نظر گرفتیم.