پیشینه
سندرم تحریک بیشازحد تخمدان (OHSS ؛ovarian hyperstimulation syndrome) یک شرایط ایاتروژنیک (iatrogenic) و بهطور بالقوه تهدیدکننده زندگی است که از تحریک بیشازحد تخمدان ناشی میشود. نرخ گزارششده OHSS متوسط تا شدید از 0.6% تا 5% در سیکلهای لقاح آزمایشگاهی (IVF) است. فاکتورهای موثر در OHSS بهطور کامل توضیح داده نشدهاند. آزاد شدن مواد وازواکتیو (vasoactive) که توسط تخمدانها با تحریک گنادوتروپین کوریونیک انسانی (hCG ؛human chorionic gonadotrophin) ترشح میشوند ممکن است نقش کلیدی در ایجاد این سندرم بازی کنند. این وضعیت با انتقال حجیم مایع از قسمت داخل عروقی به یک فضای سوم مشخص میشود، که منجر به تخلیه عمیق داخل عروقی و تغلیظ خون (haemoconcentration) میشود.
اهداف
ارزیابی اثر مهار کردن گنادوتروپینها (کاستینگ: coasting) بر پیشگیری از سندرم تحریک بیشازحد تخمدان در سیکلهای کمکباروری
روش های جستجو
برای بهروزرسانی این مطالعه مروری، ما پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه زنان و باروری کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE (PubMed)؛ CINHAL؛ PsycINFO؛ Embase؛ Google و clinicaltrials.gov را تا 6 جولای 2016 جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما فقط کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs ؛randomised controlled trails) را انتخاب کردیم که در آنها کاستینگ برای پیشگیری از OHSS استفاده شده بود.
گردآوری و تحلیل دادهها
2 نویسنده مرور بهطور مستقل کارآزماییها را انتخاب و دادهها را استخراج کردند. آنها اختلافات را با مباحثه حل کردند. آنها با نویسندگان مطالعات بازیابی شده برای دریافت اطلاعات اضافی یا دادههای از دست رفته تماس گرفتند. مقایسات مداخلهای شامل کاستینگ در برابر عدم کاستینگ، کاستینگ در برابر آسپیراسیون زودهنگام فولیکولار یکطرفه (EUFA ؛early unilateral follicular aspiration)، کاستینگ در برابر آنتاگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین (آنتاگونیست)، کاستینگ در برابر تزریق هورمون تحریککننده فولیکول (follicle stimulating hormone) در زمان تحریک hCG (تحریک کمکی FSH) و کاستینگ در مقابل کابرگولین (cabergoline) بودند. ما تحلیل آماری را مطابق با دستورالعمل کاکرین انجام دادیم. پیامدهای اولیه ما OHSS متوسط یا شدید و تولد زنده (live birth) بودند.
نتایج اصلی
ما 8 RCT (702 زن با ریسک بالای ابتلا به OHSS) را انتخاب کردیم. کیفیت شواهد کم یا بسیار کم بود. محدودیتهای اصلی عدم گزارش تولد زنده، خطر سوگیری (bias) ناشی از کمبود اطلاعات در مورد روشهای مطالعه و عدم دقت به دلیل کم بودن نرخ رویدادها و کمبود داده بودند. 4 مطالعه فقط بهصورت چکیده منتشر شده، و دادههای محدودی را ارائه داده بودند.
کاستینگ در برابر عدم کاستینگ
نرخ OHSS در گروه کاستینگ پایینتر بود (OR: 0.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.05 تا 0.24؛ I² = 0%؛ 2 RCT؛ 207 زن؛ شواهد با کیفیت پایین)، نشان میدهد که اگر 45% زنان بدون کاستینگ دچار OHSS متوسط یا شدید شوند، بین 4% تا 17% از زنان با کاستینگ به آن دچار خواهند شد. دادههای بسیار کمی برای تعیین اینکه آیا تفاوتی بین گروهها در نرخ تولد زنده (OR: 0.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.14 تا 1.62؛ 1 RCT؛ 68 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، حاملگی بالینی (OR: 0.82؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.46 تا 1.44؛ I² = 0%؛ 2 RCT؛ 207 زن؛ شواهد با کیفیت پایین)، بارداری چندقلویی (OR: 0.31؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 0.81؛ 1 RCT؛ 139 زن؛ شواهد با کیفیت پایین) یا سقط جنین (OR: 0.85؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.25 تا 2.86؛ I² = 0%؛ 2 RCT؛ 207 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) بود وجود داشتند.
کاستینگ در برابر EUFA
دادههای بسیار کمی برای تعیین اینکه آیا تفاوتی بین گروهها در نرخ (OHSS) (OR: 0.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.34 تا 2.85؛ I² = 0%؛ 2 RCT؛ 83 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، یا بالینی بارداری (OR: 0.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.25 تا 1.79؛ I² = 0%؛ 2 RCT؛ 83 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) بود، وجود داشتند؛ هیچ مطالعهای تولد زنده، حاملگی چندقلویی، یا سقط جنین را گزارش نکرده بود.
کاستینگ در برابر آنتاگونیست
1 RCT (190 زن) این مقایسه را گزارش کرد، و هیچ رویدادی از OHSS در هر دو بازو رخ نداد. دادههای بسیار کمی برای تعیین اینکه آیا تفاوتی بین گروهها در نرخهای حاملگی بالینی (OR: 0.74؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.42 تا 1.31؛ 1 RCT؛ 190 زن؛ شواهد با کیفیت پایین)، یا نرخهای حاملگی چندقلویی (OR: 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.43 تا 2.32؛ 1 RCT؛ 98 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) بود وجود داشتند؛ این مطالعه تولد زنده یا سقط جنین را گزارش نکرده بود.
کاستینگ در برابر تحریک کمکی FSH (FSH co-trigger)
نرخهای OHSS در گروه کاستینگ بالاتر بودند (OR: 43.74؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.54 تا 754.58؛ 1 RCT؛ 102 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، با 15 رویداد در بازوی کاستینگ و بدون رویداد در بازوی تحریک کمکی FSH. دادههای بسیار کمی برای تعیین اینکه آیا تفاوتی بین گروهها در نرخ حاملگی بالینی بود، وجود داشتند (OR: 0.92؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.43 تا 2.10؛ 1 RCT؛ 102 زن؛ شواهد با کیفیت پایین). این مطالعه دادههای مناسب را برای تجزیهوتحلیل تولد زنده، حاملگی چندقلویی، یا سقط جنین گزارش نکرد، اما بیان کرد که تفاوت معنیداری بین گروهها وجود نداشت.
کاستینگ در برابر کابرگولین
دادههای بسیار کمی برای تعیین اینکه آیا تفاوتی بین گروهها در نرخ OHSS بود، وجود داشتند (OR: 1.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.09 تا 5.68؛ P = 0.20؛ I² = 72% 2 RCT؛ 120 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، با 11 رویداد در بازوی کاستینگ و 6 مورد در بازوی کابرگولین. شواهد نشان داد که کاستینگ با نرخ پایینتری از حاملگی بالینی همراه بود (OR: 0.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.16 تا 0.88؛ P = 0.02؛ I² = 0%؛ 2 RCT؛ 120 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، اما درمجموع فقط 33 رویداد وجود داشتند. این مطالعات دادههای مناسبی را برای تجزیهوتحلیل تولد زنده، حاملگی چندقلویی یا سقط جنین گزارش نکردند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد با کیفیت پایین وجود داشت که نشان داد کاستینگ نرخ OHSS متوسط یا شدید را بیشتر از عدم کاستینگ کاهش میدهد. شواهدی وجود ندارد که نشان دهد کاستینگ نسبت به سایر مداخلات مفیدتر است، بهجز اینکه شواهدس با کیفیت پایین از یک مطالعه کوچک وجود داشت که نشان میداد استفاده از تحریک کمکی FSH در زمان تزریق HCG ممکن است در کاهش خطر OHSS بهتر از کاستینگ باشد. دادههای بسیار کمی برای تعیین واضح اینکه آیا تفاوتی بین گروهها برای هر پیامد دیگر وجود دارد، در دسترس قرار داشتند.
خلاصه به زبان ساده
کاستینگ (مهار کردن گنادوتروپینها) بهمنظور پیشگیری از سندرم تحریک بیشازحد تخمدان
سوال مطالعه مروری
ارزیابی اثر مهار کردن گنادوتروپینها (کاستینگ) برای پیشگیری از سندرم تحریک بیشازحد تخمدان در سیکلهای کمکباروری
پیشینه
سندرم تحریک بیشازحد تخمدان (OHSS) عوارض استفاده از هورمونها برای تحریک تخمکگذاری (رها شدن تخمکها) در IVF (باروری آزمایشگاهی) است. هورمونها گاهی میتوانند تخمدانها را بیشازحد تحریک کنند. OHSS شدید میتواند تهدیدکننده زندگی باشد. یکی از روشهای مورد استفاده برای کاهش خطر OHSS، «کاستینگ» یا «کاستینگ طولانیمدت» است. این شامل مهار یک هورمون (گنادوتروپین) قبل از تخمکگذاری است.
زمان انجام پژوهش
ما مطالعات را تا 6 جولای 2016 انتخاب کردیم.
ویژگیهای مطالعه
8 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (702 زن) شناسایی شدند که مهار گنادوتروپینها را با مداخلات دیگر برای پیشگیری از سندرم تحریک بیشازحد تخمدان مقایسه کردند. مداخلات دیگر عبارت بودند از عدم کاستینگ، آسپیراسیون زودهنگام فولیکولار یکطرفه (گرفتن فولیکولها از یک تخمدان 10 تا 12 ساعت پس از تجویز گنادوتروپین کوریونیک انسانی (hCG))، آنتاگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRH) (داروهایی که آزاد شدن هورمون لوتئینیزه کننده (LH) و هورمون تحریککننده فولیکول (FSH) را بلوکه میکنند)، و تحریک کمکی FSH (دوز اضافی FSH در همان زمان hCG داده میشود).
نتایج اصلی
شواهدی با کیفیت پایین وجود داشت که نشان داد کاستینگ نرخ OHSS متوسط یا شدید را بیشتر از عدم کاستینگ کاهش داد. شواهدی وجود ندارد که نشان دهد کاستینگ نسبت به سایر مداخلات مفیدتر است، بهجز اینکه شواهد با کیفیت پایینی از یک مطالعه کوچک وجود داشت که نشان میداد استفاده از تحریک کمکی FSH در زمان تزریق HCG ممکن است در کاهش خطر OHSS بهتر از کاستینگ باشد. دادههای بسیار کمی برای تعیین واضح اینکه آیا تفاوتی بین گروهها برای هر پیامد دیگر وجود دارد، در دسترس قرار داشتند.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد کم یا بسیار کم بود. محدودیتهای اصلی عدم گزارش تولد زنده، خطر سوگیری ناشی از کمبود اطلاعات در مورد روشهای مطالعه و عدم دقت به دلیل کم بودن نرخ رویدادها و کمبود داده بودند. 4 مطالعه فقط بهصورت چکیده منتشر شده و دادههای محدودی را ارائه داده بودند.