پیشینه
آسپیراسیون فولیکولار (follicular aspiration) تحت هدایت اولتراسوند ترانسواژینال به طور متداول به عنوان بخشی از فناوری کمکباروری (ART ؛assisted reproductive technology) برای بازیابی اووسیت (retrieve oocytes) در باروری آزمایشگاهی (IVF ؛in vitro fertilisation) به اجرا در میآید. با وجود این، مباحثه درباره اینکه آیا فلاشینگ فولیکولار (follicular flushing) به دنبال آسپیراسیون منجر به بازیابی تعداد بیشتری از اووسیتها شده و از این رو با احتمال بارداری بالقوه بیشتری نسبت به آسپیراسیون به تنهایی رابطه دارد یا خیر، ادامه دارد.
اهداف
ارزیابی ایمنی و سودمندی فلاشینگ فولیکولار در مقایسه با آسپیراسیون بهتنهایی در زنان تحت درمان با ART.
روش های جستجو
ما تا 18 جولای 2017، در این پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی جستوجو کردیم: پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails) در گروه زنان و باروری (CGF)؛ پایگاه ثبت مطالعات آنلاین (CRSO)؛ MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO و (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature. ما همچنین برای شناسایی کارآزماییهای در حال اجرا و ثبتشده تا 4 جولای 2017، در پایگاههای ثبت کارآزمایی ClinicalTrials.gov و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت جستوجو کردیم. ما برای شناسایی مطالعات بیشتری که به طور بالقوه مرتبط بودند، فهرست منابع مطالعات مروری (reviews) و مطالعات بازیابیشده را مرور کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCTs ؛randomised controlled trails) را وارد مرور کردیم که به مقایسه آسپیراسیون و فلاشینگ فولیکولار با آسپیراسیون بهتنهایی در زنان تحت درمان با ART با استفاده از گامتهای خودشان، پرداخته بودند. پیامدهای اولیه عبارت بودند از نرخ تولد زنده و نرخ سقط جنین به ازای هر زن تصادفیسازی شده.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری به صورت مستقل به ارزیابی مطالعات بر اساس معیارهای ورود، استخراج دادهها و ارزیابی خطر سوگیری پرداختند. در صورت نیاز نویسنده سوم مورد مشورت قرار میگرفت. ما در صورت نیاز با نویسندگان مقالات تماس گرفتیم. ما پیامدهای دوتایی (dichotomous outcomes) را با استفاده از نسبتهای شانس (ORs ؛odds ratios) مانتل-هانسزل (Mantel‐Haenszel)، 95% فواصل اطمینان (CIs) و مدل اثر ثابت (fixed‐effect model) تجزیهوتحلیل کردیم. ما پیامدهای پیوسته (continuous outcomes) را با استفاده از اختلافات میانگین (MDs ؛mean differences) بین گروهها با 95% فواصل اطمینان (CIs) تجزیهوتحلیل کردیم. ما ناهمگونی مطالعات را از طریق آماره I2 بررسی کردیم. ما کیفیت شواهد را با استفاده از معیار درجهبندی توصیهها، ارزیابی، ارتقا و بررسی (GRADE) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی
ما 10 مطالعه، را با مجموعا 928 زن وارد مطالعه مروری کردیم. تمامی مطالعات وارد شده پیامدها را به ازای هر یک از زنان تقسیمشده به طور تصادفی گزارش کرده بودند. ما خطر سوگیری را در بین تمامی حیطهها در هیچیک از مطالعات در سطح پایین ارزیابی نکردیم. ما دریافتیم که محدودیت اصلی عدم کورسازی بود. ما کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE، از متوسط تا بسیار پایین تعیین کردیم و موضوعاتی را شناسایی کردیم که برخاسته از خطر سوگیری، عدمدقت (imprecision) و ناسازگاری (inconsistency) بودند.
مقایسه فلاشینگ فولیکولار با آسپیراسیون بهتنهایی وجود احتمالا اختلاف کوچک یا عدم اختلاف را از نظر نرخ تولد زنده آشکار ساخت (OR: 0.95؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.58 تا 1.56؛ 3 RCT؛ n =303؛ I2 = 30%؛ شواهد با کیفیت متوسط). این یافته پیشنهاد میکند که با آسپیراسیون بهتنهایی نرخ تولد زنده تقریبا معادل 41% و نرخ تولد زنده با فلاشینگ فولیکولار احتمالا بین 29% و 52% خواهد بود. هیچیک از مطالعات وارد شده به مطالعه مروری پیامد اولیه مربوط به نرخ سقط جنین را گزارش نکرده بودند.
دادهها احتمالا وجود اختلاف کوچک یا عدم اختلاف را از نظر بازیابی اووسیت نشان میدهد (MD: 0.28- اوسیت؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.64- تا 0.09؛ 6 RCT؛ n = 708؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت متوسط). شواهد با کیفیت بسیار پایین پیشنهاد میکند که طول دوره زمانی بازیابی اووسیت در گروه فلاشینگ فولیکولار نسبت به گروه آسپیراسیون بهتنهایی طولانیتر بود (MD: 166.01 ثانیه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 141.96 تا 190.06؛ 6 RCT؛ n = 714؛ I2 = 88%). ما هیچ شواهدی مبنی بر وجود اختلاف در تعداد کل جنینها به ازای هر یک از زنان تقسیمشده به طور تصادفی (MD: 0.10- جنین؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.34- تا 0.15؛ 2 RCT؛ n = 160؛ I2 = 58%؛ شواهد با کیفیت پایین) و تعداد جنینهای فریزشده (بدون امکان اجرای متاآنالیز) نیافتیم. دادهها احتمالا وجود اختلاف کوچک یا عدم اختلاف را از نظر نرخ بارداری بالینی نشان میدهد (RR: 1.07؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.78 تا 1.46؛ 5 RCT؛ n =704؛ I2 = 49%؛ شواهد با کیفیت متوسط). فقط 2 مطالعه پیامدهای جانبی را گزارش کرده بودند: یک مطالعه هیچ اختلافی را به لحاظ پیامدهای جانبی گزارش شده از سوی بیمار (افسردگی، اضطراب و استرس)، و مطالعه دیگر هیچ اختلافی را به لحاظ انسداد سوزن (needle blockage)، استفراغ و افت فشار خون (hypotension) گزارش نکرده بودند. هیچ مطالعهای ایمنی را گزارش نکرده بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
این مطالعه مروری پیشنهاد میکند که فلاشینگ فولیکولار در مقایسه با آسپیراسیون بهتنهایی احتمالا دارای اثر کوچکی روی نرخهای تولد زنده بوده یا اصلا اثری ندارند. هیچیک از کارآزماییهای وارد شده به مطالعه مروری اثرات آسپیراسیون و فلاشینگ فولیکولار را روی نرخ سقط جنین گزارش نکرده بودند. این دادهها پیشنهاد میکنند که اختلاف کوچکی بین فلاشینگ فولیکولار و آسپیراسیون بهتنهایی از نظر بازیابی اووسیت، تعداد کل جنین یا تعداد جنینهای فریزشده وجود داشته با اصلا اختلافی وجود ندارد. بهعلاوه، فلاشینگ فولیکولار احتمالا اختلاف کوچکی به لحاظ نرخ بارداری بالینی ایجاد کرده یا اصلا اختلافی ایجاد نمیکند. شواهد کافی برای اتخاذ هر گونه نتیجهگیری قطعی با توجه به رویدادهای جانبی یا ایمنی وجود نداشت.
خلاصه به زبان ساده
فلاشینگ فولیکولار حین بازیابی اووسیت در فناوری کمکباروری
سوال مطالعه مروری
نویسندگان کاکرین به ارزیابی ایمنی و سودمندی فولیکولهای فلاشینگ (flushing follicles) به عنوان بخشی از جمعآوری تخمکها در زنان تحت مداخلات درمانی برای کمک به بارور شدن، با عنوان فناوری کمکباروری (ART ؛assisted reproductive technology) پرداختند.
پیشینه
زوجهایی که برای حامله شدن به صورت طبیعی مشکل دارند، ممکن است استفاده از مداخلات را برای کمک به ایشان برای باردار شدن انتخاب نمایند. این مداخلات تحت عنوان ART شناخته میشوند. یکی از این مداخلات باروری آزمایشگاهی (IVF ؛in vitro fertilisation)، یا یک نوع IVF، تزریق اسپرم داخلسیتوپلاسمی (ICSI ؛intracytoplasmic sperm injection) نامیده میشود. در طول IVF، تحریک کنترلشده تخمدان از هورمونهایی برای تحریک تخمکگذاری چندگانه در تخمدانها استفاده میکند. پس از تحریک تخمدان، از یک سوزن هدایتشده با اولتراسوند برای گردآوری این تخمکها که در داخل فولیکولها هستند، استفاده میشود. به جای استفاده از فقط ساکشن (suction) برای دستیابی به محتوای فولیکولها، (آسپیراسیون؛ aspiration)، پیشنهاد شده که فلاشینگ فولیکولها (flushing the follicles) پس از آسپیراسیون ممکن است منجر به گردآوری تخمکهای بیشتر و شانس بالاتری برای بارداری و داشتن نوزاد شود. این تکنیک فلاشینگ فولیکولار نامیده میشود.
ویژگیهای مطالعه
این مطالعه مروری 10 مطالعه پژوهشی را وارد مرور کرد که 928 زن را به طور تصادفی بین گروههای آسپیراسیون فولیکولار بهتنهایی یا فلاشینگ فولیکولار پس از آسپیراسیون تقسیم کرده بودند. ما میخواستیم برای بررسی وجود اختلاف بین این 2 تکنیک، نتایج اصلی مربوط به نرخ تولد زنده (تعداد نوزادان متولد شده به ازای هر 1000 زن) و نرخ سقط جنین (miscarriage) (تعداد موارد سقط جنین به ازای هر 1000 زن) را بررسی کنیم. ما برای شناسایی تمامی پژوهشهای مرتبط در این حوزه که در جولای 2017 در دسترس بودند، نسبت به اجرای جستوجوی جامع اقدام کردیم.
نتایج اصلی
3 مطالعه نتیجه اصلی مربوط به نرخ تولد زنده را گزارش کرده و عنوان کرده بودند که فلاشینگ فولیکولار در مقایسه با آسپیراسیون به تنهایی، احتمالا دارای اثر کوچکی روی نرخ تولد زنده بوده یا اصلا اثری ندارد (شواهد با کیفیت متوسط). این یافته پیشنهاد میکند در صورتی که نرخ تولد زنده با آسپیراسیون به تنهایی تقریبا 41% باشد، آنگاه نرخ تولد زنده معادل با فلاشینگ فولیکولار احتمالا بین 29% و 52% خواهد بود. هیچیک از مطالعات وارد شده به مطالعه مروری نرخ سقط جنین را گزارش نکرده بودند.
این مطالعات همچنین دریافتند که فلاشینگ فولیکولار احتمالا عدم اختلاف یا اختلاف کمی به لحاظ تعداد تخمکهای بازیابیشده، تعداد جنینها (embryos) یا نرخ بارداری بالینی در مقایسه با آسپیراسیون بهتنهایی ایجاد میکند. اگرچه کیفیت شواهد بسیار پایین بودند، به نظر میرسد که اجرای فلاشینگ فولیکولار زمانبرتر از آسپیراسیون به تنهایی است. شواهد برای اتخاذ هر گونه نتیجهگیری قطعی با توجه به رویددهای جانبی یا ایمنی کافی نبودند.
برای یافتن اینکه آیا هر نوع از گروههای بیمار از مزیت فلاشینگ فولیکولار بهره میبرند یا خیر، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد برای پیامد اصلی نرخ تولد زنده متوسط بود. کیفیت شواهد برای سایر پیامدها از بسیار پایین تا متوسط متغیر بود. محدودیتهای اصلی مطالعات وارد شده به مطالعه مروری عبارت بودند از عدم کورسازی (فرآیندی که طی آن زنان شرکتکننده در کارآزمایی و نیز کارمندان پژوهش نسبت به مداخله مورد استفاده آگاه نیستند)، ناسازگاری (inconsistency) (اختلاف بین مطالعات مختلف) و عدمدقت (imprecision) (دادههای ناکافی).