جلد 2018 -                   جلد 2018 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Roberta Agabio, Emanuela Trogu, Pier Paolo Pani. Antidepressants for the treatment of people with co-occurring depression and alcohol dependence. 3 2018; 2018
URL: http://cochrane.ir/article-1-1808-fa.html
پیشینه
وابستگی به الکل (alcohol dependence) یک مشکل عمده در حوزه سلامت عمومی است که با تمایل به بازگشت مجدد به مصرف (recidivism) و پیامدهای پزشکی و روانی- اجتماعی شناخته می‌شود. بروز افسردگی اساسی به طور هم‌زمان (co‐occurrence of major depression) در افرادی که وارد مرحله درمان برای وابستگی به الکل می‌شوند، شایع بوده و نشان‌دهنده یک عامل خطر جدی برای موربیدیتی و مرگ‌ومیر است، که به طور منفی پیامدهای درمانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
اهداف
ارزیابی مزایا و ریسک‌های داروهای ضدافسردگی (antidepressants) برای درمان افرادی که به طور هم‌زمان مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل هستند.
روش های جستجو
مادر پایگاه ثبت تخصصی‌ گروه مواد مخدر و الکل در کاکرین (via CRSLive)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails)؛ MEDLINE و Embase از شماره اول تا جولای 2017 جست‌وجو کردیم. ما هم‌چنین برای شناسایی مطالعات در حال اجرا و منتشرنشده در ClinicalTrials.gov (www.clinicaltrials.gov) و پلت‌فرم بین‌المللی ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP) (apps.who.int/trialsearch/) را جست‌وجو کردیم.
تمامی جست‌وجوها شامل منابع علمی غیرانگلیسی زبان هم می‌شدند. ما فهرست منابع مرورهای نظام‌مند و مطالعات واردشده را به مرور و مرتبط با موضوع به صورت دستی جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده و کارآزمایی‌های بالینی کنترل‌شده که به مقایسه داروهای ضدافسردگی به تنهایی یا همراه با سایر داروها یا مداخلات روانی-اجتماعی (یا هر دو) در مقابل دارونما (placebo)، عدم درمان و سایر مداخلات دارویی یا روانی-اجتماعی پرداخته بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما از روش‌های استاندارد روش‌شناسی موردنظر کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما 33 مطالعه (2242 شرکت‌کننده) را وارد این مرور کردیم. داروهای ضدافسردگی با دارونما (22 مطالعه)، روان‌درمانی (2 مطالعه)، سایر داروها (4 مطالعه) یا سایر داروهای ضدافسردگی (5 مطالعه) مقایسه شده بودند. متوسط طول دوره کارآزمایی‌ها 9.9 هفته (3 تا 26 هفته) بود. 18 مطالعه در ایالات متحده آمریکا (USA)، 12 مطالعه در اروپا، 2 مطالعه در ترکیه و 1 مطالعه در استرالیا به اجرا درآمده بودند. داروهای ضدافسردگی مورداستفاده در بیش‌تر کارآزمایی‌ها سرترالین (sertraline) بود؛ داروهای دیگر عبارت بودند از آمی‌تریپتیلین (amitriptyline)، سیتالوپرام (citalopram)، دسیپرامین (desipramine)، دوکسپین (doxepin)، اسیتالوپرام (escitalopram)، فلوکستین (fluoxetine)، فلووکسامین (fluoxetine)، ایمی‌پرامین (imipramine)، میانسرین (mianserin)، میرتازپین (mirtazepine)، نفازودون (nefazodone)، پاروکستین (paroxetine)، تیانپتین (tianeptine)، ونلافاکسین (venlafaxine) و ویلوکسازین (viloxazine). 18 مطالعه در محیط سرپایی، 9 مطالعه در محیط بستری و 6 مطالعه در هر دو محیط به اجرا درآمده بودند. درمان روانی-اجتماعی در 18 مطالعه ارائه شده بود. ناهمگونی بالایی در انتخاب پیامدها و سیستم‌های رتبه‌بندی مورداستفاده برای تشخیص و ارزیابی پیامدها وجود داشت.
در مقایسه داروهای ضدافسردگی با دارونما، شواهد با کیفیت پایین نشان می‌دهد که داروهای ضدافسردگی شدت افسردگی ارزیابی شده را بر اساس مقیاس‌های اندازه‌گیری‌شده توسط مصاحبه‌گر (interviewer‐rated scales) در پایان کارآزمایی کاهش داده بود (14 مطالعه، 1074 شرکت‌کننده،
اختلاف میانگین استانداردشده (SMD ؛standardized mean difference): 0.27-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.49- تا 0.04-). باوجود‌این، این اختلاف بعد از خروج مطالعات با خطر بالای سوگیری، معنی‌دار نبود (SMD: 0.17-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.39- تا 0.04). به علاوه، شواهد با کیفیت بسیار پایین از سودمندی داروهای ضدافسردگی در افزایش پاسخ به درمان حمایت کرد (10 مطالعه؛ 805 شرکت‌کننده؛ خطر نسبی (RR ؛risk ratio): 1.40؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.08 تا 1.82). این نتیجه بعد از خروج مطالعات با خطر بالای سوگیری معنی‌دار نبود (RR: 1.27؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 تا 1.68). هیچ اختلافی در رابطه با سایر پیامدهای مرتبط از جمله اختلاف میان نمره پایه (baseline score) و نمره نهایی (final score) که با استفاده از مقیاس‌های اندازه‌گیری‌شده توسط مصاحبه‌گر ارزیابی شده بود، وجود نداشت (5 مطالعه؛ 447 شرکت‌کننده؛ SMD: 0.15-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 0.42).
شواهد با کیفیت متوسط حاکی از آن بود که داروهای ضدافسردگی تعداد شرکت‌کنندگانی را که در طول کارآزمایی الکل مصرف نمی‌کردند، افزایش (7 مطالعه؛ 424 شرکت‌کننده؛ RR: 1.71؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.22 تا 2.39) و تعداد نوشیدنی‌ها (drinks) را به ازای هر روزی که در آن الکل نوشیده می‌شد (drinking days) کاهش داد (7 مطالعه؛ 451 شرکت‌کننده؛ MD: 1.13- نوشیدنی در روزهای نوشیدن؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.79- تا 0.46-). بعد از حذف مطالعات با خطر سوگیری بالا، تعداد موارد عدم مصرف الکل در میان مشارکت‌کنندگانی که داروهای ضدافسردگی دریافت کرده بودند، در مقایسه با آن‌هایی که دارونما دریافت کرده بودند، بالا‌تر
(RR: 1.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.18 تا 2.43) و تعداد نوشیدنی‌ها به ازای هر یک از روزهای نوشیدن پایین‌تر (MD: 1.21- نوشیدنی در روزهای نوشیدن؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.91- تا 0.51) باقی ماند. با وجود این، بین داروهای ضدافسردگی و دارونما به لحاظ سایر پیامدها از جمله نرخ روزهای بدون مصرف الکل (abstinent days) تفاوتی وجود نداشت (9 مطالعه؛ 821 شرکت‌کننده؛ MD: 1.34-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.66 تا 4.34؛ شواهد با کیفیت پایین).
شواهد با کیفیت پایین هیچ اختلافی را بین داروهای ضدافسردگی و دارونما به لحاظ تعداد نفرات انصراف‌دهنده از ادامه مطالعه (17 مطالعه؛ 1159 شرکت‌کننده؛ RR: 0.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.79 تا 1.22) و حوادث جانبی به دنبال انصراف از درمان به دلایل پزشکی (10 مطالعه؛ 947 شرکت‌کننده؛ RR: 1.15؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.65 تا 2.04)) نشان نداد.
مطالعات کمی وجود داشتند که به مقایسه 1 داروی ضدافسردگی در مقابل داروی ضدافسردگی دیگری یا داروهای ضدافسردگی در مقابل سایر مداخلات پرداخته باشند، و این مطالعات دارای اندازه نمونه کوچکی بوده و به لحاظ انواع مداخلات مقایسه شده ناهمگون بودند، که منجر به دستیابی به نتایجی می‌شد که حاوی اطلاعات مهم و آموزنده نبودند.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
ما شواهدی را با کیفیت پایین به دست آوردیم که از استفاده بالینی از داروهای ضدافسردگی در درمان افراد مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل به طور هم‌زمان حمایت می‌کرد. داروهای ضدافسردگی دارای اثرات مثبتی روی پیامدهای مرتبط خاصی بودند که با افسردگی و مصرف الکل ارتباط داشت اما با سایر پیامدهای مربوطه، مرتبط نبود. به علاوه، بیشتر این اثرات مثبت زمانی که مطالعات با خطر سوگیری بالا را از آن‌ها خارج کردیم، دیگر معنی‌دار نبودند. نتایج به دلیل زیاد بودن تعداد مطالعات با خطر سوگیری بالا یا غیرشفاف و نیز کم بودن تعداد مطالعاتی که به مقایسه 1 داروی ضدافسردگی با داروی ضدافسردگی دیگر یا داروهای ضدافسردگی با سایر داروها پرداخته باشند، محدود بودند. به نظر می‌رسد، خطر بروز رویدادهای جانبی در افراد مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل به طور همزمان، به ویژه برای طبقات جدیدتر داروهای ضدافسردگی (از جمله مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (selective serotonin reuptake inhibitors)) حداقل باشد. بر اساس این نتایح، در افراد مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل به طور همزمان، داروهای ضدافسردگی ممکن است در درمان افسردگی، وابستگی به الکل یا هر دو، مفید باشد. اگرچه ارتباط بالینی (clinical relevance) ممکن است متوسط (modest) باشد.
خلاصه به زبان ساده
داروهای ضدافسردگی برای درمان افراد مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل به طور هم‌زمان
سوال مطالعه مروری
این مطالعه مروری به بررسی این می‌پردازد که آیا داروهای ضدافسردگی (antidepressants) شدت افسردگی یا وابستگی به الکل (alcohol dependence) (یا هر 2) را در افرادی که به طور همزمان به افسردگی و وابستگی به الکل دچار هستند (co‐occurring depression and alcohol dependence)، کاهش می‌دهد یا خیر؟

پیشینه
بروز همزمان افسردگی اساسی در افراد وابسته به الکلی که به تازگی تحت درمان قرار گرفته‌اند، شایع بوده، شدت این وضعیت را افزایش و اثربخشی درمان را کاهش می‌دهد. درمان این افراد با داروها چالش‌انگیز است. در این مطالعه مروری، ما نتایج به دست آمده را از افرادی که به طور همزمان مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل بوده و با استفاده از داروهای ضدافسردگی تحت درمان قرار گرفته بودند با افرادی که با دارونما (ساختگی (sham)/ درمان القایی (pretend treatment)) درمان شده بودند، مقایسه کردیم.

تاریخ جست‌وجو
شواهد تا جولای 2017 به‌روز هستند.

ویژگی‌های مطالعه
ما 33 کارآزمایی دارویی را شامل 2242 شرکت‌کننده شناسایی کردیم: 68% از آن‌ها مرد و میانگین سنی آن‌ها 42 سال بود.
بیش‌تر مطالعه به مقایسه داروهای ضدافسردگی با دارونما (22 مطالعه)، پرداخته بودند اما برخی از آن‌ها 1 داروی ضدافسردگی را با 1 داروی ضدافسردگی دیگر (5 مطالعه)، برخی با نوعی داروی دیگر (4 مطالعه)، یا یا روان‌درمانی (psychotherapy) (گفتاردرمانی (a talking treatment)؛ 2 مطالعه) مقایسه کرده بودند. متوسط طول دوره کارآمایی 10 هفته (3 تا 26 هفته) بود. مجموعا 18 مطالعه در ایالات متحده آمریکا (USA)، و مابقی در اروپا، ترکیه و استرالیا به اجرا درآمده بودند. داروی ضدافسردگی مورداستفاده در بیش‌تر کارآزمایی‌ها سرترالین (sertraline) بود. داروی‌های دیگر عبارت بودند از: آمی‌تریپتیلین (amitriptyline)، سیتالوپرام (citalopram)، دسیپرامین (desipramine)، دوکسپین (doxepin)، اسیتالوپرام (escitalopram)، فلوکستین (fluoxetine)، فلووکسامین (fluoxetine)، ایمی‌پرامین (imipramine)، میانسرین (mianserin)، میرتازپین (mirtazepine)، نفازودون (nefazodone)، پاروکستین (paroxetine)، تیانپتین (tianeptine)، ونلافاکسین (venlafaxine) و ویلوکسازین (viloxazine). مطالعات از 49 ابزار امتیازدهی مختلف استفاده کرده و به لحاظ طرح، کیفیت، ویژگی‌های شرکت‌کنندگان، داروهای موردآزمون، خدمات ارایه شده، و روش‌های درمانی مورداستفاده دارای تنوع بودند.
مجموعا 19 مطالعه منبع تامین مالی (بودجه‌های عمومی: 6 مطالعه؛ صنعت دارویی: 2 مطالعه؛ بودجه‌های عمومی و صنایع دارویی هر دو: 10 مطالعه) را گزارش کرده بودند.

نتایج اصلی
در 22 مطالعه که به مقایسه داروهای ضدافسردگی با دارونما پرداخته بودند، داروهای ضدافسردگی ممکن است شدت افسردگی را کاهش داده باشد، اما درباره این‌که آیا این داروها تعداد افراد منتفع شده را از اثرات بالینی سودمند ناشی از کاهش شدت افسردگی افزایش داده یا خیر، مطمئن نیستیم (پاسخ به درمان، برای مثال افرادی که شدت افسردگی در آنها به نصف کاهش پیدا کرده بود). با وجود این، ما هیچ اختلافی را بین داروهای ضدافسردگی و دارونما در سایر پیامدهای مرتبط مربوط به شدت افسردگی، از جمله تعداد افراد بدون افسردگی در پایان کارآزمایی (بهبودیافته (remission)) به دست نیاوردیم.
به‌علاوه، ما دریافتیم که استفاده از داروهای ضدافسردگی احتمالا مصرف الکل ارزیابی شده را بر اساس تعداد شرکت‌کنندگان مصرف‌نکرده (abstinent) در طول دوره درمان کاهش (این تعداد در میان شرکت‌کنندگانی که داروهای ضدافسردگی دریافت کرده بودند، در مقایسه با افراد دریافت‌کننده دارونما بیش‌تر بود) و تعداد نوشیدنی‌های (drinks) مصرف‌شده را به ازای هر یک از روزهای نوشیدن (drinking days) (این تعداد در میان شرکت‌کنندگانی که داروهای ضدافسردگی دریافت کرده بودند، در مقایسه با افراد دریافت‌کننده دارونما کم‌تر بود) کاهش داده بود. با وجود این، به طور مشابه با آنچه که در مورد شدت افسردگی دریافتیم، مشاهده کردیم که استفاده از داروهای ضدافسردگی روی سایر پیامدهای مرتبطِ مربوط به وابستگی به الکل، از جمله نرخ روزهای بدون مصرف الکل (abstinent days)، تعداد افراد با مصرف الکل بالا (heavy dinkers)، و زمان قبل از بازگشت دوباره به مصرف تاثیری نداشت.
از نظر موضوع ایمنی، میزان افراد انصراف‌دهنده از درمان به دلیل بروز اثرات جانبی (اثرات ناخوشاید از جمله خشکی دهان) ممکن است بین داروهای ضدافسردگی و دارونما تفاوتی نداشته باشد.
مطالعات کمی به مقایسه 1 داروی ضدافسردگی با داروی ضدافسردگی دیگری یا با سایر مداخلات پرداخته بودند و این مطالعات دارای تعداد شرکت‌کنندگان کمی بودند و مقایسه مشابهی در بیش از 1 مطالعه به اجرا درنیامده بود و از این‌رو دارای اطلاعات مفید و آموزنده نبودند.

کیفیت شواهد
کیفیت مطالعات وارد شده به مرور برای شدت افسردگی، اجتناب از مصرف الکل، نرخ افراد انصراف‌دهنده از درمان به دلایل پزشکی و افراد انصراف‌دهنده از ادامه همکاری در مطالعه (dropouts) پایین یا متوسط بود. در تحلیل‌های زیرگروهی، در مورد انواع واحدی از داروها و مقایسه‌های به‌عمل آمده با سایر داروها، یافته‌های مطالعه مروری بواسطه کم بودن تعداد مطالعات در دسترس، محدود شده بودند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهد با کیفیت پایینی به نفع استفاده از داروهای ضدافسردگی در درمان افراد مبتلا به افسردگی و وابستگی به الکل به طور هم‌زمان وجود دارد. داروهای ضدافسردگی دارای اثرات مثبتی روی پیامدهای مرتبط خاصی هستند که مربوط به افسردگی و استفاده از الکل است اما اثر این داروها روی سایر پیامدهای مرتبط به همان نسبت مثبت نیست. با وجود این، به نظر می‌رسد، خطر بروز اثرات جانبی به ویژه برای طبقات جدیدتر از داروهای ضدافسردگی، حداقل باشد.

(1063 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (57 دریافت)    

پذیرش: 1396/4/10 | انتشار: 1397/2/4