پیشینه
نارسایی مزمن وریدی (CVI) یک بیماری شایع است که ناشی از اختلال عملکرد دریچه با یا بدون انسداد مرتبط است، و معمولا در اندام تحتانی رخ میدهد. این وضعیت ممکن است ناراحتی قابل توجهی را با علائمی مانند درد، خارش و خستگی در پاها ایجاد کند. بیماران مبتلا به CVI ممکن است دچار تورم و زخم در پاها شوند. فلووبوتونیک یک کلاس از داروهایی است که اغلب برای درمان CVI تجویز میشود. این بهروزرسانی یک مرور است که ابتدا در سال 2005 منتشر شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی فلووبوتونیک که بهصورت خوراکی یا موضعی برای درمان علایم و نشانههای CVI اندام تحتانی تجویز میشود.
روش های جستجو
برای این بهروزرسانی، هماهنگکننده جستوجوی کارآزماییهای (TSC) گروه عروق در کاکرین، پایگاههای ثبت تخصصی (آگوست 2015)، همچنین پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ 2015، شماره 7) را جستوجو کرد. فهرست منابع مقالاتی که از جستوجوی الکترونیکی به دست آمده بودند، برای یافتن استنادات بیشتر ارزیابی شدند. ما همچنین با کمپانیهای دارویی تماس گرفتیم و پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی بینالمللی سازمان جهانی بهداشت (پورتال جستوجوی پلتفرم برای مطالعات در حال انجام (تاریخ آخرین جستوجو: آگوست 2015) را بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی شده، دوسوکور، با کنترل دارونما (RCT) که به ارزیابی اثربخشی rutosides ،hidrosmine ،diosmine ،calcium dobesilat ،chromocarbe Centella asiatica ،disodium flavodate، عصاره french maritime pine bark، عصاره دانه انگور و aminaftone در بیماران مبتلا به CVI در هر مرحلهای از بیماری پرداخته باشند.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مرور مستقل از هم به استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت RCTهای واردشده پرداختند. ما اثرات درمان را با استفاده از خطر نسبی (RR)، تفاوتهای میانگین (MD) و تفاوتهای میانگین استانداردشده (SMD)، براساس پیامدهای ارزیابی شده، تخمین زدیم. ما 95% فاصله اطمینان (CI) و درصد ناهمگونی (I2) را محاسبه کردیم. علاوه براین، ما آنالیزهای حساسیت را انجام دادیم.
نتایج اصلی
ما 66 RCTs را از فلبوتونیک خوراکی وارد کردیم، اما فقط 53 کارآزمایی دادههای قابل اندازهگیری (شامل 6013 شرکتکننده؛ میانگین سنی: 50 سال) برای آنالیز اثربخشی فراهم کرده بودند: 28 مورد برای rutosides؛ 10 مورد برای hidrosmine و diosmine؛ 9 مورد برای calcium dobesilate؛ 2 مورد برای Centella asiatica؛ 2 مورد برای aminaftone؛ 2 مورد برای عصاره french maritime pine bark؛ 1 مورد برای عصاره دانه انگور. هیچ مطالعهای که به بررسی فلبوتونیک موضعی، chromocarbe، naftazone، یا disodium flavodate پرداخته بودند، واجد شرایط ورود به این مطالعه نبودند.
شواهد با کیفیت متوسط پیشنهاد میکنند که فلبوتونیک شدت ادم را در اندام تحتانی در مقایسه با دارونما کاهش میدهد. فلبوتونیک اثرات مفیدی در میان شرکتکنندگان، از جمله کاهش ادم (RR: 0.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.63 تا 0.78؛ I2= 20%؛ 1245 شرکتکننده) و محیط دور مچ پا (پی: 4.27 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.61 - تا 2.93 - ؛ I2 = 47%؛ 2010 شرکتکننده) میشود. شواهدی با کیفیت پائین تفاوتی را در نسبت زخمهای درمان شده با فلبوتونیک در مقایسه با دارونما نشان نداد (RR: 0.94؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.79 تا 1.13؛ I2 = 5%؛ 461 شرکتکننده). علاوه براین، فلبوتونیک اثربخشی بیشتری را برای اختلالات تروفیک، کرامپها، پاهای بیقرار، تورم و پاراستزی، در مقایسه با دارونما، نشان داد. ما ناهمگونی را برای متغیرهای درد، خارش، سنگینی، کیفیت زندگی و ارزیابی گلوبال بهوسیله شرکتکنندگان پیدا کردیم. برای کیفیت زندگی، نتوانستیم مطالعات را ترکیب کنیم، زیرا ناهمگونی بالا بود. با این حال، شواهد با کیفیت بالا پیشنهاد میکنند که تفاوتی در کیفیت زندگی برای calcium dobesilate در مقایسه با دارونما دیده نمیشد (MD: 0.60 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.15 - تا 0.95؛ I2 = 40%؛ 617 شرکتکننده). شواهد با کیفیت متوسط نشان دادند گروه فلبوتونیک خطر بالاتری برای عوارض جانبی غیرشدید در مقایسه با گروه دارونما داشتند (RR: 1.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.05 تا 1.41؛ I2= 0%؛ 3975 شرکتکننده). اختلالات گوارشی شایعترین عارضه جانبی گزارششده بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد با متوسط معتبر نشان میدهد که فلبوتونیک ممکن است اثرات مفیدی روی ادم و بعضی علائم و نشانههای مربوط به CVI مانند اختلالات تروفیک، کرامپها، پاهای بیقرار، تورم و پاراستزی در مقایسه با دارونما داشته باشند؛ اما میتوانند اثرات نامطلوب بیشتری داشته باشند. فلبوتونیک در مقایسه با دارونما در بهبود زخم تفاوت معنیداری نداشت. RCT هایی با کیفیت بالا با متمرکز بر نتایج بالینی مهم برای بهبود پایگاه شواهد لازم است.
خلاصه به زبان ساده
داروها برای بهبود جریان خون برای افرادی که گردش خون ضعیفی در وریدهای اندام تحتانی دارند.
پیشینه
گردش خون ناکافی در رگهای پاها ممکن است به علت عوامل ژنتیکی ایجاد شود، ممکن است بعد از تروما رخ دهد یا ممکن است در نتیجه لخته شدن خون ایجاد شود. حرکات ضعیف خون در پاها ممکن است موجب تورم و پفکردگی، احساس سنگینی، سوزنسوزن شدن، گرفتگی، درد، وریدهای واریسی و تغییرات رنگ پوست شود. اگر جریان ناکافی شدید در خون رخ دهد، زخمها و عارضه پوستی میتواند ایجاد شود. داروها مانند فلاونوئیدهای طبیعی استخراجشده از گیاهان و محصولات مشابه مصنوعی ممکن است گردش خون را بهبود بخشد. این داروها بهطور کلی بهعنوان داروهای ونواکتیو (venoactive) یا فلبوتونیک شناخته میشوند. در این مرور، شواهد حاصل از کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی و کنترلشده که به مقایسه این داروها با داروهای غیر فعال (دارونما) پرداخته بودند، و بهطور کلی بیش از یک تا سه ماه تجویز شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج اصلی
در کل، 66 مطالعه (53 مورد با دادههای قابل اندازهگیری، شامل 6013 شرکت کننده، متوسط سن 50 سال) با معیارهای واجد شرایط برای این مرور (تا آگوست 2015) مطابقت داشتند. شواهد با کیفیت متوسط از 13 مطالعه (شامل 1245 نفر) نشان میدهند که فلبوتونیک، پفکردگی (ادم) را در مقایسه با دارونما کاهش میدهد. شواهد کم کیفیت نشان میدهد که در مقایسه با دارونما، نسبت زخمهای بهبودیافته با فلبوتونیک تفاوت وجود ندارد. برای کیفیت زندگی، به دلیل تفاوت بین مطالعات، تمام مطالعات را نمیتوان ترکیب کرد. با این حال، درمانهای فردی فلبوتونیک، شواهد با کیفیت بالا را نشان میدهد که در کیفیت زندگی دیابسیلات کلسیم فلبوتونیک تفاوت وجود ندارد. شواهد کم کیفیت بهبود کیفیت زندگی را با aminaftone در مقایسه با دارونما نشان میدهد. علاوه بر این، شواهد نشان میدهد فلبوتونیکها تأثیرات مثبت بر اختلالات تروفیک، کرامپها، پاهای بیقرار، تورم و سوزنسوزن شدن دارند. با این حال، ارتباط این یافتهها با وضعیت کلی بالینی هنوز معلوم نیست. شواهد با کیفیت متوسط از 33 مطالعه (شامل 3975 نفر) نشان میدهد که فلبوتونیک عوارض جانبی بیشتری به خصوص اختلالات دستگاه گوارش ایجاد میکند.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد پائین بودند، به دلیل گزارش انتخابی برای پیامد بهبود زخم، برای دادههای ناکامل پیامد برای پیامدهای بهبود زخم، ادم و عوارض جانبی و برای تصادفیسازی کردن نامشخص و مبهم بودن نتایج کلی برای پیامد کیفیت زندگی.