پیشینه
برونشکتازی (Bronchiectasis) یک وضعیت تنفسی بلندمدت است که نرخ تشخیص آن در حال افزایش است. این وضعیت با علائم پایدار، حملات عفونی تکرارشونده و کاهش کیفیت زندگی همراه بوده و باری را بر افراد مبتلا و نظامهای سلامت تحمیل میکند. اهداف اصلی از مدیریت درمانی عبارتاند از کاهش حملات و بهبود کیفیت زندگی. مداخلات مبتنی بر خودمدیریتی (Self-management) برای توانمندی افراد مبتلا به برونشکتازی برای مدیریت وضعیت خود با اثربخشی بیشتر و به دنبال درمان بودن طبق یک روال منظم بهطور بالقوه مهم است. مداخلات مبتنی بر خودمدیریتی در مدیریت سایر بیماریهای مربوط به راههای هوایی (airways) از جمله آسم (asthma) و بیماری مزمن انسدادی ریه (COPD) سودمند بوده و بهعنوان اولویت پژوهشی برای برونشکتازی شناسایی شده است.
اهداف
ارزیابی سودمندی، هزینه-اثربخشی و عوارض جانبی حاصل از مداخلات خودمدیریتی برای بزرگسالان و کودکان مبتلا به برونشکتازی فیبروز غیر سیستیک (non-cystic fibrosis bronchiectasis).
روش های جستجو
ما تا 13 دسامبر 2017 در پایگاه ثبت تخصصی شده کارآزماییهای گروه راههای هوایی در کاکرین، پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی، فهرست منابع مطالعات منتخب و مقالات مروری و وبسایت تولیدکنندگان مرتبط جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما تمامی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) با هر دوره زمانی که بزرگسالان یا کودکان مبتلا به برونشکتازی فیبروز غیر سیستیک را دربرگرفته و به ارزیابی مداخلات خودمدیریتی ارائهشده در اشکال مختلف پرداخته بودند، وارد مرور کردیم. مداخلات خودمدیریتی حداقل دو مورد از این موارد را دربرمیگرفتند: آموزش بیمار، تکنیکهای پاکسازی راه هوایی، پایبندی به دارو، حرکات ورزشی (exercise) (شامل توانبخشی ریوی (pulmonary rehabilitation)) و برنامههای عملیاتی (action plans).
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مرور بهصورت مستقل به غربالگری جستوجوها، استخراج ویژگیهای مطالعه و دادههای پیامدی و ارزیابی خطر سوگیری برای هر یک از مطالعات منتخب پرداختند. پیامدهای اولیه عبارت بودند از: کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، فراوانی حملات و عوارض جانبی جدی. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: تعداد مشارکتکنندگان پذیرش شده در بیمارستان حداقل یک نوبت (at least one occasion)، کارکرد ریه، علائم، خودکارآمدی (self-efficacy) و هزینههای اقتصادی. ما از مدل اثرات تصادفی (random effects model) و روشهای استاندارد کاکرین برای تحلیلها در اثنای مطالعه استفاده کردیم.
نتایج اصلی
2 مطالعه با مجموعاً 84 مشارکتکننده وارد مرور شدند: یک RCT 12 ماهه مبنی بر توانبخشی زودهنگام (early rehabilitation) بزرگسالان با میانگین سنی 72 سال که در دو مرکز در انگلستان به اجرا درآمده بود و یک RCT 6 ماهه proof-of-concept مبتنی بر برنامه حرفهای بیمار (EPP) در بزرگسالان با میانگین سنی 60 سال که در یک مرکز تنفسی منطقهای در شمال ایرلند اجرا شده بود. EPP بهصورت گروهی یک روز در هفته به مدت 8 هفته به اجرا درآمد و در آن از وسائل کمکآموزشی استانداردشده EPP به علاوه آموزشهای مخصوص بیماری شامل تکنیکهای پاکسازی راه هوایی، مدیریت علائم بیماری، حملات، ارتقای سلامت و حمایتهای در دسترس استفاده شده بود. ما هیچ مطالعهای نیافتیم که روی کودکان به اجرا درآمده باشد. تجمیع دادهها (Data aggregation) امکانپذیر نبود و یافتهها بهصورت روایتی در مرور گزارش شدهاند.
از نظر پیامدهای اولیه، هر دو مطالعه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را با استفاده از پرسشنامه تنفسی سنت جورج (SGRQ) گزارش کرده بودند؛ اما هیچ شواهدی مبنی بر وجود مزیت وجود نداشت. در یک مطالعه، میانگین مجموع نمرات SGRQ در دورههای پیگیری 6 هفتهای، 3 ماهه و 12 ماهه بهطور معنیداری تفاوت نداشتند (میانگین اختلاف (MD) 12 ماهه: 10.27 - ؛ 95 % فاصله اطمینان (CI): 45.15 - تا 24.61). در مطالعه دوم هیچ اختلاف معنیداری در SGRQ وجود نداشت. اختلاف معنیداری از نظر نمرات کل بین گروهها وجود نداشت (6 ماه؛ MD: 3.20؛ 95 % فاصله اطمینان (CI): 6.64 - تا 13.04). ما شواهد مربوط به این پیامد را در سطح پائین یا بسیار پائین ارزیابی کردیم. هیچیک از مطالعات منتخب دادههای مربوط به حملات نیازمند آنتیبیوتیکها را گزازش نکرده بودند. از نظر بروز عوارض جانبی، یک مطالعه تعداد مرگهای بیشتری را در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل گزارش کرده بود (مداخله: 4 از 8، کنترل: دو از 12). اگرچه تفسیر به دلیل پائین بودن نرخ رویداد و کم بودن تعداد مشارکتکنندگان در هر گروه، محدود است.
از نظر پیامدهای ثانویه، بر مبنای شواهد با کیفیت بسیار پائین، هیچ شواهدی مبنی بر وجود مزیت به لحاظ فراوانی پذیرش در بیمارستان یا FEV1 L، وجود نداشت. یک مطالعه خودکارآمدی را با استفاده از مقیاس خودکارآمدی در بیماری مزمن (Chronic Disease Self-Efficacy scale) که شامل 10 آیتم (components) است، گزارش کرده بود. تمامی مقیاسها مزیت معنیداری را از مداخله نشان دادند؛ اما تنها اثرات مربوط به اندپوینت (endpoint) مطالعه روی مقیاس مدیریت افسردگی (Managing Depression scale) پایدار بودند. جزئیات بیشتر در مرور اصلی گزارش میشوند. بر مبنای کیفیت کلی مطالعه، ما کیفیت این شواهد را در سطح پائین ارزیابی کردیم. هیچیک از مطالعات دادههای مربوط به علائم تنفسی، هزینههای اقتصادی یا عوارض جانبی را گزارش نکرده بودند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
برای تعیین اینکه آیا مداخلات خودمدیریتی برای افراد مبتلا به برونشکتازی سودمند است یا خیر، شواهد کافی وجود ندارد. بدون وجود شواهد با کیفیت بالا، توصیه میشود درمانگران به گایدلاینهای بینالمللی کنونی که از استفاده از خودمدیریتی برای افراد مبتلا به برونشکتازی حمایت کنند، پایبند بمانند.
مطالعات آتی بهتر است با هدف تعریف و تصدیق شفاف ماهیت ویژه خودمدیریتی به اجرا درآمده، پیامدهای مهم را به لحاظ بالینی اندازهگیری کرده و کودکان و نیز بزرگسالان را دربر گیرند.
خلاصه به زبان ساده
خودمدیریتی در مدیریت برونشکتازی فیبروز غیر سیستیک
پیشینه
برونشکتازی (Bronchiectasis) یک وضعیت تنفسی است که ممکن است در کودکان و بزرگسالان بروز کرده و با فراوانی فزایندهای تشخیص داده میشود. برونشکتازی یک وضعیت بلندمدت است که در آن افراد مبتلا، دچار عفونتهای قفسه سینه مکرر و علائم بیماری شامل سرفه، تولید موکوز (mucus production) و حملات (flare-ups) (exacerbations) تکرارشوندهای میشوند که کیفیت زندگی آنها را کاهش میدهند. اهداف اصلی از مدیریت این وضعیت عبارتاند از کاهش خطر حملات با استفاده از روشهای درمانی متعدد شامل آنتیبیوتیکها (antibiotics)، اسپریهای تنفسی (inhalers) و فعالیتهای فیزیوتراپی. مهم است که افراد مبتلا/ مراقبین آنها به درمان انتخابشده برای آنها پایبند بمانند. استراتژیهای خودمدیریتی میتوانند به افراد در پایبندی به درمان از طریق آموزش آنها در زمینه وضعیت ایشان، روشهای درمان در دسترس، تمرینات ورزشی (exercise) و اقدامات لازم در زمان تغییر وضعیت کمک کنند. هدف از انجام این مرور ارزیابی اثربخشی و ارزش پولی مداخلات خودمدیریتی برای بزرگسالان و کودکان مبتلا به برونشکتازی فیبروز غیر سیستیک (non-cystic fibrosis bronchiectasis) است.
سوال مطالعه مروری
ما مزایا و معایب احتمالی استراتژیهای خودمدیریتی را شامل آموزش بیمار، تکنیکهای پاکسازی راه هوایی، آموزشهای هدفمند برای افزایش پایبندی به دارو، تمرینات ورزشی (شامل توانبخشی ریوی (pulmonary rehabilitation)) و برنامههای عملیاتی را برای کودکان و بزرگسالان مبتلا به برونشکتازی ارزیابی کردیم.
ویژگیهای مطالعه
ما در 13 دسامبر 2017 جستو جو کرده و فقط دو مطالعه به اجرا درآمده را در انگلستان شامل 84 مشارکتکننده، به دست آوردیم. این مطالعات به مقایسه رویکرد خودمدیریتی با درمان عادی در بزرگسالان مبتلا به برونشکتازی پرداخته بودند. یک مطالعه به بررسی تاثیر برنامه حرفهای خودمدیریتی بیمار (expert patient self-management programme) و مطالعه دیگر که شامل فقط تعداد کمی مشارکتکننده مبتلا به برونشکتازی بود، به بررسی خودمدیریتی بهصورت ترکیبی با تمرینات ورزشی برای بهبود کارکرد ریه پرداخته بود. هیچیک از دو مطالعه کودکان را دربرنمیگرفتند.
نتایج اصلی
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، در هیچیک از مطالعات بهبود پیدا نکرده بود. اگرچه در یک مطالعه، تعداد موارد مرگ در گروه دریافتکننده خودمدیریتی بیشتر بود، این تعداد اندک بودند و ما نمیدانیم که این اختلاف میتواند معنیدار باشد یا نه. تعداد موارد پذیرششده در بیمارستان و کارکرد ریه (lung function) هیچ مزینی به نفع خودمدیریتی نشان ندادند. در یکی از مطالعات، افراد دریافتکننده برنامه خودمدیریتی در مدیریت وضعیت خود بیشتر احساس توانمندی میکردند. هیچ اطلاعاتی درباره تاثیر خودمدیریتی بر علائم برونشکتازی، عوارض جانبی یا صرفهجویی بالقوه در هزینهها ناشی از اثربخشی بیشتر خودمدیریتی وجود نداشت. هیچ مطالعهای که به بررسی خودمدیریتی در کودکان پرداخته باشد، وجود ندارد.
در مجموع برای ارزیابی اینکه آیا استراتژیهای طراحیشده برای حمایت از خودمدیریتی ممکن است به افراد مبتلا به برونشکتازی کمک کند یا نه، اطلاعات کافی وجود ندارد و از این رو مطالعات بیشتری موردنیاز هستند. مطالعات آتی به بررسی چگونگی وقوع حملات، فواصل زمانی تجویز آنتیبیوتیکها، و مدت زمان استفاده از آنها، تغییرات کیفیت زندگی در آنها، و تاثیر خودمدیریتی بر هزینههای درمانی نیاز خواهند داشت. همچنین بررسی خودمدیریتی برای درمان برونشکتازی در کودکان مهم است.
کیفیت شواهد
این مرور بر مبنای فقط دو کارآزمایی کوچک انجامشده و کیفیت این مطالعات بسیار پائین هستند. ما نمیتوانیم بر مبنای فقط دو مطالعه که به بررسی رویکردهای بسیار ویژه به برنامه خودمدیریتی پرداخته بودند؛ با هر درجهای از اطمینان درباره اثربخشی استراتژیهای خودمدیریتی برای افراد مبتلا به برونشکتازی، اظهارنظر کنیم. اما تا زمانی که شواهد بیشتر در دسترس قرار بگیرند، ما از پایبندی به گایدلاینهای بینالمللی کنونی که به خودمدیریتی برای افراد مبتلا به برونشکتازی توصیه میکنند، حمایت میکنیم.