پیشینه
از دهه 1950 داروهای ضد روانپریشی بهطور گستردهای برای درمان افراد مبتلا به اختلالات مزمن روانی مانند اسکیزوفرنی مورد استفاده قرار گرفتهاند. با این حال، این داروها اغلب با طیف گستردهای از عوارض جانبی، شامل اختلالات حرکتی مثل تاردیو دیسکینزی (TD)- مشکلی که اغلب با حرکات ناخواسته تکراری در اطراف دهان و صورت دیده میشود- همراه بودهاند. استراتژیهای مختلف برای کاهش میزان اثر تجمیعی فرد در برابر داروهای ضد روانپریشی مورد بررسی قرار گرفته است. این استراتژیها شامل کاهش دوز، دوزهای متناوب مثل تعطیلات دارویی (عدم تجویز در بعضی روزها) و توقف مصرف داروهای ضد روانپریشی هستند.
اهداف
برای تعیین اینکه کاهش یا متوقف کردن داروهای ضد روانپریشی با کاهش TD در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (یا سایر اختلالات روانی مزمن) که TD پایدار دارند، همراه است. هدف ثانویه ما این بود که تعیین کنیم آیا استفاده از داروهای ضد روانپریشی خاص برای گروههای مشابه میتواند یک درمان برای TD قبلا رخ داده باشد.
روش های جستجو
ما جستوجوهای قبلی پایگاه ثبت کارآزماییهای مبتنی بر مطالعه اسکیزوفرنی را که شامل ثبتهای کارآزماییهای بالینی بود، بهروز کردیم (16 جولای 2015 و 26 اپریل 2017). ما منابع تمام مطالعات شناسایی شده را برای ارجاعات بیشتر کارآزماییها جستوجو کردیم. ما همچنین با نویسندگان کارآزماییها برای اطلاعات بیشتر تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
ما گزارشهایی را در مرور گنجاندیم که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات روانی مزمن را که مبتلا به TD ناشی از آنتیسایکوتیکها شده بودند و سپس بهطور تصادفی به یکی از گروههای زیر اختصاص داده شده بودند، بررسی کرده بودند: (a) دوز نگهدارنده آنتیسایکوتیکها در مقایسه با قطع درمان با آنتیسایکوتیک (پلاسبو یا بدون هیچ مداخله) (b) دوز نگهدارنده آنتیسایکوتیکها در مقایسه با کاهش آنتیسایکوتیکها (از جمله استراتژیهای درمان منقطع)؛ (c) یک آنتیسایکوتیک خاص برای درمان TD در مقایسه با پلاسبو یا بدون هیچ مداخلهای؛ و (د) یک آنتیسایکوتیک خاص در مقایسه با سایر داروهای آنتیسایکوتیک یا در مقایسه با هر داروی دیگر برای درمان TD.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما بهطور مستقل دادهها را از این کارآزماییها استخراج و خطر نسبی (RR) یا میانگین تفاوت (MD) را با 95% فاصله اطمینان (CI) تخمین زدیم. ما فرض کردیم که افرادی که از مطالعه کنار گذاشته شدهاند، بهبودی نداشتهاند.
نتایج اصلی
ما 13 RCT را با 711 شرکتکننده در مرور گنجاندیم؛ هشت مورد از این مطالعات به عنوان موارد جدید در این بهروزرسانی 2017 گنجانده شدهاند. یک کارآزمایی در حال انجام است.
شواهد با کیفیت پائینی در مورد تفاوت واضح در عدم پیشرفت بالینی مهم در TD به نفع ریزپریدون در مقایسه با توقف آنتیسایکوتیکها (با دارونما) (1 RCT؛ 42 نفر؛ RR: 0.45؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.23 تا 0.89؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود داشت. از آنجایی که کیفیت شواهد برای کاهش دوز ضدسایکوتیک در مقایسه با دوز نگهدارنده داروهای آنتیسایکوتیک (2 RCT، 17 نفر، RR: 0.42، 95% CI: 0.17 تا 1.04، شواهد با کیفیت بسیار پائین) و برای تغییر به یک آنتیسایکوتیک جدید در مقابل تغییر برای یک آنتیسایکوتیک دیگر (5 مقایسه؛ 5 RCT؛ 140 نفر؛ بدون متاآنالیز؛ تاثیرات برای همه مقایسه دوپهلو) بسیار پائین بود، ما در مورد این اثرات مطمئن نیستیم. شواهدی با کیفیت پائین اختلاف معنیداری در علائم اکستراپیرامیدال نشان میداد: استفاده از داروهای ضد پارکینسون به نفع تغییر به کویتاپین در مقایسه با تغییر به هالوپریدول (1 RCT؛ 45 نفر؛ RR: 0.45؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.21 تا 0.96؛ شواهد با کیفیت پائین). شواهدی مبنی بر تفاوت در تغییر به ریزپریدون یا هالوپریدول در مقایسه با قطع داروهای آنتیسایکوتیک (با دارونما) وجود نداشت (1 RCT؛ 48 نفر؛ RR: 2.08؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.74 تا 5.86؛ شواهد با کیفیت پائین) و تغییر به ریزپریدون در مقایسه با تغییر به هالوپریدول (1 RCT؛ 37 نفر؛ RR: 0.68؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.34 تا 1.35؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت.
کارآزماییهای همچنین پیامدهای نتایج ثانویه را مثل پیامدهای سایر علائم TD، پیامدهای سایر عوارض جانبی، وضعیت روانی و ترک زودهنگام مطالعه گزارش داده بودند، اما کیفیت شواهد برای تمام این پیامدها، بهخصوص بهدلیل اندازه کوچک نمونه، فواصل اطمینان بسیار گسترده و خطر سوگیری، بسیار پائین بود. هیچ کارآزمایی درباره اعتماد به نفس اجتماعی، مشارکتهای اجتماعی، شبکههای اجتماعی یا کیفیت زندگی شخصی، یعنی پیامدهایی که ما به عنوان موارد مهم برای بیماران تعیین کرده بودیم، گزارش نکرده بودند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
دادههای محدود از مطالعات کوچک در مورد قطع آنتیسایکوتیکها یا یک داروی آنتیسایکوتیک خاص بهعنوان درمان برای TD هیچ شواهد قانع کنندهای برای ارزشمندی هیچ کدام این روشها ارائه نمیکند. نیاز به کارآزماییهای بزرگتر با یک دوره طولانیتر برای بررسی کامل این حوزه وجود دارد.
خلاصه به زبان ساده
کاهش و/یا قطع آنتیسایکوتیک و آنتیسایکوتیکها به عنوان درمان خاص برای تاردیو دیسکینزی
سوال مطالعه مروری
تعیین اینکه آیا متوقف کردن یا کاهش داروهای آنتیسایکوتیک به کاهش تاردیو دیسکینزی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک میکند. برای بررسی اینکه آیا داروهای آنتیسایکوتیک خاص میتواند درمان تاردیودیسکینزی باشد.
پیشینه
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب صداهایی میشنوند و چیزهایی میبینند (توهمها) و باورهای عجیب و غریب (هذیان) دارند. درمان اصلی اسکیزوفرنی داروهای ضد سایکوز است. با این حال، این داروها میتوانند عوارض جانبی ناتوانکنندهای داشته باشند. تاردیو دیسکینزی یک حرکت غیر ارادی است که باعث ایجاد تشنج، اسپاسم و شکلک در صورت، دهان، زبان و فک میشود. این وضعیت از مصرف طولانیمدت یا دوزهای بالا داروهای ضد سایکوز ناشی میشود، درمان آن بسیار دشوار است و میتواند غیر قابل درمان باشد. استراتژیهای مختلفی برای کاهش مصرف داروهای ضد سایکوز پیشنهاد شده است. این موارد شامل کاهش دوز دارو، مقاطع «تعطیلات دارو» و متوقف کردن مصرف داروهای ضد سایکوز باهم میشود.
ویژگیهای مطالعه
این مرور شامل 13 کارآزمایی با مجموع 711 فرد مبتلا به اسکیزوفرنی و سایر تشخیصهای روانپزشکی است.
نتایج کلیدی
با توجه به کیفیت ضعیف، اندازه کوچک و دادههای محدود به دست آمده از 13 مطالعه، درحال حاضر شواهد محدودی وجود دارد. مشخص نیست استراتژیهایی مثل کاهش دوز، تعطیلات دارویی و توقف دارو در درمان تاردیو دیسکینزی مفید باشند. شواهد محدودی در مورد داروهای ضد سایکوز خاص در درمان تاردیو دیسکینزی وجود دارد.
کیفیت شواهد
شواهد موجود، ضعیف، در مقیاس کوچک و در مقطع زمانی کوتاهمدت هستند. برای بررسی کامل این حوزه نیاز به کارآزماییهای بزرگتر با یک دوره طولانیتر است.
این خلاصه به زبان ساده از یک خلاصه اصلی که در ابتدا توسط بن گری (Ben Gray)، پژوهشگر ارشد، بنیاد مکپین نوشته شده بود، توسط نویسندگان مرور اقتباس شده است (http://mcpin.org).