پیشینه
این مطالعه مروری کاکرین برای اولین با در سال 2005 منتشر و در سالهای 2007، 2012 و هماکنون در سال 2015 بهروزرسانی شده است. برونشیولیت حاد شایعترین اورژانس پزشکی کودکان زیر 2 سال در فصل زمستان است. گاهی برای کمک به شیرخوار جهت پاکسازی ترشحات از فیزیوتراپی قفسه سینه استفاده میشود تا تلاش تهویهای وی کاهش یابد.
اهداف
تعیین تاثیر فیزیوتراپی قفسه سینه در شیرخواران زیر 24 ماه مبتلا به برونشیولیت حاد. هدف بعدی بررسی تاثیر تکنیکهای مختلف فیزیوتراپی قفسه سینه (به عنوان مثال، لرزاندن و ضربه زدن (percussion) و وادار کردن به بازدم بصورت غیرفعال (passive forced exhalation)) بود.
روش های جستجو
در منابع زیر به جستوجو پرداختیم: CENTRAL (شماره 9، 2015) (اضافه شدن اطلاعات 8 جولای 2015)، MEDLINE (از 1966 تا جولای 2015)، مقالات درحال انجام MEDLINE و دیگر موارد فهرست نشده (جولای 2015)، EMBASE (از 1990 تا جولای 2015)، CINAHL (از 1982 تا جولای 2015)، LILACS (از 1985 تا جولای 2015)، web of science (از 1985 تا جولای 2015) و Pedro (از 1929 تا جولای 2015).
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) که در آنها فیزیوتراپی قفسه سینه با عدم مداخله یا با نوع دیگری از فیزیوتراپی در بیماران مبتلا به برونشیولیت زیر 2 سال مقایسه شده بود.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری بصورت جداگانه اطلاعات را استخراج کردند. پیشامدهای اولیه تغییر در شدت برونشیولیت و زمان بهبودی بودند. پیشامدهای ثانویه پارامترهای تنفسی، طول مدت دریافت اکسیژن کمکی، مدت بستری در بیمارستان، استفاده از برونکودیلاتورها و استروئیدها، عوارض جانبی و عقیده والدین از موثر بودن فیزیوتراپی بودند. امکان انجام هیچگونه ادغام اطلاعاتی ممکن نبود.
نتایج اصلی
12 RCT (با 1249 شرکتکننده) انتخاب کردیم (سه مورد بیشتر از مطالعه مروری کاکرین قبلی) که فیزیوتراپی را با عدم مداخله مقایسه کرده بودند. 5 کارآزمایی (246 شرکتکننده) به ارزیابی تکنیکهای متداول (لرزاندن و ضربه زدن همراه با درناژ وضعیتی) و 7 کارآزمایی به ارزیابی تکنیکهای بازدم غیرفعال جریانگرا (passive flow-oriented expiratory) پرداخته بودند: روشهای بازدم غیرفعال آهسته در 4 کارآزمایی، و روشهای بازدم غیرفعال با فشار در 3 کارآزمایی.
تکنیکهای متداول تاثیری در تغییر شدت برونشیولیت (از پیشامدهای اولیه) که با متوسط نمره بالینی اندازهگیری شده بود، نداشتند (5 کارآزمایی؛ 241 شرکتکننده). بیخطر بودن روشهای متداول تنها بصورت توصیفی بررسی شده بود، با یک مورد آتلکتازی، کلاپس یا بسته شدن ریه که منجر به کاهش یا عدم تبادل گازی میشود که در گروه کنترل یک کارآزمایی گزارش شده بود.
روشهای بازدم غیرفعال آهسته نیز نتوانستند تغییری در شدت برونشیولیت و زمان بازگشت به سلامتی (ریکاوری) نشان دهند (شواهد با کیفیت پایین). سه کارآزمایی شدت برونشیولیت را از طریق نمرات بالینی در 286 شرکتکننده با بیماری متوسط تا شدید ارزیابی کرده و در هیچ یک از آنها هیچ تفاوت قابل ملاحظهای بین گروهها مشاهده نشد. تنها یک مطالعه بهبود کوچک قابلتوجهی را بصورت گذرا در نمره بالینی Wang در بیماران با بیماری متوسط تا شدید بلافاصله پس از مداخله مشاهده کرد. شواهد با کیفیت بسیار پایین وجود داشت، مبنی بر اینکه به نظر میرسد روشهای بازدم غیرفعال آهسته بیخطر باشند، چراکه در دو مطالعه (256 شرکتکننده) هیچ عارضه جانبی از آنها مشاهده نشده بود.
در روشهای بازدم غیرفعال با فشار نیز تاثیری در شدت برونشیولیت و نیز زمان بازگشت به سلامتی (2 کارآزمایی؛ 509 شرکتکننده) و همچنین زمان پایدار شدن وضعیت بالینی (یک کارآزمایی؛ 99 شرکتکننده) مشاهده نشد. این شواهد از کیفیت بالا برخوردار بودند و در بیماران با برونشیولیت شدید به انجام رسیده بودند. وانگهی یکسری شواهد با کیفیت بالا نیز وجود داشت که نشان میداد این روشها خطر بروز ناپایداری تنفسی گذرا (خطر نسبی (RR): 10.2؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.3 تا 78.8؛ یک کارآزمایی) و استفراغ (RR: 5.4؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.6 تا 18.4؛ یک کارآزمایی) را در حین انجام پروسه افزایش میدهند. در رابطه با برادیکاردی همراه با عدم اشباع (RR: 1.0؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.2 تا 5.0؛ یک کارآزمایی) و برادیکاردی بدون عدم اشباع (RR: 3.6؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.7 تا 16.9؛ یک کارآزمایی) نتیجه قطعی وجود نداشت، چراکه دقت ارزیابی کنندهها محدود بود. در هر صورت، در بیماران مبتلا به برونشیولیت خفیف تا متوسط ترکیبی از بازدم بافشار و روشهای متداول بهبودی فوری در شدت بیماری ایجاد میکند (یک کارآزمایی؛ 13 شرکتکننده).
نتیجهگیریهای نویسندگان
هیچ یک از روشهای فیزیوتراپی قفسه سینه که در این مطالعه مروری بررسی شدند (متداول، روشهای بازدم غیرفعال آهسته یا روشهای بازدم بافشار) کاهشی در شدت بیماری ایجاد نکردند. به همین دلیل نمیتوان از این روشها به عنوان یک اقدام بالینی استاندارد در بیماران بستری مبتلا به برونشیولیت شدید استفاده کرد. شواهدی با کیفیت بالا وجود داشت مبنی بر اینکه تکنیکهای بازدم بافشار در بیماران با بیماری شدید، نه تنها وضعیت سلامتی آنها را تغییر نمیدهد، بلکه ممکن است عوارض شدیدی برای آنها ایجاد کند. روشهای بازدم غیرفعال آهسته در بیماران با بیماری متوسط یک بهبودی سریع و گذرا به ارمغان میآورند اما بر طول مدت آن تاثیری ندارند. مطالعاتی که در آینده انجام میشوند، باید به بررسی اثرات بالقوه تکنیکهای بازدم غیرفعال آهسته در بیماران غیربستری با بیماری خفیف تا متوسط و نیز بیمارانی که از نظر ویروس سنسیشیال تنفسی (RSV) مثبت هستند، بپردازند. علاوه براین، باید ترکیب فیزیوتراپی قفسه سینه را با سالبوتامول یا سالین هایپرتونیک ارزیابی کنند.
خلاصه به زبان ساده
فیزیوتراپی قفسه سینه برای کودکان زیر 2 سال مبتلا به برونشیولیت حاد
سوال مطالعه مروری
شواهد مربوط به تاثیر فیزیوتراپی قفسه سینه را در شیرخواران زیر 2 سال مبتلا به برونشیولیت حاد مرور کردیم.
پیشینه
برونشیولیت حاد یک عفونت تنفسی ویروسی شایع در کودکان زیر 2 سال است. این بیماری در اکثر بچهها خفیف بوده و به بستری نیاز ندارد. در آنهایی که به بستری شدن نیاز پیدا میکنند، گاهی پاکسازی خلط (ترشحات تنفسی مخاطی غلیظ که در اثر عفونت ایجاد میشود) به سختی انجام میشود. پیشنهاد شده که فیزیوتراپی قفسه سینه بتواند به پاکسازی ترشحات تنفسی و بهبود تنفس کمک کند. سه نوع مختلف از فیزیوتراپی قفسه سینه در دسترس است: لرزاندن و ضربه زدن، روشهای بازدم بافشار و روشهای جریان آهسته که از انسداد راه تنفسی جلوگیری میکند.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا جولای 2015 گردآوری شدهاند. این مطالعه مروری شامل 12 کارآزمایی با مجموع 1249 شرکتکننده است. بر مبنای نوع فیزیوتراپی، 5 کارآزمایی به بررسی روشهای لرزاندن و ضربه زدن در 246 شرکتکننده پرداختند، 3 کارآزمایی روشهای بازدم بافشار را در 624 شرکت کننده ارزیابی کردند و 4 کارآزمایی تکنیکهای جریان آهسته را در 375 شرکت کننده آزمایش کردند.
نتایج اصلی
در تکنیکهای لرزاندن و ضربه زدن، از طریق ایجاد فشار یا ضربه سریع دستهای فیزیوتراپیست، یک نوسان و لرزشی در توراکس (قفسه سینه) ایجاد میشود. از هیچ یک از این مانورها تاثیری در بهبود نمرات بالینی بیماران مبتلا به برونشیولیت حاد در کارآزماییها مشاهده نشد. این تکنیکها تاثیر مثبتی در ارزیابیهای تنفسی، زمان اکسیژن درمانی یا طول مدت بستری در بیمارستان ایجاد نکردند. در رابطه با مدت زمان بازگشت به سلامتی پس از برونشیولیت حاد، استفاده از برونکودیلاتورها یا استروئیدها، هیچ اطلاعاتی وجود نداشت. کارآزماییهایی که در این مطالعه مروری بررسی شدند، هیچ دادهای را در رابطه با عوارض جانبی مربوط به مداخله ارائه نکرده بودند، اما در منابع پزشکی به مواردی از عوارض جانبی مربوطه مثل ایجاد شکستگیهای دندهای در اثر این تکنیکها اشاره شده است.
اساس کار در روشهای بازدم بافشار، افزایش ناگهانی جریان بازدمی در اثر فشار توراکس یا شکم است. در شرکتکنندگانی که برونشیولیت شدید داشتند، این گونه روشها در مقایسه با عدم انجام فیزیوتراپی، هیچ تاثیری در کاهش زمان بازگشت به سلامتی یا زمان پایدار شدن وضعیت بالینی نداشتند. به علاوه این تکنیکها نتوانستند تاثیر بهبودی در نمرات بالینی، اشباع اکسیژن یا برآورد تنفسی، بجز در بیماران با برونشیولیت خفیف تا متوسط، ایجاد کند. در مورد پیشامدهای ثانویه مثل طول مدت استفاده از اکسیژن کمکی، مدت بستری در بیمارستان، یا استفاده از برونکودیلاتورها یا استروئیدها اطلاعاتی وجود نداشت. دو کارآزمایی هیچ تفاوت قابل ملاحظهای را در مورد نظر والدین درمورد فیزیوتراپی در مقایسه با گروه کنترل گزارش نکرده بودند. یکی از کارآزماییها موارد زیادی را از اپیزودهای گذرای استفراغ و ناپایداری تنفسی بعد از فیزیوتراپی بازدم بافشار گزارش کرده بود. این کارآزمایی در رابطه با بروز برادیکاردی (کاهش در ضربان قلب) با یا بدون عدم اشباع (کاهش سطوح اکسیژن خون) هیچ گونه تفاوتی را نشان نداد.
تکنیکهای جریان آهسته بصورت فشار قفسه سینه و حفره شکم به تدریج و به آرامی از اواسط بازدم تا انتهای بازدم هستند. مشخص شده که این تکنیکها هیچ تاثیر مثبتی بر نمرات بالینی شدت بیماری ندارند. با این وجود در دو کارآزمایی یک بهبود کوتاهمدت در نمرات بالینی و نیز یک کاهش در نیاز به اکسیژن کمکی در کودکان مبتلا به برونشیولیت حاد ایجاد کرده بودند. در طول مدت اقامت در بیمارستان، استفاده از برونکودیلاتورها یا استروئیدها تغییری ایجاد نشده بود. در رابطه با تغییر زمان بازگشت به سلامتی، تغییر در ارزیابیهای تنفسی یا نظر والدین نسبت به فواید فیزیوتراپی اطلاعاتی وجود نداشت. در کارآزماییها عارضه جانبی شدیدی گزارش نشده بود.
کیفیت شواهد
استفاده از روشهای لرزاندن و ضربه زدن، به دلیل نداشتن فایده و خطر عوارض باالقوهای که دارند، بصورت معمول در شرایط بیمارستانی توصیه نمیشود. شواهدی با کیفیت بالا حاکی از آن بود که تکنیکهای بازدم بافشار در برونشیولیت شدید هیچ بهبودی بالینی ایجاد نمیکند، در حالیکه عوارض جانبی همچون استفراغ، برادیکاردی با عدم اشباع، یا ناپایداری تنفسی گذرا به همراه دارند. شواهدی کمکیفیت وجود داشت که نشان میداد تکنیکهای جریان آهسته یک بهبود کلی مشخص ایجاد نمیکنند، اما میتوانند یکسری فواید کوتاهمدت در برخی کودکان مبتلا به برونشیولیت داشته باشند. به جز یک کارآزمایی، که مربوط به بازدم با فشار بود، خطر سوگیری (bias) در بقیه کارآزماییها نامشخص یا بالا بود. خطر سوگیری در کارآزماییها و بیدقتی در ارزیابی منجر به این شد که کیفیت شواهد مربوط به اثرات تکنیکهای جریان آهسته بر نمرات بالینی پایین باشد. پیش از اتخاذ یک نتیجهگیری قطعی، لازم است کارآزماییهای بیشتری انجام شود.