پیشینه
به حداقل رساندن نرخ (rate) دارونما در کارآزماییهای تصادفی و کنترلشده (RCT) برای تشخیص مؤثر تفاوتهای درمانی بین مداخلات، اهمیت دارد. میزان بالای دارونما از گذشته در کارآزماییهای بالینی کولیت اولسراتیو (UC) مشاهده میشود. درک بهتر از عواملی که میزان دارونما را تحت تأثیر قرار میدهند، میتواند منجر به طراحی کارآزمایی بالینی آگاهانهتر شود.
اهداف
یک مطالعه مروری ساختارمند و متاآنالیز (meta-analysis) برای ارزیابی اثر دارونما و نرخهای بهبود در RCTهایی که درمانهای UC را در بیماران بالغ ارزیابی کردهاند، به انجام رسید.
روش های جستجو
ما پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی (مانند MEDLINE ،EMBASE و CENTRAL) را از آغاز تا 1 مارس 2017، بدون اعمال محدودیتهای زبانی جستوجو کردیم. همچنین برای شناسایی مطالعات بیشتر، جستوجوی دستی در فهرستهای منابع و مجموعه مقالات کنفرانسهای برگرفته از نشستهای عمده تخصص گوارش (gastroenterology) انجام گرفت.
معیارهای انتخاب
RCTهایی را با کنترل دارونما (Placebo) از بیماران بزرگسال مبتلا به UC در نظر گرفتیم که تحت درمان با کورتیکواستروئیدها، آمینوسالیسیلاتها، سرکوبکنندههای سیستم ایمنی یا داروهای بیولوژیک بودند و نامنویسی و ارزیابی پیامدها در آنها با استفاده از شاخص فعالیت بیماری کولیت اولسراتیو (UCDAI) یا نمره کلینیک مایو (Mayo Clinic Score) انجام شده بود. حداقل مدتزمان کارآزمایی، دو هفته برای کارآزماییهای القایی و چهار ماه برای کارآزماییهای نگهدارنده بود.
گردآوری و تحلیل دادهها
یک جفت از نمایندگان بهطور مستقل، واجد شرایط بودن مطالعات را تعیین کرده و دادهها را استخراج کردند. آنها هرگونه اختلافنظری را از طریق توافق حل کردند. پیامدهای مطلوب شامل نسبت بیماران با پاسخ بالینی و بهبودی علائم بود. ویژگیهای کارآزمایی مانند طراحی، اطلاعات دموگرافیک و سابقه بیماری شرکتکنندگان، مداخلات و معیار ورود به مطالعه و ارزیابی نیز ثبت شد. کیفیت روششناختی مطالعات انتخابی، با استفاده از ابزار خطر سوگیری (bias) کاکرین ارزیابی شد. اثر دارونما و نرخهای بهبود ترکیبی و 95% فاصلههای اطمینان (CI)، با بهرهگیری از مدل نرمال دوجملهای (binomial normal model) محاسبه شدند. مطالعات القای بهبودی و نگهدارنده بهصورت جداگانه ادغام شدند. تأثیر ویژگیها در سطح مطالعه بر اثر دارونما و نرخهای بهبود، با استفاده از تحلیلهای متا-رگرسیون اثرات مخلوط (mixed-effects meta-regression analyses) با logitهای نرخهای رخداد بهعنوان متغیرهای پیامد، بررسی شدند. ارزیابی نرخهای دارونمای ادغامی در طول زمان، با بهکارگیری یک متاآنالیز تجمعی بر مبنای تاریخ انتشار انجام گرفت. سوگیری انتشار (Publication bias)، با استفاده از نمودارهای انباشت (funnel plots) بررسی شدند.
نتایج اصلی
61 مطالعه انتخابی در فرایند غربالگری شناسایی شدند که شامل 58 فاز القایی (5111 بیمار تصادفیسازیشده به دارونما) و 12 فاز نگهدارنده (1579 بیمار تصادفیسازیشده به دارونما) بودند. تخمین اثر دارونمای ادغامشده برای کارآزماییهای القایی، 33% بود (95% فاصله اطمینان (CI): 30% تا 36%)، در حالی که تخمین بهبود دارونمای ادغامشده، 12% بود (95% فاصله اطمینان (CI): 9% تا 15%). تخمین اثر دارونمای ادغامشده برای کارآزماییهای نگهدارنده، 23% بود (95% فاصله اطمینان (CI): 19% تا 28%)، در حالیکه تخمین بهبود دارونمای ادغامشده، 17% (95% فاصله اطمینان (CI): 10% تا 27%) گزارش شد.
مطالعاتی که بیماران مبتلا به بیماری فعالتر و تأییدشده بهصورت عینی را توسط آندوسکوپی وارد کرده بودند، با میزان اثر بسیار کمتر پاسخ درمانی و بهبودی دارونما همراه بودند؛ این در مقایسه با کارآزماییهایی بودند که بیماران دچار بیماری کمتر فعال را به کار گرفته بودند (27% در مقابل 4%؛ OR: 2.60؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.25 تا 5.42؛ P = 0.01 برای خرده امتیاز (sub score) آندوسکوپی UCDAI ≥1 در برابر ≥ 2 برای بهبودی؛ و 27% در مقابل 4%؛ OR: 1.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 2.82؛ P = 0.02 برای خرده امتیاز آندوسکوپی UCDAI بزرگتر یا مساوی یک در برابر بزرگتر یا مساوی دو برای اثر دارونما). با توجه به دسته دارویی، کمترین میزان اثر و بهبودی دارونما در کارآزماییهای ارزیابیکننده کورتیکواستروئیدها مشاهده شد (به ترتیب 23%؛ 95% فاصله اطمینان (CI): %19 تا 29%؛ و 5%؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2 تا 11%). کارآزماییهای بیولوژیکها دارای بالاترین میزان اثر دارونما بودند (35%؛ 95% فاصله اطمینان (CI): %30 تا 49%)؛ در حالیکه کارآزماییهای ارزیابیکننده آمینوسالیسیلاتها دارای بیشترین میزان بهبودی دارونما بودند (18%؛ 95% فاصله اطمینان (CI): %12 تا 24%). مدت زمان بیماری بیش از پنج سال قبل از ورود به مطالعه در مقایسه با مدت بیماری کمتر یا مساوی پنج سال با میزان اثر دارونمای بسیار کمتر ارتباط داشت (به ترتیب 29% در مقابل 47%؛ OR: 0.54؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.32 تا 0.92؛ P = 0.02). حداقل نمره خونریزی مقعدی (minimum rectal bleeding score) برای انتخاب مطالعه با افزایش میزان اثر دارونما مرتبط بود. این نکته در مقایسه با مطالعاتی بود که از خونریزی مقعدی برای شایستگی کارآزمایی استفاده نکرده بودند (به ترتیب 37% در مقابل 32%؛ OR: 1.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 2.82؛ P = 0.02). در نهایت نقطه زمانی ارزیابی پیامد اولیه، بهطور قابل توجهی با میزان بهبودی دارونما مرتبط بود؛ برای مثال، هر یک هفته افزایش در ارزیابی نقطه پایانی، با 6% افزایش در میزان بهبودی دارونما ارتباط داشت (OR: 1.06؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 1.10؛ P = 0.01).
متاآنالیز تجمعی، نشاندهنده افزایش پایدار در میزان اثر دارونما از سال 1987 تا 2007 بود (از 13% تا 33%)؛ اگرچه نرخها از 2008 تا 2015 ثابت باقی مانده بود (32% تا 34%). بهطور مشابه، نرخهای بهبودی دارونما از سال 1987 تا 2007 افزایش یافته بود (5% تا 14%)؛ اما از سال 2008 تا 2015 ثابت باقی مانده بود (12% تا 24%). در متارگرسیون، هیچ تفاوت معناداری از لحاظ آماری بین تخمینهای نقطهای 2007-1987 و 2015-2008 هم برای اثر (P = 0.81) و هم بهبودی دارونما (P = 0.32) وجود نداشت.
نتیجهگیریهای نویسندگان
میزان اثر و بهبودی دارونما بر اساس شدت آندوسکوپیک بیماری و نمره خونریزی مقعدی در ابتدای کارآزمایی، دسته دارو، مدت زمان بیماری و نقطه زمانی که طی آن پیامد اصلی سنجیده شده باشد؛ متفاوت هستند. این مشاهدهها، تأثیرات مهمی بر طراحی و انجام کارآزماییهای بالینی آینده در UC دارند و به محققان برای طراحی کارآزماییها، تعیین اندازه نمونههای مورد نیاز و همچنین ارائه اطلاعات مفید درباره ویژگیهای طراحی کارآزمایی که باید در هنگام برنامهریزی کارآزماییهای جدید در نظر گرفته شوند، راهکار ارائه میدهد.
خلاصه به زبان ساده
میزان اثر و بهبودی دارونما در کارآزماییهای تصادفیشده درمان القایی و نگهدارنده کولیت اولسراتیو
کولیت اولسراتیو چیست؟
کولیت اولسراتیو (UC)، یک بیماری التهابی مزمن و عودکننده روده است که معمولاً روده بزرگ (کولون) را تحت تأثیر قرار میدهد. علائم آن شامل درد شکمی، اضطرار برای دفع مدفوع، اسهال خونی، کاهش وزن و خستگی است. هنگامی که علائم متوقف میشوند، بیماران خود را در فاز بهبودی قلمداد میکنند. کارآزماییهای بالینی برای UC بهطور معمول برای ارزیابی این موضوع است که آیا یک درمان دارویی، پاسخ بالینی (کاهش علائم بیماری) یا بهبودی (معمولاً طی هشت هفته درمان سنجیده میشود) یا کمک به حفظ یک پاسخ بالینی یا بهبودی را در طول دوره طولانیتری از زمان (معمولاً بعد از یک سال درمان سنجیده میشود) به همراه دارد یا خیر.
اثر دارونما چیست؟
اثر دارونما یا پلاسبو زمانی رخ میدهد که یک بیمار، بهبود واقعی یا ادراکشده را در وضعیت سلامت خود پس از دریافت درمانی ساختگی (غیر فعال) تجربه کند. عواملی که آن را تحت تأثیر قرار میدهند، کاملاً درک نشده است؛ اما ممکن است به دلیل اثر روانشناختی دریافت درمان باشد تا خود درمان. فهم اندازه اثر دارونما و عواملی که آن را متأثر میکند، اهمیت دارد؛ زیرا میزان اثر دارونما برای محاسبه تعداد بیماران موردنیاز در موقع طراحی یک کارآزمایی بالینی درمان دارویی جدید، استفاده میشود. هدف ایدهآل پژوهشگران در هنگام طراحی یک کارآزمایی بالینی، به حداقل رساندن اندازه اثر دارونما برای شناسایی تفاوتهای واقعی بین داروی فعال و درمان ساختگی به بهترین وجه با کمترین تعداد بیماران است. این موضوع به آن معنا است که کارآزماییهای بالینی که اجرای آنها هزینهبر است، میتواند با تعداد بیماران کمتر، اثربخشی بیشتر، هزینه پائینتر و سرانجام ارائه سریعتر داروهای جدید به بیماران طراحی شود.
پژوهشگران چه چیزی را بررسی کردند؟
پژوهشگران، کارآزماییهای منتشرشده تصادفیشده را با کنترل دارونما از دستههای مختلف داروها در UC مرور کردند تا کمیت کلی میزان اثر دارونما و نحوه استنتاج این میزان پاسخ را در طول زمان تعیین کنند. همچنین آنها بررسی کردند که چگونه عوامل مربوط به طراحی مطالعه، شرکتکنندگان، درمانها یا پیامدها، نرخهای دارونما را در کارآزماییهای UC تحت تأثیر قرار میدهند. منابع پزشکی تا 1 مارس 2017 جستوجو و تحلیل شدند.
پژوهشگران چه یافتند؟
شصتویک کارآزمایی انتخاب شدند که 58 فاز القا (5111 بیمار تصادفیسازیشده به دارونما) و 12 فاز نگهدارنده (1579 بیماری تصادفیسازیشده به دارونما) را ارزیابی کرده بودند. محققان دریافتند که میزان اثر و بهبود دارونما طبق دسته دارویی که آزموده شده، متفاوت بود. بالاترین میزان اثر دارونمای مشاهدهشده مربوط به داروهای بیولوژیک (داروهای مهندسیشده بهصورت ژنتیکی که از ارگانیسمهای زنده ساخته شدهاند) بودند. بالاترین میزان بهبود دارونما در کارآزماییهایی مشاهده شد که آمینوسالیسیلاتها (نوعی از داروهای ضدالتهاب) را ارزیابی کرده بودند. پائینترین میزان اثر و بهبود دارونما در کارآزماییهای ارزیابیکننده کورتیکواستروئیدها (داروهایی که التهاب و ایمنی را سرکوب میکنند) دیده شد. حداقل نمره خونریزی مقعدی برای ورود به مطالعه، با افزایش نرخ اثر دارونما مرتبط بود و این در مقایسه با مطالعاتی به دست آمد که از معیار خونریزی مقعدی برای مناسب بودن کارآزمایی استفاده نکرده بودند. نقطه زمانی ارزیابی پیامد اولیه، بهطور قابل توجهی با میزان بهبود دارونما ارتباط داشت؛ برای مثال، هر یک هفته افزایش در ارزیابی نقطه پایانی، با افزایش در میزان بهبود دارونما مرتبط بود. ویژگیهای گوناگونی از طراحی کارآزمایی وجود داشتند که با کاهش میزان اثر و بهبود دارونما مرتبط بودند. یک یافته کلیدی این بود که کارآزماییهایی که بیماران مبتلا به بیماری آندوسکوپیک شدیدتر (مانند التهاب کولون تأییدشده بهوسیله کولونوسکوپی) را در ابتدای کارآزمایی وارد کرده بودند، با میزان اثر و بهبود دارونمای کمتر ارتباط داشتند. این مسئله تأییدکننده اهمیت اطمینان عینی از آن است که بیماران وارد شده در کارآزماییهای UC، دارای شدت کافی بیماری هستند. مدت بیماری بیشتر از پنج سال قبل از ورود به کارآزمایی، در مقایسه با مدت بیماری کمتر یا مساوی پنج سال با میزان اثر دارونمای بسیار کمتر مرتبط بود. همچنین پژوهشگران پی بردند که میزان دارونما از سال 2008 تا 2015، ثابت باقی ماندهاند.
در نتیجه، میزان اثر و بهبود دارونما بر اساس شدت آندوسکوپیک بیماری و نمره خونریزی مقعدی در ابتدای کارآزمایی، دسته دارویی، مدت بیماری و نقطه زمانی که در آن پیامد اولیه ارزیابی شده بود، متفاوت هستند. این یافتههای کلی به پژوهشگرانی که کارآزماییها را انجام میدهند، کمک خواهد کرد که مطالعات خود را طراحی کنند، تعداد بیماران مورد نیاز را برای کارآزماییهای برنامهریزیشده تعیین کرده و همچنین اطلاعات مفیدی را درباره ویژگیهای طراحی کارآزمایی که باید در هنگام برنامهریزی کارآزماییهای جدید در نظر گرفته شوند، ارائه دهند.