پیشینه
Hyperemesis gravidarum فرم شدیدی از تهوع و استفراغ در دوران بارداری است که در 0.3 تا 1 درصد از موارد بارداری اتفاق میافتد و یکی از رایجترین اندیکاسیونها برای بستری شدن در بیمارستان طی دوران بارداری است. با اینکه مطالعه مروری قبلی کاکرین به مداخلات برای درمان تهوع و استفراغ در دوران بارداری اختصاص داشت، هنوز عملکرد مداخلات برای درمان حالت بسیار شدیدتر تهوع و استفراغ در دوران بارداری (hyperemesis gravidarum) بررسی نشده است.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی همه مداخلات برای درمان تهوع و استفراغ شدید در دوران بارداری تا هفته بیستم بارداری.
روش های جستجو
ما ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین (Cochrane Pregnancy and Childbirth Group's Trials Register) و ثبت کارآزماییهای گروه طب مکمل در کاکرین (Cochrane Complementary Medicine Field's Trials Register)؛ (20 دسامبر 2015) و همچنین فهرست منابع مطالعات بازیابیشده را جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده مربوط به هرگونه مداخله برای درمان تهوع و استفراغ شدید در دوران بارداری. کارآزماییهای شبهتصادفیسازی و کارآزماییهایی که از طراحی متقاطع استفاده کرده بودند برای گنجانده شدن در این مطالعه مروری واجد شرایط نبودند.
ما کارآزماییهای مربوط به تهوع و استفراغ در دوران بارداری را که در آنها به طور خاص به مطالعه درباره حالت بسیار شدیدتر تهوع و استفراغ پرداخته نشده بود، از مطالعه حذف کردیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری به طور جداگانه، به بررسی صلاحیت کارآزماییها، استخراج دادهها و ارزیابی خطر سوگیری (Bias) پرداختند. دقت دادهها بررسی شد.
نتایج اصلی
تعداد 25 کارآزمایی (شامل 2052 زن) واجد شرایط معیارهای گنجانده شدن در مطالعه تشخیص داده شدند، اما اکثر 18 مورد مقایسه گوناگونی که در این مطالعه مروری تشریح شدهاند، دادههایی را از مطالعات مجزا با شمار اندکی از شرکتکنندگان در برگرفتهاند. این مقایسهها طیفی از مداخلات مانند طب فشاری / طب سوزنی، درمان سرپایی، مایعات داخل وریدی و مداخلات مختلف دارویی را پوشش داده بودند. کیفیت روششناسی مطالعات مورد نظر مختلف بود. برای مقایسهها و پیامدهای مهم برگزیده، ما کیفیت شواهد را درجهبندی کرده و به تنظیم خلاصهای از جداول یافتهها پرداختیم. کیفیت شواهد مربوط به بیشتر پیامدها را عمدتا به دلیل عدم دقت برآورد اثر، در سطح پائین یا بسیار پائین درجهبندی کردیم. این مقایسهها عبارتند از جداول خلاصهای از یافتهها که در زیر توضیح داده شدهاند و همچنین مقایسههای باقیمانده با جزئیات که در متن اصلی به آنها اشاره شده است.
در مقایسه بین طب سوزنی با دارونما، هیچ دادهای مربوط به پیامد اولیه وجود نداشت. همچنین هیچ شواهد روشنی از تفاوت بین گروهها برای نشانههای اضطراب ـ افسردگی (خطر نسبی (RR): 1.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.73 تا 1.40؛ یک مطالعه؛ 36 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ سقط جنین خودبهخود (RR: 0.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.05 تا 5.03؛ یک مطالعه؛ 57 زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، تولد زودرس (RR: 0.12؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 2.26؛ یک مطالعه؛ 36 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) یا مرگ پریناتال (RR: 0.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.04 تا 8.30؛ یک مطالعه؛ 36 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) مشاهده نشد.
شواهد کافی برای شناسایی تفاوتهای آشکار بین طب سوزنی و متوکلوپرامید در یک مطالعه با حضور 81 شرکتکننده در خصوص کاهش یا قطع تهوع یا استفراغ وجود نداشت (به ترتیب، RR: 1.40؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.79 تا 2.49 و RR: 1.51؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.92 تا 2.48؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
در یک مطالعه با حضور 92 شرکتکننده، زنانی که ویتامین B6 مصرف کرده بودند، در مقایسه با کسانی که دارونما دریافت کرده بودند، اندکی بیشتر در بیمارستان بستری شدند (میانگین تفاوت (MD): 0.80 روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.08 تا 1.52؛ شواهد با کیفیت متوسط). شواهد کافی برای نشان دادن تفاوت در سایر پیامدها مانند میانگین تعداد دفعات استفراغ (MD: 0.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.40- تا 1.40؛ شواهد با کیفیت پائین) یا عوارض جانبی وجود نداشت.
با مقایسه بین متوکلوپرامید و اندانسترون، مشخص شد که هیچ تفاوت آشکاری در شدت تهوع یا استفراغ وجود نداشته است (به ترتیب، MD: 1.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.15 - تا 3.55؛ و MD: 0.10 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.63 - تا 1.43؛ یک مطالعه؛ 83 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). با این حال، شمار زنانی که با مصرف متوکلوپرامید از خوابآلودگی و خشکی دهان شکایت داشتند، بیشتر بود (به ترتیب، RR: 2.40؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.23 تا 4.69؛ و RR: 2.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.10 تا 5.11؛ شواهد با کیفیت متوسط). در خصوص سایر عوارض جانبی هیچ تفاوت آشکاری بین گروهها وجود نداشت.
در یک مطالعه مجزا با حضور 146 شرکتکننده که در آن مصرف متوکلوپرامید با پرومتازین مقایسه شده بود، تعداد بیشتری از زنان که پرومتازین مصرف کرده بودند، خوابآلودگی، سرگیجه و دیستونی را گزارش کردند (به ترتیب، RR: 0.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.56 تا 0.87؛ RR: 0.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.34 تا 0.69 و RR: 0.31؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11 تا 0.90؛ شواهد با کیفیت متوسط). هیچ تفاوت آشکاری بین گروهها در خصوص سایر پیامدهای مهم مانند کیفیت زندگی و عوارض جانبی دیگر وجود نداشت.
در یک کارآزمایی جداگانه با حضور 30 زن، کسانی که اندانسترون دریافت کرده بودند، هیچ تفاوتی در خصوص مدت زمان بستری شدن در بیمارستان در مقایسه با کسانی پرومتازین دریافت کرده بودند، مشاهده نشد (MD: صفر؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.39 - تا 1.39؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ هرچند آرامش با مصرف پرومتازین افزایش یافته بود (RR: 0.06؛ 95% فاصله اطمینان (CI): صفر تا 0.94؛ شواهد با کیفیت پائین).
درخصوص کورتیکواستروئیدها، در یک مطالعه با حضور 110 شرکتکننده، هیچ تفاوتی در تعداد روزهای بستری شدن در بیمارستان نسبت به گروه دریافتکننده دارونما مشاهده نشد (MD: 0.30 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.70 - تا 0.10؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، اما میزان بستری شدن مجدد کاهش یافته بود (RR: 0.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.50 تا 0.94؛ چهار مطالعه؛ 269 زن). برای سایر پیامدهای مهم مانند عوارض جانبی بارداری، سقط خودبهخودی، مردهزایی و اختلالات مادرزادی، شواهد کافی برای شناسایی تفاوت بین گروهها وجود نداشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین). در دیگر مطالعات جداگانه، هیچ تفاوت آشکاری بین گروهها در خصوص تولد زودرس یا عوارض جانبی مشاهده نشد (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
برای مصرف هیدروکورتیزون در مقایسه با متوکلوپرامید، هیچ دادهای برای پیامدهای اولیه در دسترس نبود و هیچ تفاوتی نیز در میزان بستری شدن مجدد مشاهده نشد (RR: 0.08؛ 95% فاصله اطمینان (CI): صفر تا 1.28؛ یک مطالعه؛ 40 زن).
در یک مطالعه با حضور 80 زن، افرادی که پردنیزولون دریافت کرده بودند، در مقایسه با کسانی که پرومتازین دریافت کرده بودند، طی 48 ساعت تهوع بیشتری داشتند (RR: 2.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.08 تا 3.72؛ شواهد با کیفیت پائین)، اما طی 17روز اینگونه نبودند (RR: 0.81؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.58 تا 1.15؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ تفاوت مشخصی در تعداد دفعات استفراغ یا بهبود ذهنی در تهوع / استفراغ مشاهده نشد. شواهد کافی برای شناسایی تفاوت بین گروهها درخصوص مردهزایی و مرگ نوزادان و تولد زودرس وجود نداشت.
نتیجهگیریهای نویسندگان
بر اساس این مطالعه مروری، میزان شواهد با کیفیت بالا و سازگار که تأییدکننده هر یک از مداخلات باشند، ناچیز است؛ مداخلاتی که باید هنگام تصمیمگیری درباره مدیریت درمان در نظر گرفته شوند. همچنین درباره تأثیر اقتصادی استفراغ شدید در دوران بارداری و تأثیر احتمالی مداخلات، گزارشهای محدودی منتشر شده بودند.
محدود بودن تفسیر نتایج به دست آمده از این مطالعات مروری، بر اهمیت ثبات در تعریف تهوع و استفراغ شدید، کاربرد ارزیابیهای معتبر از پیامدها و لزوم انجام کارآزماییهای با کنترل پلاسبو با ابعاد وسیعتر تأکید دارد.
خلاصه به زبان ساده
مداخلات برای درمان تهوع و استفراغ شدید در دوران بارداری (استفراغ شدید حاملگی).
موضوع چیست و چرا مهم است؟
حالت تهوع و استفراغ شدید در دوران بارداری به ندرت باعث مرگ میشود، اما از علل مهم ناخوشی با عواقب احساسی، فیزیکی و اقتصادی است. ممکن است زنان به درمان در بیمارستان نیاز داشته باشند و شاید نتوانند کار کنند. گاهی اوقات تهوع و استفراغ شدید موجب بروز عوارض بارداری و پیامدهای جانبی برای نوزادان مانند کموزنی میشود. بسیاری از درمانهای دارویی، مکمل و جایگزین در دسترس هستند. هدف از این مطالعه مروری، ارزیابی اثربخشی و ایمنی مداخلات برای درمان تهوع و استفراغ شدید در دوران بارداری بود.
چه شواهدی یافتیم؟
در 25 کارآزمایی (شامل 2052 زن) به بررسی 18 مقایسه گوناگون پرداخته شده است که به پوشش طیفی از مداخلات مانند طب فشاری / طب سوزنی، درمان سرپایی، مایعات داخل وریدی و داروهای رایج و مختلف استفاده شده به عنوان ضداستفراغ اختصاص داشتند. کیفیت مطالعات، متفاوت بود و برای بیشتر پیامدها، یافتهها از مطالعات مجزا همراه با تعداد اندک زنان حاضر در آنها به دست آمده بود و کیفیت شواهد در سطح پائین یا بسیار پائین ارزیابی شد. ما یافتهها را برای مقایسههای مهم انتخابشده در زیر توصیف کردهایم. مقایسههای باقیمانده نیز همراه با جزئیات آن در متن اصلی تشریح شدهاند.
هیچ شواهد روشنی مبنی بر وجود تفاوت بین طب سوزنی و دارونما برای نشانههای اضطراب یا افسردگی، سقط خودبهخود، تولد زودرس یا مرگ پریناتال وجود نداشت.
شواهد کافی به منظور تشخیص تفاوتهای آشکار بین طب سوزنی و متوکلوپرامید (داروی ضد تهوع) برای کاهش یا توقف تهوع یا استفراغ وجود نداشت.
زنانی که ویتامین B6 دریافت کرده بودند در مقایسه با زنانی که تحت درمان با دارونما قرار گرفتند، تاحدی بستری طولانیتری در بیمارستان داشتند، اما هیچ شواهد روشنی از تفاوت در سایر پیامدها مانند متوسط دفعات استفراغ، بستری شدن مجدد در بیمارستان یا عوارض جانبی وجود نداشت.
مقایسه بین دو داروی ضدتهوع، یعنی متوکلوپرامید و اندانسترون نشان داد که هیچ تفاوت مشخصی در شدت تهوع یا استفراغ وجود ندارد، اما شمار زنانی که پس از مصرف متوکلوپرامید از خوابآلودگی و خشکی دهان شکایت داشتند، بیشتر بود. در یک مطالعه که به مقایسه متوکلوپرامید با پرومتازین اختصاص داشت، تعداد زنانی که پس از مصرف پرومتازین خوابآلودگی و سرگیجه را گزارش کرده بودند، افزایش یافت، اما هیچ تفاوت آشکاری بین گروهها در خصوص سایر پیامدهای مهم مانند کیفیت زندگی و دیگر عوارض جانبی مشاهده نشد. در یک مطالعه که در آن به مقایسه اندانسترون در برابر پرومتازین پرداخته شده بود، زنان مدت مشابهی را در بیمارستان به سر بردند، اما میزان آرامش آنان با مصرف پرومتازین افزایش یافته بود.
در خصوص کورتیکواستروئیدها، هیچ تفاوتی در شمار روزهای بستری شدن در بیمارستان در مقایسه با مصرف دارونما دیده نشد، اما میزان بستری شدن مجدد در بیمارستان کاهش یافته بود. برای سایر پیامدهای مهم مانند عوارض بارداری، سقط خودبهخودی، مردهزایی، اختلالات مادرزادی، زایمان زودرس و عوارض جانبی، شواهد کافی برای شناسایی تفاوت بین گروهها وجود نداشت.
در یک مطالعه که در آن به مقایسه هیدروکورتیزون (یک کورتیکواستروئید) با متوکلوپرامید پرداخته شده بود، هیچ دادهای برای پیامدهای اولیه در دسترس نبود، اما هیچ تفاوتی در بستری شدن مجدد در بیمارستان نیز مشاهده نشد.
در یک مطالعه که به مقایسه مصرف پرومتازین و پردنیزولون (یک کورتیکواستروئید) اختصاص داشت، کسانی که پردنیزولون دریافت کرده بودند با افزایش دفعات تهوع در 48 ساعت و نه در 17 روز روبهرو شدند. هیچ تفاوت مشخصی در دفعات استفراغ وجود نداشت. شواهد کافی برای شناسایی تفاوت بین گروهها در خصوص موارد مردهزایی، مرگ نوزادان و تولد زودرس دیده نشد.
این یافتهها چه معنایی دارند؟
با توجه به اینکه شواهد اندکی برای حمایت از برتری یک مداخله بر مداخله دیگر در درمان استفراغ شدید وجود داشت، لازم است کارآزماییهای کنترلشده با ابعاد وسیعتر درباره این درمانها صورت بگیرند. باید تحقیقات بیشتری درخصوص مقایسه عوارض جانبی و ایمنی و همچنین هزینهها و مزایای اقتصادی این مداخلات برای کمک به انتخاب درمان مطلوب انجام شوند.
گزارش درباره پیامدهای جانبی برای مادران و نوزادان محدود بود و ما هیچ مطالعهای درباره رژیم غذایی یا دیگر مداخلات در شیوه زندگی نیافتیم.