مداخلات بسیاری برای افزایش رضایت آگاهانه شرکتکنندگان در کارآزماییهای بالینی صورت گرفته است. اما بسیاری از این مداخلات به جای تمرکز بر فرآیند تصمیمگیری، بر محتوی و ساختار اطلاعات (اطلاعات به دست آمده یا تغییرات شکل تظاهر) متمرکز میشوند. ابزار کمک به تصمیمگیری بیماران، به فرآیند تصمیمگیری در مورد انتخاب گزینههای پزشکی کمک میکند. ابزار تصمیمگیری، در کنار اطلاعاتی که به بیمار میدهد تا توانایی در نظر گرفتن مقدار ارزشگذاری را بر پیامدهای ویژهای داشته باشد و در مورد مراحل تصمیمگیری راهنمایی میکند، به فرآیند تصمیمگیری به وسیله ارائه اطلاعاتی در مورد گزینههای موجود و پیامدهای مربوط به آنها کمک میکند. این ابزارها نشان دادند که برای تصمیمات در مورد درمان و غربالگری موثرند اما شواهدی مربوط به تاثیر آنها در مورد رضایت آگاهانه برای کارآزماییهای بالینی وجود ندارد.
بررسی اثربخشی ابزارهای کمک به تصمیمگیری برای کارآزماییهای بالینی رضایت آگاهانه در مقایسه با عدم‐مداخله، اطلاعات استاندارد (یعنی عملکرد معمولی) یا یک مداخله جایگزین در مورد فرآیند تصمیمگیری.
بانکهای اطلاعاتی زیر را تا مارچ 2015 جستوجو کردیم: پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای بالینی کاکرین (CENTRAL)؛ کتابخانه کاکرین (The Cochrane Library)؛ (MEDLINE (OvidSP (از 1950)؛ (EMBASE (OvidSP (از 1980)؛ (PsycINFO (OvidSP (از 1806)؛ ASSIA (ProQuest) (from 1987)، پلتفرم بینالمللی پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP) (به آدرس http://apps.who.int/trialsearch)؛ ClinicalTrials.gov و ISRCTN Register (به آدرس /http://www.controlled‐trials.com/isrctn). همچنین فهرست منابع مطالعات وارد شده و مرورهای مرتبط را جستوجو کردیم. با دیگر نویسندگان مطالعه و متخصصان ارتباط برقرار کردیم. هیچ محدودیت زبانی اعمال نشد.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبه‐تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد مرور کردیم که ابزارهای تصمیمگیری را در فرآیند رضایت آگاهانه برای کارآزماییهای بالینی به صورت جدا از هم، یا در ارتباط با اطلاعات استاندارد (مثل اطلاعات شفاهی یا کتبی) یا در کنار مداخلات جایگزین (مثل ابزارهای تصمیمگیری مبتنی بر کاغذ در برابر مبتنی بر وب) مقایسه میکردند. کارآزماییهای وارد شده، شامل شرکتکنندگان یا متولیان بالقوه کارآزمایی بودند که از آنها برای مشارکت در یک کارآزمایی بالینی واقعی یا فرضی درخواست میشد.
حداقل دو نویسنده مستقل از هم مطالعات را برای ورود بررسی کرده، دادههای گزارش شده را استخراج و خطر سوگیری (bias) را بررسی کردند. یافتهها در صورت لزوم تجمیع شدند. از روش درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای بررسی کیفیت شواهد برای هر پیامد استفاده کردیم.
یک مطالعه (با 290 شرکتکننده تصادفیسازی شده) را شناسایی کردیم که اثربخشی ابزارهای تصمیمگیری را با اطلاعات استاندارد در فرآیند رضایت آگاهانه برای کارآزماییهای بالینی بررسی میکرد. این مطالعه دو کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را در مورد ابزار تصمیمگیری گزارش کرد. کارآزماییهای مربوط به ابزار تصمیمگیری درون دو کارآزمایی مختلف مادر گنجانده شده بود که بر سرطان پستان در زنان یائسه شده متمرکز بودند. یک کارآزمایی بر رضایت آگاهانه در درمان زنانی که قبلا برای داکتال کارسینومای درجا (ductal carcinoma in situ; DCIS) تحت جراحی قرار گرفتند، متمرکز بود و دیگری بر رضایت آگاهانه برای پیشگیری از بروز سرطان پستان در زنان با خطر بالا. دو ابزار تصمیمگیری مختلف در این RCTها استفاده شد و با اطلاعات استادارد مقایسه شد.
یافتههای تجمعی، عدم‐قطعیت را در اغلب پیامدهای گزارش شده، شامل دانش، تناقض در تصمیمگیری، اضطراب، مشارکت در کارآزمایی و ریزش نمونه (attrition) را نشان دادند. شواهد با کیفیت بسیار پائین دال بر اینکه ابزارهای تصمیمگیری، سطوح پشیمانی را از تصمیمگیری به میزان پائینی کاهش میدهند، وجود داشت (MD: ‐5.53؛ 95% CI؛ 10.29‐ تا 0.76‐). هیچ دادهای در مورد پیامدهای اولیه از پیش توصیف شده شامل فهم دقیق خطر، تصمیم مبتنی بر مقادیر ارزشها و نیز هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه اعضای بالقوه فهمیده بودند که نیاز به تصمیمگیری است یا خیر، یا میتوانند ویژگیهای گزینههایی را که برای اکثر افراد اهمیت دارد، شناسایی کنند و یا در تصمیمگیری دخالت کنند، وجود نداشت.
شواهد کافی برای تعیین اینکه ابزارهای تصمیمگیری برای پشتیبانی از فرآیند رضایت آگاهانه برای کارآزماییهای بالینی از اطلاعات استاندارد موثرتر است، یا خیر، وجود ندارد. به کارآزماییهای بالینی قوی و با طراحی خوب بیشتری در مورد جمعیتهای اجتماعی و بالینی متفاوتتر برای تقویت نتایج این مرور نیاز است. به طور کلیتر، در آینده پژوهشی که در آن پیامدها برای بررسی این زمینه بیشتر مرتبط باشد، مفید خواهد بود.