نوزادان نارس (سن جنینی کمتر از 37 هفته) اغلب در رسیدن به تغذیه دهانی تاخیر دارند. تغذیه دهانی عادی بهعنوان پیامد مهم برای زمانبندی ترخیص از بیمارستان پیشنهاد شده و میتواند شاخصی در یکپارچگی عصبی تکاملی و پیامدهای رشدی باشد. طیف وسیعی از مداخلات تحریک دهانی ممکن است به نوزادان در پیشرفت مکیدن و هماهنگی حرکتی دهانی، پیشرفت سریعتر تغذیه دهانی و ترخیص سریعتر از بیمارستان کمک کند.
تعیین اثربخشی مداخلات تحریک دهانی برای دستیابی به تغذیه دهانی در نوزادان نارسی که قبل از سن جنینی 37 هفته (PMA) متولد میشوند.
تجزیه و تحلیل های زیرگروه طبق زیرگروههای از پیش مشخصشده زیر انجام شد:
• نوزادان بسیار نارس متولد شده در سن جنینی کمتر از 28 هفته.
• نوزادان بسیار نارس متولد شده در سن جنینی 28 هفته تا کمتر از 32 هفته.
• نوزادانی که منحصرا با شیر مادر تغذیه میشوند.
• نوزادانی که منحصرا با شیشه تغذیه میشوند.
• نوزادانی که هم با پستان و هم با شیشه تغذیه میشوند.
ما از استراتژی جستوجوی استاندارد گروه نوزادان در کاکرین برای جستوجوی پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبت شده کاکرین (CENTRAL ؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ MEDLINE via PubMed (از 1966 تا 25 فوریه 2016)؛ Embase (از 1980 تا 25 فوریه 2016) و Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature؛ (CINAHL از 1982 تا 25 فوریه 2016) استفاده کردیم. ما پایگاههای اطلاعاتی کارآزماییهای بالینی، مجموعه مقالات کنفرانس و فهرست مراجع مقالات بازیابیشده را جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛Randomised Controlled Trials) و شبهتصادفیسازی برای مقایسه مداخله تحریک دهانی تعریفشده، عدم مداخله، مراقبت استاندارد، درمان ساختگی یا مداخله غیردهانی در نوزادان نارس و گزارش حداقل یکی از پیامدهای مشخص شده.
یک نویسنده مطالعه مروری، پایگاههای اطلاعاتی و مطالعات مشخصشده را برای غربالگری جستوجو کرد. دو نویسنده مطالعه مروری، خلاصه این مطالعات و کپی متن کامل را در موقع لزوم برای شناسایی کارآزماییها برای گنجاندن در مطالعه مروری، غربالگری کردند. تمام نویسندگان مطالعه مروری، بهطور مستقل دادهها را استخراج و هر مطالعه را از نظر خطر سوگیری (Bias) از لحاظ پنج حوزه سوگیری تجزیه و تحلیل کردند. تمام نویسندگان، دادهها را مورد بحث قرار داده و تجزیه و تحلیل کردند و برای ارزیابی کیفیت شواهد از سیستم GRADE استفاده کردند. نویسندگان مطالعه مروری، مطالعات را برای مقایسه به دو گروه تقسیم کردند: مداخله در مقابل مراقبت استاندارد و مداخله در مقابل دیگر مداخلات غیرخوراکی یا ساختگی. ما متاآنالیز (meta-analysis) را با استفاده از مدل اثر ثابت انجام دادیم.
این مطالعه مروری، 19 کارآزمایی تصادفیسازی را با مجموع 823 شرکتکننده انتخاب کرد. تقریبا تمام کارآزماییها چند ضعف روششناسی داشتند. متاآنالیزها نشان دادند که تحریک دهانی، زمان انتقال تغذیه دهانی را در مقایسه با مراقبت استاندارد (میانگین تفاوت (MD): 4.81-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.56- تا 4.06- روز) و در مقایسه با دیگر مداخلات غیردهانی (MD: 9.01-؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 10.30- تا 7.71- روز)، و همچنین مدت زمان بستری اولیه در بیمارستان را در مقایسه با مراقبت استاندارد (MD: 5.26-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 7.34- تا 3.19- روز)، و در مقایسه با دیگر مداخلات غیردهانی (MD: 9.01-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 10.30- تا 7.71- روز)، کاهش میدهد.
محققان مدت زمان کوتاهتری را از تغذیه تزریقی در مقایسه با مراقبت استاندارد (MD: 5.30 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 9.73 - تا 0.87 - روز)، و در مقایسه با سایر مداخلات غیردهانی (MD: 8.70 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 15.46 - تا 1.94 - روز) برای نوزادان گزارش کردند. آنها نتوانستند هیچ تاثیری بر پیامدهای شیردهی و افزایش وزن شناسایی کنند.
اگر چه مطالعات انتخابشده نشان میدهند که تحریک دهانی، مدت بستری را در بیمارستان، تعداد روزهای منحصر به تغذیه دهانی و مدت زمان تغذیه تزریقی را کوتاه میکند، بهطور کلی نتایج این مطالعات به دلیل خطر سوگیری و ضعف بالای کیفیت روششناسی باید با احتیاط تفسیر شود. انجام کارآزماییهای بهخوبی طراحیشده درباره مداخلات تحریک دهانی برای نوزادان نارس، ضروری است. چنین کارآزماییهایی باید از روشهای قابل اعتماد تصادفیسازی همراه با پنهانسازی تخصیص درمان، در صورت امکان کورسازی کردن مراقبان به درمان و توجه ویژه به کورسازی کردن ارزیابان پیامد استفاده کنند.