تا به امروز یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) که معیارهای انتخاب را داشت، شناسایی شده است.
مطالعه وارد شده 324 شرکتکننده داشت. خطر سوگیری را برای همه طبقهبندیها، به جز کورسازی شرکتکنندگان و پرسنل که برای این مداخله امکانپذیر نبود، پائین در نظر گرفتیم. دادههای ازدسترفته کمی وجود داشت، و ما همه آنها را بر اساس قصد درمان (intention‐to‐treat) تجزیهوتحلیل کردیم.
شرکتکنندگان میتوانستند 13 سال یا بیشتر سن داشته باشند (میانگین سنی نمونه 29 سال؛ محدوده سنی 22 تا 44)؛ و همه آنها دچار آسیب تروماتیک شدید مغزی، بیشتر به دلیل حوادث ترافیکی بودند. همه آنها در واحدهای مراقبتهای ویژه (ICUs) در یکی از شش بیمارستان در بولیوی یا اکوادور، مراقبت دریافت کرده بودند. محققان 92% از شرکتکنندگان را به مدت شش ماه یا تا زمان مرگومیر پیگیری کردند. این کارآزمایی، بیمارانی را که نمره کمای گلاسکو (Glasgow Coma Score; GCS)، معادل سه امتیاز و اتساع ثابت مردمک در زمان پذیرش داشتند، بر اساس اینکه شدت آسیب مغزی آنها تا چه حد غیر‐قابل علاج باشد، کنار گذاشتند.
این مطالعه افرادی را با هم مقایسه کرد که با استفاده از پایش داخل جمجمه یا پایش غیر‐تهاجمی (تصویربرداری و معاینه بالینی) برای شناسایی مضرات بالقوه فشار درون جمجمه افزایش یافته مدیریت شدند. هر دو گروه مطالعه از تصویربرداری و معیارهای معاینه بالینی استفاده کردند.
مورتالیتی طی شش ماه در گروه مانیتور شده ICP برابر 56/144 نفر (39%) و در گروه غیر‐تهاجمی 67/153 شرکتکننده (44%) بود.
پیامد نامطلوب (مرگومیر یا ناتوانی متوسط تا شدید در شش ماه) که توسط مقیاس پیامد گلاسگوی تعمیم یافته (GOS‐E) ارزیابی شد، در گروه مانیتور شده ICP برابر 80/144 شرکتکننده (56%) و در گروه غیر‐تهاجمی 93/153 شرکتکننده (61%) بود.
شش درصد از شرکتکنندگان در گروه پایش ICP، عوارض جانبی مرتبط با پایش را داشتند، که هیچ کدام از این عوارض، معیارهای عارضه جانبی جدی را نداشت. عوارضی مربوط به گروه غیر‐تهاجمی وجود نداشت.
سایر عوارض و عوارض جانبی، بین گروههای درمانی یکسان بود، در گروه ICP تحت پایش برابر 70/157 شرکتکننده (45%) و در گروه غیر‐تهاجمی برابر 76/167 شرکتکننده (46%) بود.
مورتالیتی دیرهنگام در هر دو گروه تحت پایش و غیر‐تهاجمی، با 35% مرگومیر که 14 روز بعد از ضربه روی میداد، بالا بود. نویسندگان اظهار داشتند که مورتالیتی دیرهنگام بالا، ممکن است اشکال در خدمات پس از بخش مراقبتهای ویژه را برای بازماندگان معلولی که نیاز به مراقبتهای توانبخشی متخصص دارند، نشان دهد.