این مرور سیستماتیک هشت کارآزمایی را که به مقایسه SAMe با هر یک از موارد دارونما، ایمیپرامین (imipramine)، دسیپرامین (desipramine)، اسیتالوپرام (escitalopram) پرداخته بودند، دربرمیگیرد. کارآزماییهایی را که از SAMe به صورت تک‐درمانی یا به عنوان درمان کمکی برای مهار کنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (selective serotonin reuptake inhibitors; SSRIs) استفاده کرده بودند، پذیرفتیم، همچنین هر دو نوع مصرف خوراکی و وریدی (parenteral) را قبول کردیم. این مرور 934 بزرگسال را، از هر دو جنسیت، از محیطهای سرپایی و بستری دربرمیگرفت.
کارآزماییها دارای خطر پائین سوگیری گزارشدهی بودند. خطر سوگیری انتخاب، عملکرد، تشخیص و ریزش نمونه (attrition bias) را در سطح پائین یا نامشخص قضاوت کردیم؛ یک مطالعه از نظر سوگیری ریزش نمونه پُر‐خطر بود.
هیچ شواهد قویای مبنی بر تفاوت میان SAMe و دارونما به صورت تک‐درمانی به لحاظ تغییر در نشانههای افسرگی از زمان شروع تا پایان دوره درمان وجود نداشت (تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD): 0.54‐؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.54‐ تا 0.46؛ P = 0.29؛ 142 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). همچنین هیچ شواهد قویای مبنی بر تفاوت میان SAMe و دارونما، زمانی که به صورت تک‐درمانی مورد استفاده قرار میگرفتند، به لحاظ نرخ انصراف از درمان به هر دلیلی وجود نداشت (خطر نسبی (RR): 0.88؛ 95% CI؛ 0.61 تا 1.29؛ P = 0.52؛ 142 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین).
شواهد با کیفیت پائین نشان داد که تغییر در نشانههای افسردگی از شروع تا پایان دوره درمان میان SAMe و ایمیپرامین، هر دو به صورت تک‐درمانی، مشابه بود (SMD: ‐0.04؛ 95% CI؛ 0.34‐ تا 0.27؛ P = 0.82؛ 619 شرکتکننده؛ 4 مطالعه). همچنین هیچ شواهد قویای مبنی بر وجود تفاوت میان SAMe و یک داروی ضد‐افسردگی سهحلقهای به لحاظ انصراف از درمان به هر دلیلی وجود نداشت (RR: 0.61؛ 95% CI؛ 0.28 تا 1.31؛ P = 0.2؛ 78 شرکتکننده؛ 3 مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
شواهد اندکی مبنی بر وجود تفاوت میان SAMe و اسیتالوپرام، هر دو به صورت تک‐درمانی، به لحاظ تغییر در نشانههای افسردگی از شروع تا پایان دوره درمان وجود داشت (MD: 0.12؛ 95% CI؛ 2.75‐ تا 2.99؛ P = 0.93؛ 129 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ شواهد قویای میان SAMe و اسیتالوپرام به لحاظ انصراف از درمان به هر دلیلی وجود نداشت (RR: 0.81؛ 95% CI؛ 0.57 تا 1.16؛ P = 0.26؛ 129 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین).
شواهد با کیفیت پائینی وجود داشت مبنی بر اینکه SAMe به عنوان مکمل برای SSRIها به لحاظ تغییر در نشانههای افسردگی از شروع تا پایان دوره درمان نسبت به دارونما ارجحیت دارد (MD: ‐3.90؛ 95% CI؛ 6.93‐ تا 0.87‐؛ P = 0.01؛ 73 شرکتکننده؛ 1 مطالعه). هیچ شواهد قویای مبنی بر تفاوت میان SAMe و دارونما به عنوان درمان کمکی برای SSRIها به لحاظ انصراف از درمان به هر دلیلی وجود نداشت (RR: 0.70؛ 95% CI؛ 0.31 تا 1.56؛ P = 0.38؛ 73 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
در تمامی مقایسهها، معیارهای پیامد ثانویه یعنی نرخ پاسخ و بهبودی با این معیارهای پیامد اولیه همسو و سازگار بودند.
با توجه به تمامی معیارهای قابل استخراج برای مقبولیت SAMe، کیفیت شواهد پائین تا بسیار پائین بود. SAMe نسبت به دارونما و داروهای ضد‐افسردگی شناخته شده تفاوتی نداشت. یک استثنا وجود داشت و آن اینکه در مقایسه با ایمیپرامین، تعداد کمتری از شرکتکنندگانی که تحت درمان با SAMe وریدی قرار گرفته بودند، دچار عوارض جانبی سخت شدند.
عوارض جانبی خاص در بیشتر مطالعات وارد شده به جزئیات بیان نشده بودند. دو گزارش از مانیا (mania)/هیپومانیا (hypomania) برای 441 شرکتکننده در بازوی SAMe رکورد شده بودند.