نئوپلازی تروفوبلاستیک حاملگی (GTN) عبارت است از گروهی از تومورهای مربوط به بارداری که درمانپذیری بالایی دارند. با این حال، حدود 25 درصد از از تومورهای GTN در برابر شیمیدرمانی اولیه مقاوم بوده یا پس از شیمیدرمانی عود میکنند. این ضایعات مقاوم و عودکننده را باید به کمک شیمیدرمانی با یا بدون جراحی درمان کرد. در سراسر جهان از رژیمهای درمانی مختلف استفاده میشود. معلوم نیست که کدام رژیم بیشترین تأثیر و کمترین مسمومیت را دارد.
تعیین اینکه کدام رژیم یا رژیمهای شیمیدرمانی برای درمان GTN مقاوم یا عودکننده بیشترین تأثیر و کمترین سمیت را دارد.
ما این موارد را جستوجو کردیم: مرکز ثبت تخصصی گروه سرطان زنان در کاکرین (Cochrane Gynaecological Cancer Group)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL؛ (Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ شماره 4)، MEDLINE و EMBASE تا ماه اکتبر .2015 افزون بر این، مجموعه مقالات کنفرانسهای اجتماعی و فهرست منابع مرتبط به مطالعه مورد نظر را به صورت دستی جستوجو کردیم. برای بهروزرسانی این مطالعه مروری، ما مرکز ثبت تخصصی گروه کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE و EMBASE را تا ماه اکتبر سال 2015 جستوجو کردیم. همچنین، به جستوجوی کارآزماییهای آنلاین بالینی ثبتشده برای کارآزماییهای در حال انجام پرداختیم.
فقط کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) انتخاب شدند.
ما به طراحی یک فرم مخصوص استخراج داده پرداختیم و آن را برای استفاده از روشهای اثرات تصادفی (random-effects) در نرمافزار Review Manager 1.5 برای متاآنالیز (meta-analysis) برنامهریزی کردیم.
این جستوجو هیچ کارآزمایی بالینی تصادفی شده را مشخص نکرد؛ بنابراین، ما نتوانستیم هیچگونه متاآنالیزی را انجام دهیم.
RCTها درباره GTN به ندرت صورت میگیرند. علت این امر، شیوع کم این بیماری و طبیعت بسیار حساس آن در برابر داروهای ضدسرطان است. از آنجا که امکان دارد عوامل شیمیدرمانی با عوارض جانبی همراه باشند، درمان ایدهآل باید به حداکثر میزان اثربخشی با کمترین عوارض جانبی دست یابد. برای GTN مقاوم در برابر متوترکسات یا عود GTN کمخطر، روش رایج استفاده از داکتینومایسین در پنج روز پیاپی و بهدنبال آن استفاده از MAC (متوترکسات، داکتینومایسین، سیکلوفسفامید) است، یا چنانچه به درمان بیشتری نیاز باشد، مصرف EMA/CO (اتوپوساید، متوترکسات، داکتینومایسین، سیکلوفسفامید، وینبلاستین) صورت میگیرد. با این حال، داکتینومایسین پنج روزه با عوارض جانبی بیشتری نسبت به داکتینومایسین پالس همراه است، بنابراین یک RCT که در آن اثربخشی نسبی و ایمنی این دو رژیم در زمینه درمان ناموفق متوترکسات اولیه مقایسه شده باشد، مطلوب است.
برای درمان GTN با خطر بالا، شایعترین روش در مرحله نخست درمان، استفاده از EMA/CO همراه با ترکیبات پلاتین اتوپوساید، بهویژه EMA/EP (اتوپوساید، متوترکسات، داکتینومایسین /اتوپوساید، سیسپلاتین) است که درمانی مطلوب (نجاتدهنده) شناخته میشود. روشهای جایگزین مانند TP/TE (پاکلیتاکسل، سیسپلاتین/پاکلیتاکسل، اتوپوساید)، BEP (بلئومایسین، اتوپوساید، سیسپلاتین)، FAEV (floxuridine، داکتینومایسین، اتوپوساید، وینکریستین) و FA (5- فلوئورواوراسیل (5- FU)، داکتینومایسین)، ممکن است به اندازه EMA/EP مؤثر باشند و عوارض جانبی کمتری به همراه بیاورند؛ با این حال، این امر با توجه به شواهد موجود واضح نیست و باید در کارآزماییهایی با طراحی مناسب به بوته آزمایش گذاشته شود. در انگلستان، یک کارآزمایی که بتواند به مقایسه مداخلات برای GTN مقاوم یا عودکننده بپردازد، به دلیل تعداد ناچیز بیماران مشمول این سناریو، بسیار چالشبرانگیز خواهد بود. بنابراین، لازم است تا با همکاری چندمحوری بینالمللی شواهدی با کیفیت بالا فراهم آید تا از این طریق مشخص شود که کدام رژیم یا رژیمهای درمانی بهترین نسبت اثربخشی را در برابر میزان مسمومیت در نوع کمخطر و پرخطر بیماری دارند. پژوهشهای آینده باید شامل ارزیابیهای اقتصادی و نظارت بلندمدت برای نئوپلاسم ثانویه باشند.