آرتروسکوپی زانو (knee arthroscopy) یک پروسیجر شایع بوده و با درد پس از جراحی همراه است. تزریق داخل مفصلی (intra‐articular; IA) مورفین برای کنترل درد بهطور گستردهای مطالعه شده، اما تاثیر آنالژزیک یا ضد‐دردی آن بعد از آرتروسکوپی زانو نامطمئن است.
بررسی اثرات نسبی آن بر تسکین درد و حوادث جانبی تجویز مورفین IA برای کنترل درد پس از آرتروسکوپی زانو در مقایسه با دارونما (placebo) و دیگر آنالژزیکها (بیحسی موضعی، داروهای غیر‐استروئیدی ضد‐التهابی (NSAIDها) و سایر اوپیوئیدها) و دیگر روشهای تجویز مورفین.
ما CENTRAL (کتابخانه کاکرین؛ شماره 4؛ سال 2015)؛ MEDLINE از طریق Ovid (ژانویه 1966 تا می 2015)؛ EMBASE از طریق Ovid (ژانویه 1988 تا می 2015)، و فهرست منابع مقالات وارد شده را جستوجو کردیم. همچنین متارجیستری از کارآزماییهای کنترل شده (metaRegister of Controlled Trials)، clinicaltrials.gov و پلتفرم بینالمللی پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO) را برای یافتن کارآزماییهای در حال انجام جستوجو کردیم.
تمامی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده دو‐سوکور را شناسایی کردیم که تک‐دوز مورفین IA را با دیگر مداخلات برای درمان درد پس از جراحی آرتروسکوپی زانو مقایسه کردند. مطالعاتی را که در هر گروه کمتر از 10 شرکتکننده داشتند، از بیحسیهای نخاعی یا اپیدورال استفاده کردند، یا تاثیرات آنالژزیک مورفین IA را بر درد مزمن بررسی کردند، از مرور خارج کردیم.
دو نویسنده بهطور مستقل از هم کیفیت هر کارآزمایی را بررسی و اطلاعات مربوط به شدت درد، مصرف آنالژزیکهای مکمل و حوادث جانبی را استخراج کردند. شواهد را با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی و جداول «خلاصه یافتهها» را ایجاد کردیم.
ما 28 مطالعه کوچک و با کیفیت پائین (29 گزارش) را که شامل 2564 شرکتکننده بودند، وارد کردیم. از 20 مطالعهای (21 گزارش) که مورفین را با دارونما مقایسه کردند، نه مطالعه با دادههای کافی در متاآنالیز وارد شدند. در مجموع، خطر سوگیری (bias) نامشخص بود. بهطور کلی، سطح کیفیت شواهد با استفاده از رویکرد GRADE پائین تا بسیار پائین ارزیابی شد، این کاهش کیفیت در درجه اول به دلیل وجود خطر سوگیری، حجم نمونه کوچک و عدم دقت بود.
هیچ تفاوت آماری بین 1 میلیگرم مورفین IA و دارونما در شدت درد (مقیاس آنالوگ بصری (VAS)) در فاز اولیه (صفر تا دو ساعت) (تفاوت میانگین (MD): 0.50‐؛ 95% CI؛ 1.15‐ تا 0.14؛ 297 شرکتکننده؛ 7 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین)، در فاز میانی (دو تا شش ساعت) (MD: ‐0.47؛ 95% CI؛ 1.09‐ تا 0.14؛ 297 شرکتکننده؛ 7 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) و فاز تاخیری (شش تا 30 ساعت) (MD: ‐0.88؛ 95% CI؛ 1.81‐ تا 0.04؛ 297 شرکتکننده؛ 7 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) مشاهده نشد. هیچ تفاوت معنیداری بین 1 میلیگرم و 2 میلیگرم مورفین برای شدت درد در فاز اولیه (MD: ‐0.56؛ 95% CI؛ 1.93‐ تا 0.81؛ 105 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد، در حالی که 4 میلیگرم/5 میلیگرم مورفین تاثیر ضد‐دردی بهتری را نسبت به 1 میلیگرم مورفین در فاز تاخیری نشان داد (MD: 0.67؛ 95% CI؛ 0.08 تا 1.25؛ 97 شرکتکننده؛ 3 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). مورفین IA نسبت به عوامل بیحسی موضعی در فاز اولیه (MD: 1.43؛ 95% CI؛ 0.49 تا 2.37؛ 248 شرکتکننده؛ 5 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین)، NSAIDها در فاز اولیه (MD: 0.95؛ 95% CI؛ 0.95‐ تا 2.85؛ 80 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، سوفنتانیل (sufentanil)، فنتانیل (fentanyl) و پتیدین (pethidine) برای شدت درد بهتر نبود. مورفین IA برای شدت درد در فاز اولیه مشابه مورفین داخل عضلانی (IM) ظاهر شد (MD: 0.21؛ 95% CI؛ 0.48‐ تا 0.90؛ 72 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
متاآنالیز نشان داد که هیچ تفاوتی در زمان سپری شده تا نیاز به تزریق اولین آنالژزیک بین مورفین IA و دارونما یا بوپیواکائین (bupivacaine) وجود نداشت. یازده مورد از 20 مطالعهای که مورفین را با دارونما مقایسه کردند، به گزارش حوادث جانبی پرداختند و هیچ تفاوت آماری را از نظر بروز حوادث جانبی به دست نیاوردند (خطر نسبی (RR): 1.09؛ 95% CI؛ 0.51 تا 2.36؛ 314 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). هفت مورد از 28 مطالعه خروج شرکتکنندگان را گزارش کردند. داده کافی برای انجام متاآنالیز در مورد خروج از مطالعه وجود نداشت.
شواهدی را با کیفیت بالا پیدا نکردیم که 1 میلیگرم مورفین IA در کاهش شدت درد در فاز اولیه، میانی و تاخیری بهتر از دارونما است. هیچ تفاوت آماری بین مورفین IA و دارونما از لحاظ بروز حوادث جانبی گزارش نشد. اثرات نسبی 1 میلیگرم مورفین در مقایسه با بوپیواکائین IA؛ NSAIDها، سوفنتانیل، فنتانیل و پتیدین نامطمئن هستند. کیفیت شواهد به دلیل خطر بالای سوگیری، و حجم نمونه کوچک مطالعات وارد شده، که میتوانند باعث سوگیری در نتایج شوند، محدود شد. برای به دست آوردن نتایج قطعی، انجام مطالعاتی با کیفیت بالاتر مورد نیاز است.