در طول دو دهه گذشته، استفاده از هدایت سونوگرافی برای بیحسی موضعی به روش پرطرفداری تبدیل شده است، هرچند به عنوان یک ابزار اساسی به وسیله همه متخصصین شناخته نمیشود. هزینه یک دستگاه سونوگرافی بهطور قابل توجهی بیشتر از هزینه ابزارهای دیگر مانند یک تحریک کننده عصبی است.
تعیین اینکه آیا هدایت سونوگرافی در بلوک عصبی نورواگزیال و محیطی در کودکان، با در نظر گرفتن افزایش نرخ موفقیت یا کاهش میزان عوارض، هیچ مزیت بالینی دارد یا خیر.
ما پایگاههای اطلاعاتی زیر را تا مارچ 2015 جستوجو کردیم: پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ (MEDLINE (OvidSP؛ (EMBASE (OvidSP؛ و Scopus (از زمان آغاز به کار تا 27 ژانویه 2015).
ما همه کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs؛ Randomized Controlled Trials) موازی را که در آنها اثرات استفاده از هدایت سونوگرافی در تکنیک بلوک موضعی در کودکان بررسی شده بود را بررسی کرده و مواردی که پیامدهای مورد نظر ما را داشتند، وارد این مطالعه مروری کردیم.
ما مطالعات انتخابشده را از نظر خطر سوگیری (Bias)، با استفاده از ابزار ارزیابی گروه همکاری کاکرین بررسی کردیم. دو نویسنده این مطالعه بهطور جداگانه دادهها را استخراج کردند. ما سطح شواهد را برای هریک از این پیامدها، براساس مقیاس کارگروه GRADE (درجهبندی توصیهها، ارزیابی، ارتقا و بررسی؛ (Grades of Recommendation, Assessment, Development and Evaluation)) درجهبندی کردیم.
ما 20 مطالعه (1241 شرکتکننده) را وارد کردیم که منبع تامین مالی آنها برعهده سازمانهای دولتی (2 مطالعه)، یک سازمان خیریه (1 مطالعه)، یک بخش علمی (4 مطالعه) و بدون منابع مشخص (11 مطالعه) بودند. دو مطالعه اعلام کردند که آنها از صنعت نیز کمک گرفتهاند (وام تجهیزات). در 14 مطالعه (939 شرکتکننده)، هدایت سونوگرافی میزان موفقیت را با کاهش رخداد بلوک ناموفق، افزایش داده بود: (خطر تفاوت (RD): 0.11؛ (95% فاصله اطمینان (CI): 0.17 - تا 0.05 - )؛ I2 = 64%؛ تعداد مورد نیاز برای یک پیامد منفعت اضافی برای بلوک عصبی محیطی (NNTB)؛ 6؛ (95% فاصله اطمینان (CI)؛ 5 تا 8)). بلوک کردن تحت بیهوشی عمومی انجام شده بود (کار غالب بالینی که در این جمعیت انجام میشود). بنابراین، تغییرات همودینامیک به محرک جراحی (به جای ارزیابی بلوک کلاسیک حسی / حرکتی) به عنوان موفقیت در کار درنظر گرفته شد. در 8 مطالعه (414 شرکتکننده)، زمانی که هدایت سونوگرافی استفاده شده بود، نمرات درد در ساعت اول در واحد مراقبت پس از بیهوشی کاهش یافته بود. به هرحال، ارتباط بالینی تفاوتها نامشخص بود (برابر با 0.2 - در مقیاس صفر تا 10). در 8 مطالعه (358 شرکتکننده)، طول دوره بلوک با هدایت سونوگرافی طولانیتر بود: (میانگین تفاوت استاندارد (SMD): 1.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.76 تا 1.65؛ I2 = 73%؛ برابر با 62 دقیقه). اینجا دوباره، کودکان کمسنتر بیشتر از هدایت سونوگرافی منفعت کسب کردند. با استفاده از هدایت سونوگرافی برای پیش ارزیابی قبل از بلوک نورواگزیال، زمان انجام روند کار کاهش نشان داد (SMD: 1.97 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 2.41 - تا 1.54 - ؛ I2 = 0%؛ معادل 2.4 دقیقه؛ 2 مطالعه؛ 122 شرکتکننده) یا به عنوان یک روش از پیش برنامهریزی نشده (SMD: 0.68 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 - تا 0.40؛ I2 = 0%؛ معادل 94 ثانیه؛ 2 مطالعه؛ 204 شرکتکننده). در 2 مطالعه (122 شرکتکننده)، هدایت سونوگرافی تعداد دفعات مورد نیاز برای سوزن زدن جهت انجام بلوک عصبی را کاهش داد (SMD: 0.90 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.27 - تا 0.52 - ؛ I2 = 0%؛ معادل 0.6 تعداد دفعات سوزن زدن برای هر شرکتکننده). برای 2 مطالعه (204 شرکتکننده)، زمانی که از هدایت سونوگرافی برای بلوک نورواگزیال استفاده شد، ما نتوانستیم تفاوتی در بروز سوراخ شدگی همراه با خونریزی پیدا کنیم، اما دریافتیم که تعداد شرکتکنندگان به خوبی زیر اندازه اطلاعات مطلوب بود (RD: 0.07 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.19 - تا 0.04). هیچ موردی از عوارض جانبی ماژور برای هیچ یک از 1241 شرکتکننده گزارش نشد. ما کیفیت شواهد را برای موفقیت، نمره درد در ساعت نخست، طول دوره بلوک، زمان انجام بلوک و تعداد موارد مورد نیاز برای سوزن زدن، بالا نمرهبندی کردیم. کیفیت شواهد برای سوراخ شدگیهای خونی پائین ارزیابی شدند.
به نظر میرسد هدایت سونوگرافی، خصوصا در کودکان کمسنتر، با صرفه و سودمند باشد، زیرا میزان موفقیت را ارتقا داده و طول دوره بلوک را افزایش میدهد. اطلاعات اضافی پیش از نتیجهگیری نهایی در مورد اثرات راهنمایی سونوگرافی بر کاهش میزان سوراخ شدگیهای خونی، مورد نیاز است.