گلیوما (glioma) تومورهای مغزی ناشی از سلولهای گلیال با بروز سالانه بین 4 تا 11 نفر در هر 100,000 نفر هستند. در این مطالعه مروری ما روی گلیوما با پتانسیل تهاجمی پایین در کوتاهمدت، مثلا گلیومای درجه پایین تمرکز میکنیم. بیشتر افراد مبتلا به گلیومای درجه پایین تحت عمل جراحی قرار میگیرند و ممکن است پس از آن پرتودرمانی دریافت کنند. بااینحال، در مورد اثرات احتمالی بلندمدت پرتودرمانی، به خصوص روی عملکرد عصبی شناختی (neurocognitive)، نگرانی وجود دارد.
ارزیابی عصبیشناختی بلندمدت و دیگر عوارض جانبی پرتودرمانی (با یا بدون شیمیدرمانی) در مقایسه با عدم پرتودرمانی یا انواع مختلف پرتودرمانی، بین افراد مبتلا به گلیوما (که در آن «بلندمدت» حداقل دو سال پس از تشخیص تعریف شده است)؛ و نوشتن یک تفسیر مختصر اقتصادی.
ما در 16 فوریه 2018 پایگاههای اطلاعاتی زیر را جستوجو کردیم و جستوجو را در 14 نوامبر 2018 بهروز کردیم: پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین
(CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials، شماره 11، 2018) در کتابخانه کاکرین؛ MEDLINE via Ovid و Embase via Ovid. ما همچنین مراکز ثبت کارآزمایی بالینی و مجموعه مقالات مربوط به کنفرانس را از 2014 تا 2018 برای شناسایی مطالعات در حال انجام و منتشر نشده، جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و غیرتصادفیسازی و مطالعات کنترلشده قبل و بعد (CBAS ؛before‐and‐after studies). شرکتکنندگان، 16 سال یا بیشتر داشتند و مبتلا به گلیوم مغزی به غیر از گلیوبلاستوما بودند. ما مطالعاتی را وارد کردیم که بیماران در حداقل یک بازوی درمان، پرتودرمانی را با یا بدون شیمیدرمانی دریافت کرده بودند و در آن پیامدهای عصبیشناختی، دو یا چند سال پس از درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل از هم، دادهها را استخراج کرده و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. ما قطعیت یافتهها را با استفاده از رویکرد GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
این مطالعه مروری شامل 9 مطالعه است: هفت مورد، گلیومای درجه پایین و دو مورد از گلیوما درجه 3 بودند. در مجموع شامل 2406 شرکتکننده بودند، اما ریزش زیادی در نمونهها وجود داشت و دادههای پیامد برای تعداد کمی از افراد در ارزیابیهای نهایی مطالعه موجود بود. در هفت مورد از 9 مطالعه، شرکتکنندگان وارد کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCTs ؛randomised controlled trails) شدند که در آنها، پیگیری بلندمدتتری در زیرمجموعهای از افرادی انجام شد که بدون پیشرفت بیماری زنده مانده بودند. به دلیل فقدان کورسازی و فرسایش زیاد، خطر سوگیری متوسط تا بالا بود و در دو مطالعه مشاهدهای خطر بالای سوگیری انتخاب وجود داشت. کمبود دادهها و خطر سوگیری بدین معنی بود که قطعیت شواهد پایین تا بسیار پایین بود. ما به دلیل تنوع در مداخلات و پیامدها نتوانستیم نتایج را در متاآنالیز ترکیب کنیم.
مطالعات پنج مقایسه زیر را مورد بررسی قرار دادند.
پرتودرمانی در مقایسه با هیچ درمان کمکی
دو مطالعه مشاهدهای دادهها را در این زمینه ارائه دادند. در 12 سال پیگیری در یک مطالعه، خطر اختلال شناختی (که به صورت نواقص ناتوانی شناختی در حداقل 5 مورد از 18 مورد آزمایشهای عصبیروانی تعریف شد) در گروه پرتودرمانی بیشتر بود (خطر نسبی (RR): 1.95؛ %95 فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 3.71؛ n = 65)؛ در پنج تا شش سال اختلاف بین گروهها، اهمیت آماری به دست نیامد (RR: 1.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.92 تا 2.06؛ n = 195). در مطالعه دیگری، یک نفر در گروه پرتودرمانی دچار اختلال شناختی (وخامت قابلتوجه در هشت مورد از 12 تست عصبیروانی) در مدت دو سال در مقایسه با هیچ موردی از گروه کنترل (اطمینان از شواهد بسیار پایین) شد.
با توجه به نمرات عصبیشناختی، در یک مطالعه گزارش شد که گروه پرتودرمانی در مقایسه با گروه بدون پرتودرمانی، در برخی از آزمونها بهطور معنیداری میانگین نمرات بدتری را نشان دادند. بااینحال، دادههای خام فقط برای یافتههای معنیدار ارائه شد. در مطالعه دوم، هیچ اختلاف روشنی در هیچ یک از پیامدهای مختلف شناختی در دو سال (n = 31) و چهار سال (n = 15) وجود نداشت (اطمینان از شواهد بسیار پایین).
پرتودرمانی در مقابل شیمیدرمانی
یک RCT، دادههای مربوط به اختلال شناختی را تا سه سال و بدون تفاوت مشخص بین بازوها ارائه داد (RR: 1.43؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.36 تا 5.70؛ n = 117) (قطعیت شواهد پایین).
پرتودرمانی با دوز بالا در مقابل پرتودرمانی با دوز پایین
فقط یکی از دو مطالعه که این مقایسه را گزارش دادند، دادهها را ارائه کرده و در دو یا پنج سال هیچ تفاوت مشخصی بین بازوهای پرتودرمانی با دوز بالا و پایین (قطعیت بسیار پایین) وجود نداشت.
پرتودرمانی مرسوم در مقابل پرتودرمانی استریوتاکتیک کانفورمال (stereotactic conformal ) (تطبیقی)
یک مطالعه که شامل افراد جوان بود، دادههای محدودی را از زیرگروه سنی 16 تا 25 سال ارائه داد. تعداد شرکتکنندگان مبتلا به اختلال عصبیشناختی در پنج سال پس از درمان دو نفر از 12 نفر حاضر در بازوی مرسوم در مقابل هیچ یک از 11 نفر در بازوی پرتودرمانی استریوتاتیک کانفورمال بودند (RR: 4.62؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.25 تا 86.72؛ n = 23؛ قطعیت شواهد پایین).
شیمیدرمانی در مقابل پرتودرمانی
دو RCT برای اختلال شناختی مورد آزمایش قرار گرفتند. یکی، اختلال شناختی را به صورت کاهش بیش از 3 امتیاز در نمره MMSE در مقایسه با خط پایه تعریف کرده و دادهها را از سال دوم (110 شرکتکننده)، سال سوم (91 شرکتکننده)، و سال پنجم (57 شرکتکننده) پیگیری گزارش کرد، و هیچ تفاوتی بین دو بازو در هر مقطع زمانی وجود نداشت. مطالعه دوم دادههای خام را گزارش نکرد اما نمرات MMSE را طی بیش از پنج سال، در 126 شرکتکننده در دو سال، 110 شرکتکننده در سه سال، 69 شرکتکننده در چهار سال و 53 شرکتکننده در 5 سال اندازهگیری کرد. نویسندگان نتیجه گرفتند که هیچ تفاوتی در نمرات MMSE بین دو بازوی مطالعه وجود ندارد (P = 0.4752) (قطعیت شواهد پایین).
دو RCT پیامدهای کیفیت زندگی (QoL) را برای این مقایسه گزارش کردند. یکی از این کارآزماییها، هیچ اختلافی را در نمرات Brain ‐ QoL بین بازوهای مطالعه طی یک دوره پیگیری 5 ساله گزارش نکرد (P = 0.2767؛ هیچ داده خامی ارائه نشد و مخرجها بیان نشدند). کارآزمایی دیگری گزارش داد که نتایج بلندمدت QoL مرتبط با سلامت هیچ تفاوتی را بین بازوها نشان ندادند اما دادههای خام برای نمرات کلی HRQoL ارائه نشد (قطعیت شواهد پایین).
ما هیچ داده مقایسهای را در مورد نارسایی اندوکرین پیدا نکردیم؛ ما قصد داشتیم تا یک تفسیر مختصر اقتصادی تهیه کنیم اما هیچ مطالعه مرتبط اقتصادی را برای ورود پیدا نکردیم.
پرتودرمانی برای گلیوما با یک پیشآگهی خوب ممکن است در بلندمدت خطر عوارض جانبی عصبیشناختی را افزایش دهد؛ بااینحال مقدار خطر نامشخص است. شواهد درباره عوارض جانبی بلندمدت عصبیشناختی مرتبط با شیمیدرمانی نیز نامشخص است. ارزیابی عصبیشناختی باید بخشی جداییناپذیری از پیگیریهای بلندمدت در کارآزماییهایی باشد که شامل پرتودرمانی برای گلیومای درجه پایین است تا قطعیت شواهد را در مورد اثرات عصبیشناختی بلندمدت بهبود بخشد. همچنین این کارآزماییها باید سایر اثرات بلندمدت بالقوه، از جمله اختلال عملکرد اندوکرین را ارزیابی کرده و هزینهها و اثربخشی هزینه را تعیین کنند.