ویروس هپاتیت C (HCV) یک ویروس RNA (ریبونوکلئیک اسید) تکرشتهای است که پتانسیل ایجاد التهاب را در کبد دارد. تعریف سنتی از عفونت حاد HCV، شش ماه نخست پس از عفونت با ویروس است. یک تعریف متداول دیگر از عفونت حاد HCV، عدم وجود آنتیبادی HCV و seroconversion بعدی (حضور آنتیبادی HCV در فردی است که قبلا برای آنتیبادی HCV منفی بود) است. حدود 40% تا 95% از افراد مبتلا به عفونت حاد HCV، به سمت عفونت مزمن HCV میروند، یعنی این که HCV RNA را در خون خود دارند. در سال 2010، تخمین زده شد که 160 میلیون نفر در سراسر جهان (2 تا 3 درصد از جمعیت جهان) دچار عفونت مزمن HCV بودهاند. درمان دارویی بهینه HCV حاد بحثبرانگیز است. عفونت مزمن HCV میتواند به کبد آسیب برساند.
ارزیابی مزایای و آسیبهای نسبی ناشی از مداخلات دارویی مختلف در درمان عفونت حاد HCV از طریق یک متاآنالیز شبکهای و ایجاد درجهبندی درمانهای دارویی در دسترس با توجه به ایمنی و اثربخشی آنها. با این حال، ارزیابی این که آیا اثر بالقوه تعدیلکنندهها در طول مقایسههای مختلف، مشابه بود، امکانپذیر نبود. بنابراین، ما متاآنالیز شبکهای را انجام ندادیم و در عوض مزایای و آسیبهای نسبی مداخلات مختلف را در مقابل یکدیگر یا در مقابل هیچ مداخلهای با استفاده از روششناختی استاندارد کاکرین ارزیابی کردیم.
ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails)؛ MEDLINE؛ Embase؛ Science Citation Index Expanded؛ پلتفرم بینالمللی پایگاه ثبت کارآزماییهای سازمان جهانی بهداشت و پایگاههای ثبت کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده را تا اپریل 2016، برای یافتن کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده در مورد مداخلات دارویی برای عفونت حاد HCV جستوجو کردیم.
ما فقط کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده (بدون توجه به زبان، کورشدگی یا وضعیت انتشار) را در شرکتکنندگان مبتلا به عفونت حاد HCV وارد کردیم. ما کارآزماییهایی را حذف کردیم که شامل شرکتکنندگان قبلا پیوند کبد شده و افراد مبتلا به دیگر بیماریهای همزمان ویروسی بودند. ما هرکدام از مداخلات دارویی مختلف را در مقایسه با دارونما (placebo) یا با یکدیگر در نظر گرفتیم.
ما از پروسیجرهای روششناختی استاندارد مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم. ما نسبت شانس (OR) و نسبت میزان (rate ratio) را با 95% فاصلههای اطمینان (CI) با استفاده از مدلهای اثر ثابت و اثرات تصادفی مبتنی بر آنالیز شرکتکننده در دسترس با Review Manager 5 محاسبه کردیم. ما خطر سوگیری (bias) را براساس کاکرین، خطر کنترلشده خطاهای تصادفی با Trial Sequential Analysis ارزیابی کردیم و کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) بررسی کردیم.
ما 10 کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده را با 488 شرکتکننده تصادفیسازی شده که معیارهای ورود ما را برآورده کردند، شناسایی کردیم. همه کارآزماییها در یک یا چند دامنه، دارای خطر بالای سوگیری (bias) بودند. بهطور کلی، کیفیت شواهد برای تمام پیامدها بسیار پایین بود. 9 کارآزمایی (467 شرکتکننده) اطلاعات را برای یک یا چند پیامد فراهم کردند. سه کارآزمایی (99 شرکتکننده) اینترفرون - آلفا را در مقابل هیچ مداخلهای مقایسه کردند. سه کارآزمایی (90 شرکتکننده) اینترفرون - بتا را در مقابل هیچ مداخلهای مقایسه شدند. یک کارآزمایی (21 شرکتکننده) به مقایسه اینترفرون - آلفا پگیلهشده در برابر هیچ مداخلهای پرداختند، اما هیچ دادهای را برای تجزیهوتحلیل فراهم نکرد. یک کارآزمایی (41 شرکتکننده) واکسن MTH-68.B را در مقابل عدم مداخله مقایسه کرد. دو کارآزمایی (237 شرکتکننده) اینترفرون - آلفا پگیلهشده را در مقابل اینترفرون - آلفا پگیلهشده بهعلاوه ریباویرین مقایسه کرد. هیچیک از کارآزماییها آنتیویرالهای با اثر مستقیم را با دارونما (placebo) یا سایر مداخلات مقایسه نکردند. متوسط یا میانه دوره پیگیری در این کارآزماییها از 6 تا 36 ماه بود.
مرگومیر کوتاهمدت (کمتر از یک سال) در هیچ گروهی از هیچ کارآزمایی دیده نشد، به جز برای یک کارآزمایی که یک شرکتکننده در گروه اینترفرون - آلفا پگیلهشده بهعلاوه ریباویرین فوت کرد (1.95: 1.1%). در کارآزماییهایی که پیگیری بیش از یک سال را گزارش کردند، مرگهای بیشتری رخ ندادند. تعداد عوارض جانبی جدی در گروه اینترفرون - آلفا پگیلهشده بهعلاوه ریباویرین در مقایسه با اینترفرون - آلفا پگیلهشده بیشتر بود (نسبت میزان: 2.74؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.40 تا 5.33؛ شرکتکنندگان = 237؛ کارآزماییها = 2؛ I2 = %0). نسبت افراد با هر عارضه جانبی در گروه اینترفرون - آلفا و اینترفرون - بتا در مقایسه با عدم مداخله بیشتر بود (OR: 203.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 9.01 تا 4574.81؛ شرکتکنندگان = 33؛ کارآزماییها = 1 و OR: 27.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.48 تا 526.12؛ شرکتکنندگان = 40؛ کارآزماییها = 1). هیچ یک از کارآزماییها کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، پیوند کبد، بیماری کبدی جبراننشده، سیروز، یا کارسینومای هپاتوسلولار را گزارش نکردند. نسبت افراد مبتلا به عفونت مزمن HCV که با عدم وجود پاسخ پایدار ویرولوژیکی مشخص شد، در گروه اینترفرون - آلفا در مقایسه با عدم مداخله کمتر بود (OR: 0.27؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.09 تا 0.76؛ شرکتکنندگان = 99؛ کارآزماییها = 3؛ I2 = %0). تفاوتها بین گروهها برای همه مقایسههای باقیمانده غیردقیق بوده یا قابل تخمین نبودند (چون هیچکدام از گروهها هیچ رویدادی نداشتند).
شواهدی با کیفیت پایین نشان میدهند که اینترفرون - آلفا ممکن است بروز عفونت مزمن HCV را که با پاسخ پایدار ویرولوژیکی مشخص میشود، کاهش دهند. با این حال، تاثیر بالینی از قبیل بهبود در کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، کاهش در سیروز، بیماری کبدی جبراننشده و پیوند کبد، گزارش نشدهاند. همچنین مشخص نیست که آیا این یافته در شرایط بالینی فعلی که تحت سلطه استفاده از اینترفرونهای پگیلهشده و آنتیویروسها با اثر مستقیم هستند، کاربردی هست یا خیر، اگرچه ما هیچ شواهدی را برای حمایت از اینکه اینترفرونهای پگیلهشده یا ریباویرین یا هر دو در افراد مبتلا به عفونت حاد HCV موثر هستند، پیدا نکردیم. ما هیچ کارآزمایی تصادفیسازی شده را نیافتیم که به مقایسه آنتیویروسهای با اثر مستقیم با دارونما یا سایر مداخلات برای عفونتهای حاد HCV پرداخته باشند. عدم قطعیت قابلتوجهی در مزایا و آسیبهای مداخلات وجود داشت، و کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده با کیفیت بالا مورد نیاز است.