افراد مبتلا به سندروم داون (Down syndrome) معمولا در سنین جوانی و به لحاظ فراوانی بیشتر از افراد عادی جامعه، دچار زوال شناختی (زوال حافظه، زبان، قدرت تفکر و قضاوت که شدت آن بیشتر از تغییرات عادی ناشی از افزایش سن است) میشوند. نشان داده شده که داروهای متنوعی میتوانند در بهبود یا حداقل کاهش سیر پیشرفت این نشانهها در افراد بدون سندروم داون موثر باشند.
سوال مطالعه مروری
آیا بزرگسالان بالای 18 سال مبتلا به سندروم داون در مقایسه با سایر بزرگسالان مبتلا به سندروم داون که داروی ساختگی (دارونما (placebo)) دریافت کرده یا هیچ دارویی دریافت نکردهاند، از مزایای درمان با دارو برای پیشگیری از زوال شناختی بهرهمند میشوند؟
ویژگیهای مطالعه
ما و تیمی از پژوهشگران کاکرین، در ژانویه 2015 برای دستیابی به مطالعاتی که به بررسی تاثیر هر نوع دارو یا مکمل غذایی بر زوال شناختی در بزرگسالان مبتلا به سندروم داون پرداخته بودند، به جستوجو پرداختیم. نه کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده مرتبط را یافتیم (این نوع طراحی قابل اعتمادترین نتایج را به دست میدهند) که توانستیم آنها را وارد بررسی اجمالی کنیم. این مطالعات به تست کردن موارد زیر پرداخته بودند:
• دونپزیل (donepezil)، دارویی که برای درمان بیماری آلزایمر استفاده میشود (چهار مطالعه)؛
• ممانتین (memantine)، دارویی که برای درمان بیماری آلزایمر استفاده میشود (دو مطالعه)؛
• سیمواستاتین (simvastatin)، دارویی (استاتین) که برای پیشگیری از بیماری قلبی استفاده میشود (یک مطالعه)؛
• ترکیبی از آنتیاکسیدانها شامل اشکالی از ویتامینهای C و E و اسید آلفالیپوئیک (alpha‐lipoic acid)؛ (یک مطالعه)؛
• استیل ال‐کارنیتین (acetyl‐L‐carnitine) یک مکمل غذایی که در گذشته برای درمان دمانس استفاده میشده است (یک مطالعه).
پنج مورد از مطالعات روی بزرگسالان 55‐45 ساله و چهار مورد روی بزرگسالان 29‐20 ساله متمرکز شده بودند. هفت مطالعه در کشور آمریکا یا انگلستان، یک مطالعه در کشور نروژ و انگلستان و یک مطالعه در کشور ژاپن به اجرا درآمده بودند.
نتایج کلیدی
نه کارآزمایی که ما یافتیم، به بررسی تاثیرات پنج دارویی پرداخته بودند که برای پیشگیری زوال شناختی استفاده میشدند یا در حال حاضر استفاده میشوند. تمامی این مطالعات به مقایسه داروی مورد تست با یک دارونما (یک قرص یا کپسول که به لحاظ شکل ظاهری و مزه شبیه به داروی مورد تست است اما هیچ نوع ماده موثری ندارد) پرداخته بودند.
به طور کلی افرادی که دارو دریافت کرده بودند، در رابطه با هیچ یک از حیطههای مورد ارزیابی مطالعات نسبت به افرادی که دارونما دریافت کرده بودند، عملکرد بهتری نداشتند. حیطههای مورد ارزیابی عبارت بودند از کارکرد عمومی (شامل حافظه و تفکر، گفتار، خلقوخو و رفتار)، کارکرد شناختی (شامل حافظه، توجه به آنچه در اطراف شما اتفاق میافتد)، رفتارهای انطباقی (توانایی انجام کارهای روزانه)، یا مشکلات رفتار (مانند تحریکپذیر یا تهاجمی بودن).
استاتین، سیمواستاتین تنها دارویی بود که تاثیر مثبت نشان داد. یافتههای اولیه به دست آمده از یک مطالعه بسیار کوچک نشان داد سیمواستین در مقایسه با دارونما دارای مزیت کمی روی بهبود حافظه بوده است.
در چهار مطالعهای که به بررسی اثر دونپزیل پرداخته بودند، شرکتکنندگانی که دونپزیل دریافت کرده بودند نسبت به شرکتکنندگانی که دارونما دریافت کرده بودند، بیشتر دچار سردرد، سرگیجه و تهوع شدند. در دو مطالعهای که به بررسی اثر ممانتین پرداخته بودند، هیچ تفاوتی بین شرکتکنندگانی که ممانتین یا دارونما دریافت کرده بودند به لحاظ گزارش موارد سردرد، سرگیجه و تهوع وجود نداشت.
کیفیت شواهد
اگرچه مطالعات وارد شده بسیار عالی طراحی شده بودند، اکثر آنها دارای تعداد محدودی از شرکتکنندگان بوده و در رابطه با بسیاری از حیطههای مورد ارزیابی، نتوانستیم نتایج به دست آمده از دو یا تعداد بیشتری از مطالعات را با هم ترکیب کنیم. در مجموع، کیفیت شواهد پائین است. ما نمیتوانیم در رابطه با اثربخشی هر یک از این داروها اطمینان حاصل کنیم. اجرای کارآزماییهای بیشتر با تعداد بیشتری از افراد در یک دوره زمانی طولانیتر به ما اجازه خواهد داد تا به این سوال مرور با قطعیت بیشتری پاسخ دهیم.
نتوانستیم هیچ کارآزماییای پیدا کنیم که به بررسی تعداد زیادی از داروهای مورد استفاده برای پیشگیری از زوال شناختی پرداخته باشد و چنین پژوهشی برای بررسی اثربخشی این داروها در جمعیت مبتلا به سندروم داون مورد نیاز است.