استروک سومین علت اصلی ناتوانی در جهان است. فعالیت فیزیکی برای پیشگیری از استروک ثانویه و برای پیشرفت بهبود عملکردی مهم است. با این حال، افراد مبتلا به استروک نسبت به گروه کنترل شامل افراد سالمی که از نظر سنی همسان هستند، بیتحرکتر هستند. بنابراین، مداخلات برای افزایش فعالیت پس از استروک برای کاهش ناتوانی مرتبط با استروک ضروری هستند.
خلاصهسازی شواهد موجود در مورد اثربخشی پایشگرهای فعالیت پوشیدنی تجاری موجود و اپلیکیشنهای گوشیهای هوشمند برای افزایش سطح فعالیت فیزیکی در افراد مبتلا به استروک.
ما به جستوجو در پایگاه ثبت تخصصی گروه استروک در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture؛ SPORTDiscus و پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی زیر پرداختیم: پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت، کارآزماییهای بالینی، پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی EU؛ ISRCTN Registry؛ پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی استرالیا و نیوزیلند و پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه استروک تا 3 مارچ 2018. ما همچنین فهرست منابع؛ Web of Science forward tracking و Google Scholar را جستوجو کرده و در صورت لزوم برای به دست آوردن دادههای بیشتر با محققان کارآزمایی تماس گرفتیم. ما جستوجوها را از نظر زبان یا وضعیت انتشار محدود نکردیم.
ما تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs ؛randomised controlled trails) و کارآزماییهای تصادفیسازی و متقاطع را انتخاب کردیم که استفاده از پایشگرهای فعالیت را در مقابل عدم مداخله، نوع دیگری از مداخله، یا پایشگر دیگر فعالیت انتخاب کردند. شرکتکنندگان در سن 18 سال یا بالاتر و با تشخیص استروک بودند، که یا در بیمارستان بستری بوده یا در جامعه زندگی میکردند. معیارهای پیامد اولیه، تعداد گامها در هر روز و مدت زمان انجام فعالیت متوسط تا شدید بود. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از زمان استراحت، زمان سپری شده در فعالیت فیزیکی با شدت اندک، طول مدت پیادهروی، خستگی، خلقوخوی، کیفیت زندگی، مشارکت در جامعه و عوارض جانبی. ما پایشگرهای اندام فوقانی را که فقط فعالیت اندام فوقانی را اندازهگیری میکردند، حذف کردیم.
ما از روششناسی استاندارد کاکرین برای تجزیهوتحلیل و تفسیر دادهها استفاده کردیم. حداقل دو نویسنده به صورت مستقل از هم عناوین و چکیده مقالات را برای ورود غربالگری کردند. ما اختلافنظرات را از طریق مشورت با نویسنده سوم مرور حل کردیم. ما دادههای زیر را از مطالعات انتخاب شده در یک قالب استاندارد شده استخراج کردیم: نوع مطالعه، جمعیت شرکتکننده، شرایط مطالعه، مداخله و مداخلات همزمان، زمانبندی و پیامدها. ما سطوح سوگیری (bias) را به صورت بالا، پایین یا نامشخص طبقهبندی کردیم و کیفیت شواهد مربوط به هر پیامد را با استفاده از رویکرد GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
ما 28098 منبع را بازبینی کردیم، که از بین آنها ما 29 مقاله بالقوه را شناسایی کردیم. چهار RCT (در 11 گزارش) معیارهای ورود را داشتند. اندازه نمونهها بین 27 تا 135 بود (در مجموع 245 شرکتکننده). زمان قبل از استروک از کمتر از یک هفته (n = 1)، تا یک تا سه ماه (n = 2)، یا میانه 51 ماه (n = 1) متغیر بود. شدت استروک دارای میانه بین یک تا شش در مقیاس استروک مؤسسه ملی سلامت (NIHSS ؛National Institutes of Health Stroke Scale) بود. سه مطالعه در مرکز توانبخشی بخش بستری، و یک مطالعه در آزمایشگاه دانشگاه انجام شد. تمام مطالعات استفاده از پایشگر فعالیت را به همراه مداخله دیگر (برای مثال یک برنامه بازآموزی پیادهروی یا یک برنامه توانبخشی بخش بستری) در مقابل مداخله دیگر بهتنهایی مقایسه کردند. سه مطالعه پیامد اولیه شمارش گامهای روزانه را گزارش کردند.
تأثیر آشکاری، برای استفاده از پایشگرهای فعالیت در رابطه با سایر مداخلات، بر تعداد گام در یک محیط اجتماعی (میانگین تفاوت (MD): -1930 گام؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 4410- تا 550؛ 1 RCT؛ 27 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، یا در یک مرکز توانبخشی در بخش بستری (MD: 1400 گام؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 40- تا 2840؛ 2 RCT؛ 83 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) وجود نداشت. هیچ مطالعهای پیامد اولیه فعالیت فیزیکی متوسط تا شدید را گزارش نکرد، اما یک مطالعه زمان صرف شده را برای انجام فعالیت شدید متوسط و شدید بهطور جداگانه گزارش کرد:
این مطالعه گزارش داد که پایش فعالیت علاوه بر توانبخشی معمول در بخش بستری، مدت زمان صرف شده را برای انجام فعالیت فیزیکی نسبتا شدید (95% فاصله اطمینان (CI): 0.28 تا 8.52؛ 1 RCT؛ 48 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پایین) در مقایسه با توانبخشی معمول به تنهایی تا 4.4 دقیقه در روز افزایش داد، اما هیچ اثر روشنی برای استفاده از یک مانیتور فعالیت به همراه توانبخشی معمول برای افزایش زمان صرف شده در فعالیت فیزیکی بسیار شدید در مقایسه با توانبخشی معمول بهتنهایی وجود نداشت (MD: 2.6 دقیقه در روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.8- تا 6؛ 1 RCT؛ 48 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پایین). خطر کلی سوگیری، به استثنای خطر بالای کورسازی شرکتکنندگان و پرسنل مطالعه، پایین بود. هیچ یک از مطالعات انتخاب شده اطلاعاتی را درباره عوارض جانبی گزارش نکردند.
فقط چهار RCT کوچک با 274 شرکتکننده (سه RCT مربوط به توانبخشی در بخش بستری و یک RCT مربوط به جامعه) اثربخشی پایشگرهای فعالیت را برای افزایش فعالیت فیزیکی پس از استروک بررسی کردند. اگر چه این مطالعات نشان دادند که پایشگرهای فعالیت میتوانند با کار بالین ترکیب شوند، در حال حاضر شواهد کافی برای حمایت از استفاده از پایشگرهای فعالیت برای افزایش فعالیت فیزیکی پس از استروک وجود ندارد.