فیبروز کیستیک (CF) یک اختلال ارثی مغلوب مربوط به انتقال کلرید است که با عفونتهای ریوی عودکننده و مکرر ناشی از ارگانیسمهای مقاوم که منجر به بدترشدن عملکرد ریه و مرگومیر زودهنگام در مبتلایان میشود، شناخته میشود.
استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متیسیلین (MRSA) نه تنها یک عفونت مهم در افرادی است که در بیمارستان بستری هستند، بلکه یک پاتوژن بالقوه خطرناک در فیبروز کیستیک نیز بهحساب میآید. بهنظر میرسد عفونت مزمن ریوی با MRSA در افرادی ایجاد میشود که مبتلا به فیبروز کیستیک با پیامدهای بالینی بدتر هستند و موجب افزایش نرخ کاهش عملکرد ریه میشود. نیاز به راهنماییهای شفافی برای ریشهکن کردن MRSA در فیبروز کیستیک، که توسط شواهد قوی پشتیبانی میشود، فورا احساس میشود. این یک بهروزرسانی از مرور قبلی است.
ارزیابی اثربخشی رژیمهای درمانی که برای ریشهکن کردن MRSA طراحی شدند و تعیین اینکه آیا ریشهکن کردن MRSA پیامدهای بالینی و میکروبیولوژیکی بهتری را برای افراد مبتلا به فیبروز کیستیک فراهم میکند یا خیر. اطمینان از اینکه آیا تلاش برای ریشهکن کردن MRSA میتواند منجر به افزایش دیگر ارگانیسمهای اکتسابی مقاوم (از جمله P aeruginosa) یا افزایش اثرات جانبی ناشی از داروها، یا هردو میشود یا خیر.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبهتصادفی و کنترلشده با جستوجو در پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه فیبروز کیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین (Cochrane Cystic Fibrosis and Genetic Disorders Group)، PubMed ،MEDLINE، پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی (Clinicaltrials.gov ،WHO ICTRP ،ISRCTN Registry)، جستوجوی دستی فهرست منابع مقالات و از طریق تماس با متخصصین در این زمینه شناسایی شدند.
تاریخ آخرین جستوجو در پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه فیبروز کیستیک 27 جولای 2017 بود.
تاریخ آخرین جستوجوی پایگاههای ثبت کارآزماییهای در حال انجام 7 آگوست 2017 بود.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبهتصادفی و کنترلشده که به مقایسه هرگونه ترکیبی از آنتیمیکروبهای موضعی، استنشاقی، خوراکی یا داخل وریدی با هدف اولیه ریشهکن کردن MRSA در مقایسه با دارونما، درمان استاندارد یا عدم درمان پرداختند.
نویسندگان بهطور مستقل تمامینتایج جستوجو را از نظر مناسب بودن ارزیابی کردند. آنها از روششناسی GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) برای ارزیابی کیفیت شواهد استفاده کردند.
این مرور دو کارآزمایی را با 106 شرکتکننده مبتلا به عفونت MRSA انتخاب کرد. در هر دو کارآزمایی، درمان فعال عبارت بود از تریمتوپریم (trimethoprim) خوراکی و سولفامتوکسازول (sulfamethoxazole) همراه با ریفامپیسین (rifampicin)؛ با این حال، یک کارآزمایی این ترکیب را به مدت 2 هفته همراه با ضد عفونی کردن بینی، پوست و دهان و 3 هفته ضد عفونی کردن محیط اطراف بهکار برد؛ در حالیکه در کارآزمایی دوم این ترکیب دارویی به مدت 21 روز همراه با 5 روز موپیروسین داخل بینی (intranasal mupirocin) تجویز شد. در هر دو کارآزمایی بازوی کنترل فقط مشاهده بود.
هر دو کارآزمایی، ریشهکنی موفقیت آمیز MRSA را در افراد مبتلا به CF بهعنوان یک پیامد، گزارش کردند. با این حال، تعریف مورد استفاده آنها برای ریشهکن کردن MRSA با هم متفاوت بود. اولین کارآزمایی (45 = n) ریشهکنی MRSA را در روز 28 بهعنوان کشت MRSA ریوی منفی تعریف کرد، و گزارش داد که در مقایسه با گروه کنترل، تریمتوپریم خوراکی و سولفامتوکسازول همراه با ریفامپیسین ممکن است منجر به نسبت بالاتری از رسیدن به کشت منفی شوند، نسبت شانس (OR): 12.6 (95% فاصله اطمینان (CI): 2.84 تا 55.84؛ شواهد با اطمینان پائین)؛ با این حال، در روز 168 پیگیری، تفاوتی از نظر نسبت شرکتکنندگانی که در بازوی درمان با MRSA منفی باقی مانده بودند، وجود نداشت: OR: 1.17 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.31 تا 4.42؛ شواهد با کیفیت پائین).
در کارآزمایی دوم، ریشهکنی موفقیتآمیز بهصورت عدم وجود MRSA پس از درمان (کوتریموکسازول خوراکی و ریفامپیسین با موپیروسین داخل بینی یا مشاهده) در حداقل سه کشت در طول یک دوره شش ماهه تعریف شد. در زمان گزارشدهی، 40 شرکتکننده از 61 شرکتکننده پیگیری را کامل کردند؛ اما نتایج تفاوتی را بین گروهها نشان نداد. ریشهکنی در 12 شرکتکننده از 29 شرکتکننده (41%) دریافتکننده درمان فعال و در 9 شرکتکننده از 32 شرکتکننده (28%) در بازوی مشاهده بهدست آمد، OR: 1.80 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.62 تا 5.25؛ شواهد با کیفیت پائین).
با توجه به پیامدهای ثانویه این مرور، این یافته فقط در اولین کارآزمایی گزارش شد. این کارآزمایی گزارش کرد که تفاوتی بین دو بازو از لحاظ تشدید بیماری ریوی (از غربالگری تا روز 28)، کلونیزاسیون بینی، عملکرد ریه، وزنگیری یا پیامدهای گزارش شده توسط شرکتکنندهها مشاهده نشد. در حالی که پیامد خاصی در این مرور محسوب نمیشود، محققان گزارش کردند که نرخ بستری در بیمارستان در غربالگری 168 روزه با استفاده از تریمتوپریم خوراکی و سولفامتوکسازول خوراکی در ترکیب با ریفامپیسین در مقایسه با گروه کنترل پایینتر بود، OR: 0.22 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.05 تا 0.72).
بر اساس یک کارآزمایی که برتری درمان فعال را برای MRSA در مقایسه با مشاهده تنها، با توجه به نسبت کشتهای تنفسی منفی MRSA در روز 28ام نشان داد، امکان ریشهکن کردن MRSA در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک وجود دارد. با این وجود، در شش ماه، نسبت شرکتکنندگانی که با MRSA منفی باقی ماندند، در بین بازوهای درمان در هر کارآزمایی متفاوت نبود. علاوه بر این، عوارض بالینی درازمدت از لحاظ عملکرد ریه، مرگومیر و هزینه مراقبت، نامشخص باقی ماند.
با استفاده از روششناسی GRADE، به دلیل سوگیری (bias) بالقوه ناشی از طرح برچسب-باز و جزئیات نامشخص گزارششده در یک کارآزمایی، ما کیفیت شواهد ارائه شده را توسط این مرور بسیار پائین تا پائین قضاوت کردیم. بر اساس شواهد موجود، نظر نویسندگان این است که در عین حال که امکان ریشهکن کردن اولیه MRSA ریوی در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک وجود دارد، در حال حاضر شواهد کافی در مورد پیامدهای بالینی ریشهکنی برای حمایت از استفاده از مداخلات مورد مطالعه وجود ندارد.