لیشمانیوز جلدی، که ناشی از عفونت انگلی است، یکی از جدی ترین بیماریهای پوست در بسیاری از کشورهای با درآمد پائین و متوسط بهشمار میرود. لیشمانیوز جلدی (سالک) دنیای قدیم (OWCL) توسط گونههای موجود در آفریقا، آسیا، خاورمیانه، مدیترانه، و هند بهوجود آمده است. درمانهای بسیار معمول بهکار گرفتهشده آنتیمونیالها (antimonials) هستند، اما سایر داروها با موفقیتهای متفاوتی مورد استفاده قرار گرفتهاند. از آنجایی که OWCL تمایل به درمان خودبهخودی دارد، لازم است که استفاده از درمانهای سیستمیک و موضعی تایید شوند. این یک بهروزرسانی از مطالعه مروری کاکرین است که اولین بار در سال 2008 منتشر شد.
ارزیابی اثرات مداخلات درمانی به شکل موضعی لیشمانیوز جلدی دنیای قدیم.
ما جستوجوهای خود از پایگاههای اطلاعاتی زیر را تا نوامبر 2016 بهروزرسانی کردیم: ثبت تخصصی گروه پوست در کاکرین، CENTRAL ،MEDLINE ،Embase، و LILACS. ما همچنین 5 پایگاه ثبت کارآزمایی را جستوجو کردیم و فهرست منابع مطالعات انتخاب شده را برای یافتن منابع بیشتر برای کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) کنترل کردیم. ما برای مدیران برنامههای ملی، هماهنگکنندههای کل، مدیران، پزشکان، کارشناسان منطقهای WHO-EMRO در کشورهای اندمیک، شرکتهای داروسازی، مراکز پزشکی مناطق استوایی، و نویسندگان مقالات مرتبط برای اطلاعات بیشتر در مورد کارآزماییهای مربوطه منتشر نشده و در حال انجام، نامه نوشتیم. ما در سپتامبر 2015 با استفاده از MEDLINE یک جستوجوی جداگانه درباره اثرات جانبی مداخلات برای لیشمانیوز جلدی دنیای قدیم انجام دادیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده درباره تکدرمانی یا درمان ترکیبی در افراد با سیستم ایمنی سالم و مبتلا بهOWCL که از طریق اسمیر، بافتشناسی، کشت، یا واکنش زنجیرهای پلیمراز تایید شده است. مقایسهکنندهها عبارت بودند از عدم درمان، پلاسبو / حامل، و/ یا یک ترکیب فعال دیگر.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل کارآزماییها را برای ورود و خطر سوگیری (Bias) ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. ما فقط زمانی دادهها را ترکیب کردیم که قادر به شناسایی حداقل دو مطالعه بودیم که به بررسی درمانهای مشابه پرداختند و دادههای قابل ترکیب گزارش دادند. ما همچنین دادههای مربوط به اثرات جانبی به دست آمده را از جستوجوی متناظر ثبت کردیم.
ما 89 مطالعه (که 40 مطالعه برای این بهروزرسانی جدید بود) را با 10583 نفر مبتلا به OWCL انتخاب کردیم. مطالعات انتخاب شده عمدتا در شرق دور یا خاورمیانه در بیمارستانهای منطقهای، کلینیکهای مراقبتهای بهداشتی، و مراکز تحقیقات بیماریهای پوستی انجام شدند. زنان 41.5% از شرکتکنندگان را تشکیل میدادند (محدوده: 23% تا 80%). میانگین کلی سن شرکتکنندگان 25 سال بود (محدوده 12 تا 56). بیشتر مطالعات حداقل بین 2 تا 6 ماه طول کشید، طولانیترین زمان مطالعات 2 سال بود. میانگین مدت زمان مطالعات 4 ماه گزارش شد. بیشتر مطالعات در بسیاری از حوزههای سوگیری در معرض خطر نامشخص یا بالا قرار داشتند. فقدان کورسازی و سوگیری گزارشدهی تقریبا در 40% از مطالعات وجود داشت. 2 کارآزمایی در تمام حوزهها در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند. کارآزماییها گونههای عفونی ضعیفی را گزارش کردند.
در اینجا ما نتایج دو مقایسه اصلی را ارائه میکنیم: ایتراکونازول (itraconazole) (200 میلیگرم به مدت 6 تا 8 هفته) در مقابل پلاسبو؛ و پماد پارومومایسین (paromomycin) (15% به همراه 10% اوره، دو بار در روز به مدت 14 روز) در مقابل حامل.
در مقایسه با ایتراکونازول (itraconazole) خوراکی در مقابل پلاسبو، در پیگیری 2.5 ماهه، 125/85 شرکتکننده از گروه ایتراکونازول در مقایسه با 119/54 در گروه پلاسبو به درمان کامل دست یافتند (RR: 3.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.35 تا 38.99؛ 3 مطالعه؛ 244 شرکتکننده). در یک مطالعه، درمان میکروبیولوژیک یا هیستوپاتولوژیک جراحات پوستی تنها در گروه ایتراکونازول پس از میانگین پیگیری 2.5 ماه اتفاق افتاد (RR: 17.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.47 تا 612.21؛ 20 شرکتکننده). با این وجود، هرچند که تجزیهوتحلیلها برای این پیامد به نفع ایتراکونازول خوراکی بود، به دلیل شواهد با اطمینان بسیار پائین، ما نمیتوانیم به این نتایج اطمینان داشته باشیم. بیشتر اثرات جانبی شامل درد خفیف شکم و حالت تهوع (RR: 2.36؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.74 تا 7.47؛ 3 مطالعه؛ 204 شرکتکننده) و عملکرد غیر طبیعی خفیف کبد (RR: 3.08؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.53 تا 17.98؛ 3 مطالعه؛ 84 شرکتکننده) در گروه ایتراکونازول (و همچنین گزارشهای مربوط به سردرد و سرگیجه)، در مقایسه با گروه پلاسبو اتفاق افتاد، اما ما بازهم میزان اطمینان شواهد را بسیار پائین رتبهبندی کردیم بنابراین به نتایج اطمینان نداریم.
در مقایسه پارومومایسین با حامل، از نظر تعداد شرکتکنندگانی که بهطور کامل درمان شدند (RR: 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.86 تا 1.17؛ 383 شرکتکننده، 2 مطالعه) و درمان میکروبیولوژیک یا هیستوپاتولوژیک ضایعات پوستی پس از میانگین دوره پیگیری 2.5 ماهه تفاوتی وجود نداشت (RR: 1.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.88 تا 1.20؛ 383 شرکتکننده، 2 مطالعه)، اما در گروه پارومومایسین واکنش های پوستی / موضعی بیشتری وجود داشت (مثل التهاب، تاول زدن، درد، قرمزی، یا خارش) (RR: 1.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.67 تا 3.01؛ 4 مطالعه؛ 713 شرکتکننده). برای تمام این پیامدها، اطمینان شواهد بسیار پائین بود، به این معنی که ما در مورد این نتایج مطمئن نیستیم.
نویسندگان کارآزمایی درصد جراحات اتفاق افتاده را پس از پایان درمان یا سرعت بهبودی برای هیچ یک از این مقایسههای کلیدی گزارش نکردند.
شواهد با اطمینان بسیار پائین برای حمایت از اثربخشی ایتراکونازول و پماد پارومومایسین برای OWCL از لحاظ درمان وجود داشت (به عنوان مثال درمان میکروبیولوژیک یا هیستوپاتولوژیک و درصد شرکتکنندگان درمان شده بهطور کامل). هر دو این مداخلات، که ماهیت آنها خفیف بود، نسبت به مقایسهها اثرات جانبی بیشتری داشتند. اما با توجه به ایمنی آن به علت اطمینان بسیار پائین شواهد مربوط به این پیامد، ما نمیتوانستیم در این زمینه نتیجهگیری کنیم.
ما پیامدهای کلیدی را در این دو مقایسه به دلیل خطر بالای سوگیری، تناقض بین نتایج، و عدم دقت کاهش درجه دادیم. نیاز به مطالعات بینالمللی بزرگ، و خوب طراحی شده وجود دارد که اثرات طولانیمدت درمانهای جاری را ارزیابی و نتیجهگیری قابل اطمینانی در مورد درمانها فراهم کند. کارآزماییهای آینده باید انواع لیشمانیوز را مشخص کنند. کارآزماییهای مربوط به گونههای ناشی از لیشمانیای اینفانتوم (Leishmania infantum)، ال اتیوپیکا (L aethiopica)، و ال دوناوی (L donovani) وجود ندارد. تحقیقات در مورد اثرات درمان بر زنان در سن باروری، کودکان، افراد دارای شرایط هماهنگ، و افرادی که ایمنیسازی شدهاند نیز مفید خواهد بود.
ارزیابی کلی اثربخشی هریک از درمانهای متعدد به علت رژیمهای درمان متغیر مورد بررسی قرار گرفته دشوار بود زیرا RCTها گونههای مختلف لیشمانیا را ارزیابی کردند و در مناطق مختلف جغرافیایی مورد مطالعه قرار دادند. برخی از پیامدهایی که ما دنبال آن هستیم اما نیافتیم درجه اختلال عملکردی و زیباییشناختی، تغییر در توانایی تشخیص لیشمانیا، کیفیت زندگی، و ظهور مقاومت بود. فقط دادههای محدودی در مورد پیشگیری از اسکار وجود داشت.