این بررسی یکی از بررسیهای ششگانه گروه تحقیقاتی کاکرین درباره گزینههای اولیه مدیریت طبی برای درمان بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن است.
رینوسینوزیت مزمن بیماری شایعی است که مشخصه آن، التهاب مخاط بینی و سینوسهای پارانازال است که به گرفتگی بینی، ترشحات بینی، درد یا فشار در ناحیه صورت و از دست دادن حس بویایی منجر میشود. این وضعیت ممکن است همراه با پولیپ بینی یا بدون آن رخ دهد. از استروئیدهای خوراکی برای کنترل واکنشهای التهابی و بهبود نشانههای بیماری استفاده میشود.
بررسی تأثیرات کورتیکواستروئیدهای خوراکی در مقایسه با دارونما یا بدون مداخله یا دیگر مداخلات دارویی (کورتیکواستروئیدهای داخل بینی، آنتیبیوتیکها، ضد قارچها) برای درمان رینوسینوزیت مزمن.
متخصص اطلاعات مرکز تخصصی گوش و حلق و بینی کاکرین (The Cochrane ENT) وظیفه جستوجوی اطلاعات را در این مراکز به این شرح بر عهده داشت: کارآزماییهای ثبتشده در مرکز ENT؛ مرکز ثبتنام کارآزماییهای کنترلشده (CENTRAL 2015، شماره 7)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ ClinicalTrials.gov؛ ICTRP و سایر منابع برای کارآزماییهای منتشرشده و منتشرنشده.
تاریخ جستوجو: 11 اوت 2015 بود.
کارآزماییهای تصادفی کنترل شده (RCT). در این کارآزماییها یک دوره درمان با کورتیکواستروئیدهای خوراکی به صورت کوتاهمدت (تا 21 روز) با دارونما یا بدون درمان یا با سایر مداخلات دارویی مقایسه شده بود.
ما روندهای روششناختی استاندارد مورد نظر کاکرین را به کار بردیم. پیامدهای اولیه عبارت بودند از: کیفیت زندگی سلامتمحور (HRQL) مرتبط با یک بیماری خاص، شدت بیماری طبق گزارش بیمار و عوارض جانبی مانند اختلالات در خلق و خو و اختلالات رفتاری. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: HRQL عمومی، درجه و نمره آندوسکوپیک پولیپ بینی، درجه و نمره سیتی اسکن و عوارض جانبی مانند بیخوابی، اختلالات گوارشی و پوکی استخوان. برای ارزیابی کیفیت شواهد برای هر پیامد از GRADE استفاده کردیم. این موارد به صورت ایتالیک نشان داده شده است.
ما هشت کارآزمایی بالینی تصادفی کنترلشده (474 شرکتکننده) را بررسی کردیم که در همه آنها کورتیکواستروئیدهای خوراکی با دارونما یا بدون مداخله دارویی مقایسه شده بود. تمام کارآزماییها صرفا شامل بزرگسالان مبتلا به رینوسینوزیت مزمن با پولیپ بینی بودند. در همه کارآزماییها پیامدهای حاصل طی دو تا سه هفته، در پایان دوره کوتاهمدت درمان با استروئید خوراکی گزارش شده بود. در سه مطالعه دیگر علاوه بر این، پیامدهای حاصل طی سه تا شش ماه نیز گزارش شده بود. در دو مورد از این مطالعات به بیماران حاضر در هر دو گروه کارآزمایی در پایان دوره درمان با استروئید خوراکی، استفاده از استروئید داخل بینی تجویز شد.
استروئید خوراکی در مقایسه با دارونما یا بدون مداخله دارویی
در یک مطالعه، کیفیت زندگی سلامت محور مرتبط با یک بیماری خاص گزارش شد. در این مطالعه، بهبود کیفیت زندگی پس از درمان (دو تا سه هفته) در گروه دریافتکننده استروئید خوراکی در مقایسه با گروه دریافتکننده دارونما گزارش شد (تفاضل میانگین استاندارد (SMD): 1.24؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.92 - تا 0.56 - ؛ 40 شرکتکننده؛ RSOM-31 اصلاحشده). این امر با اندازه اثر زیاد متناظر است. ما کیفیت شواهد را پائین ارزیابی کردیم (درباره برآورد تأثیر مطمئن نیستیم، ممکن است اثر حقیقی اساسا متفاوت با برآورد ما از تأثیر باشد).
در دو مطالعه، شدت بیماری سنجیده شده با نمرات نشانههای بیماری طبق گزارش بیمار، گزارش شده بود. به همین سبب، چهار نشانه کلیدی (گرفتگی بینی، ترشحات بینی، فشار صورت، از بین رفتن حس بویایی) که برای تعریف رینوسینوزیت مزمن به کار میرفتند، در یک نمره ادغام شدند. نتایج به دست آمده در پایان دوره درمان (دو تا سه هفته) از بهبود بیمارانی حکایت داشت که در مقایسه با گروه دارونما، از استروئیدهای خوراکی استفاده کرده بودند، هم به عنوان میانگین ارزش نهایی (تفاضل میانگین استاندارد (MD): 2.84 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 4.09 تا 1.59-؛ 22 شرکتکننده) و هم به مثابه یک تغییر از سطح پایه (SMD: 2.28؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.76 - تا 1.80 - ؛ 114 شرکتکننده). این امر با اندازه اثر زیاد متناظر است، با این حال، ما کیفیت شواهد موجود را پائین ارزیابی کردیم.
در یک مطالعه (114 شرکتکننده) وضعیت بیماران به مدت 10 هفته پس از دوره دوهفتهای درمان پیگیری شد. همه بیماران در هر دو گروه، در پایان دوره درمان با استروئید خوراکی، استروئید داخل بینی نیز دریافت کردند، اما نتایج اولیه پس از درمان باقی نماند (SMD: 0.22 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.59 - تا 0.15؛ 114 شرکتکننده" بهبود درصد از سطح پایه). این امر با اندازه اثر کم متناظر است و ارزیابی ما از کیفیت شواهد پائین بود.
در افرادی که استروئید خوراکی دریافت کرده بودند، در مقایسه با افرادی که دارونما دریافت کرده بودند، عوارض جانبی به این ترتیب بالاتر بود: برای اختلالات گوارشی (نسبت خطر (HR): 3.45؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.11 تا 10.78؛ 187 شرکتکننده؛ سه مطالعه) و برای بیخوابی (HR: 3.63؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.10 تا 11.95؛ 187 شرکتکننده؛ سه مطالعه). استروئیدهای خوراکی هیچ تأثیر قابلتوجهی بر اختلالات خلقی در دوز مورد استفاده در مطالعه نداشتند (HR: 2.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.55 تا 11.41؛ 40 شرکتکننده؛ یک مطالعه). ما کیفیت شواهد را پائین ارزیابی کردیم، زیرا عوارض جانبی تعریف نشده بودند و تعداد رویدادها و حجم نمونه و یا هر دو ناچیز بود.
سایر مقایسهها
هیچ مطالعهای یافت نشد که در آن استروئیدهای خوراکی در دوره کوتاهمدت با دیگر روشهای درمانی برای درمان رینوسینوزیت طبق معیارهای مورد نظر مقایسه شده باشد.
در پایان دوره درمان (دو تا سه هفته) در کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و شدت نشانههای بیماری در بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن با پولیپ بینی که کورتیکواستروئیدهای خوراکی مصرف کرده بودند، در مقایسه با بیمارانی که دارونما دریافت کرده یا تحت هیچ درمانی قرار نگرفته بودند، بهبودی مشاهده شد. کیفیت شواهدی که این یافتهها را تأیید کنند، پائین بود. در سه تا شش ماه پس از پایان دوره درمان با استروئید خوراکی، در کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یا شدت نشانههای بیماری در بیمارانی که دوره اولیه درمان با استروئیدهای خوراکی را در مقایسه با دارونما و یا بدون درمان گذرانده بودند، میزان بهبود ناچیز بود یا اینکه اصلا هیچگونه بهبودی مشاهده نشد.
دادههای مربوط به عوارض جانبی همراه با دورههای کوتاهمدت استفاده از کورتیکواستروئیدهای خوراکی از افزایش احتمالی میزان بیخوابی و اختلالات گوارشی حکایت دارند، اما در عین حال مشخص نیست که آیا این امر افزایش اختلالات خلقی را نیز به همراه دارد یا خیر. تمام نتایج مربوط به عوارض جانبی بر اساس شواهد با کیفیت پائین به دست آمدهاند.
در این زمینه، به تحقیقات بیشتر نیاز است، به ویژه ارزیابی بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن بدون پولیپ بینی، پیامدهای بلندمدت و عوارض جانبی آن.
هیچ شاهدی برای استروئیدهای خوراکی در مقایسه با سایر روشهای درمانی وجود ندارد.